گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس - مرتضی بریری؛ «خواندن» فعلی خاص بوده و ذاتی الهیاتی و تئولوژیک دارد؛ در منطق وحیانی نیز نخستین دستور خداوند به پیامبر مکرم اسلام امر به «خواندن» بود، آنجا که قرآن با «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ» بر ایشان نازل شد. میدانیم که نبی مکرم اسلام، پیامبر خاتم است و با آن حضرت، نبوت ختم شده و بشریت از مرحله اساطیری وارد دوره تاریخمندی و تعقل میشود.
طبق منابع و اطلاعات موجود حضرت محمد (ص) «امی» و درس ناخوانده بودند، از این رو نیز ایشان پس از دریافت دستور «خواندن»، مواجههای طبیعی با این امر داشته و بیان میدارند که نمیتوانند بخوانند؛ اما حق تبارک و تعالی ماموریت عظیم گذار به مرحله عقلانیت را بر دوش خاتمالانبیاء (ص) گذاشته بود، ایشان نیز در نخستین مرحله باید به اذن پروردگار میخواندند؛ بنابراین هنگامی که پیامبر به اذن و اراده خدا توانست «به نام پروردگار توانایی که انسان را از علق آفرید» را بخواند، آنگاه مامور ابلاغ پیام خداوند رحمان به مردم شد و همچنین ماموریت یافت تا توحید را تبلیغ کند و مردم را نیز به این امر فرا بخواند. اصولا رسیدن به مرحله تعقل و تاریخمندی جز با بسط و گسترش توحید امکانپذیر نیست.
در نخستین وحی الهی، پس از دعوت به خواندن، دعوت به تعقل نیز وجود دارد؛ حق تبارک و تعالی به انسان اشارت میدهد که با آن عظمت و کرامتش، از چیز بیارزشی چون خون بستهشده خلق شده است، با این اوصاف او را به تفکر و تعقل در هستی دعوت میکند. پس از آن نیز صحبت از تکامل انسان در سایه کرم پروردگار، آشنایی انسان با علم و دانش و در نهایت نیز از مجازات کسانی که مانع از هدایت مردم شوند، سخن به میان آمده است.
همچنین در پایان این سوره یعنی «علق» یک سجده واجب دارد. سجده یعنی نهایت نزدیکی به پروردگار؛ بنابراین این سوره با امر به خواندن آغاز میشود، با دعوت به تفکر ادامه پیدا میکند و با سجده که نزدیکی به پروردگار است، خاتمه مییابد. به واقع سوره «علق» به شکلی تمثیلی مسئله و مفهومِ امر فلسفی و الوهی خواندن را عیان میکند. کسانی که توانایی خواندن پیدا میکنند، توانایی تفکر را هم خواهند داشت و همین دو روند اگر در مسیر درست انجام شده و صورت بگیرد، شخص را به خدا نزدیکتر خواهد کرد؛ بنابراین امر فلسفیِ «خواندن» کارکردی الهیاتی و تئولوژیک دارد؛ چراکه شخص را به پروردگار خواهد رساند.
مخاطب، متن و تقدس قرائت
تا اینجا متوجه شدیم که خواندن عملی مقدس است. در عصر جدید عمده دستاوردهای علوم انسانی در حوزههایی چون نظریههای ادبی و تاویل بر پایه خوانش متون مقدس شکل گرفت و در ادامه گسترش پیدا کرد. تلاش «شلایرماخر» که خود اتفاقا روحانی و از اصحاب کلیسا بود، در متون مقدس منجر به علم هرمنوتیک مدرن شد؛ دانشی که توسط «ویلهلم دیلتای» رواج یافت. تا اینجا و در نظریات این دو متفکر، همه توجهات و مولفه اصلی تفکر در مقوله قرائت، نویسنده و متن بود؛ اما بعدها در نظریههای علوم انسانی در مساله قرائت و فهم متن اتفاق جالبی رخ داد. با ظهور اندیشمندانی چون «ولفگانگ آیزر» و «هانس روبرت یاس»، کانون توجهات از «نویسنده» به «خواننده» یا «مخاطب» تغییر یافت.
