نگاهی به زندگی شهید «فیض‌الله صفرپور لیما»

«فیض‌الله صفرپور لیما» در پنجم مهر 1334 در روستای «لیما» از توابع شهرستان «رودسر» دیده به جهان گشود و در 7 فروردین 1363 در منطقه «كوشک» بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد.
کد خبر: ۴۴۹۱۰۸
تاریخ انتشار: ۰۷ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۶:۴۵ - 27March 2021

نگاهی به زندگی شهید «فیض‌الله صفرپور لیما»  ///عکس کشیده شده/// الان چها سالگیه دفاع مقدسه!!؟// تنظیم و جمله بندی ورودی متن اصلاح شود///«نقل از مادر شهید» ندارم و باید تنظیم خبری شود/// انتهای پیام هم لحاظ شود//به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از رشت، به‌مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس خلاصه‌ای از زندگی شهید «فیض‌الله صفرپور لیما» را از نظر می‌گذرانیم.

خصوصیات اخلاقی شهید:

شهید «فیض‌الله صفرپور