به واقع اینبار شیوههای قرائت مهم بود و نویسنده در درجههای بعدی اهمیت قرار میگرفت؛ در این حالت مخاطب خود باید به فهمی از متن برسد که ضرورتا همان دریافت یا مقصود نویسنده از متن نیست، متن پس از خلق ممکن است ۷۰ بطن داشته باشد و در این میان «افق دریافت» خواننده از متن مهم است. در حقیقت فهم مخاطب از متن به پس زمینههای فکریاش ارتباط دارد. بهواقع هرچه آن پسزمینهها غنیتر باشد، افق دریافت شخص نیز وسیعتر خواهد بود؛ بنابراین فهم بطون متن و کشف دلالتهای معنایی متعدد متن جملگی به دانشهای پیشینی مخاطب بستگی دارد و هرچه دانش و اطلاعات فرد بیشتر باشد، لذت از متن بیشتر شده و یک کشف و شهودی در مخاطب صورت میگیرد.
در متون حدیث نیز روایتهای گوناگون بسیاری از ائمه، دال بر لایههای متعدد معنایی در کتاب خدا وجود دارد که ناظر به همین معنای «افق دریافت» است. دریافت آن لایههای معنایی تنها توسط خردمندان، نکته مهمی است که در این احادیث بدان اشاره شده است. خردمند نیز کسی است که اهل مطالعه است. تمامی این موارد ناظر به این معناست که دانش از عدم بهوجود نمیآید؛ بنابراین هرچه سطح فکر ما بالاتر باشد و با مطالعه به انواع رویکردها مجهز باشیم، افق دریافت ما از کتاب خدا نیز بیشتر خواهد شد.
اهمیت مطالعه
تا به اینجا ضرورت مطالعه فزونتر را دریافتیم. در حقیقت هرچه بیشتر مطالعه کنیم، فارغ از مباحث دانشی و گسترش خرد، لذت مطالعه نیز بیشتر عیان خواهد شد. بیراه نیست که در احادیث و متون معرفتی بر ضرورت مطالعه سفارش شده و عموم اندیشمندان و مصلحان نیز بر آن تاکید کردهاند.
پس هوشمندی آن است که مدام بخوانیم و از هر فرصتی برای مطالعه بهره ببریم. تعطیلات عید نیز بهترین فرصت برای انجام این امر است. شیوع ویروس کرونا نیز سبب شده تا مسافرتها کمتر شود و زمان بیشتری برای مطالعه در اختیار افراد قرار گیرد. بزرگان دین و سیاست ما نیز مدام به مطالعه و خواندن توصیه کردهاند. رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی) هم در مقام رهبریِ سیاسی جامعه و هم در مقام مرجعیت دینی، به کرات برای مطالعه توصیه کردهاند و سخنان ایشان در اهمیت کتاب و کتابخوانی خارج از شمارش است؛ بنابراین میتوان این توصیهها را به عنوان تکلیف شرعی نیز در نظر گرفت.
عمده ما در سطوح مختلفی آثار متفاوتی بهویژه در حوزه ادبیات را مورد مطالعه قرار میدهیم. این سالها همچنین طیفهای متعددی از نفوس جامعه به مطالعات فلسفی نیز روی آوردهاند؛ اما ضرورت دارد که همه ما در حد توان در زمینه مطالعات اسلامی نیز وارد شویم. قرآن و حدیث به عنوان دو منبع اصلی در حوزه معرفتشناسی مطرح هستند و حاوی دانشهای بسیاری بوده که کیفیت «حضور در هستی» را بالاتر میبرند؛ کنکاش در این متون ما را به نتایج شگفتانگیزی خواهد رساند. در واقع کلامالله مجید متن معیار در جامعه اسلامی است که ویژگی تمدنسازی دارد. اصولا ما برای پیشرفت راهی نداریم جز این که به متون معیار در تمدن خودمان رجوع کنیم، این کار صرفا محدود به اندیشمندان و طلاب علوم دینی و شرعی نمیشود. اینکه ما فهممان از کلام خدا را به واسطهها محدود نکنیم و خودمان در پی این فهم برآییم نهتنها یک فضیلت است، بلکه نگاه و رویکرد ما به زندگی و هستی را نیز دگرگون خواهد کرد.
برای آغاز این نوع مطالعات نیز ضرورتاً نباید به سراغ متون سخت فقهی و روایی یا متون حوزه عرفان و فلسفه رفت. منابع تاریخ اسلام بهترین نقطه برای ورود به مطالعات این حوزه است. این منابع ما را با زمینه و زمانه عصر بعثت پیغمبر که عصر نزول قرآن است، آشنا میکنند و شناخت آن دوران یکی از قدمهای مهم در فهم کلام الله مجید است. میتوان مطالعه منابع پیرامون تاریخ اسلام را هم با سیرهها آغاز کرد که بهجز روایت و نقل تاریخ از ادبیاتی غنی نیز برخوردارند.
انتهای پیام/ 113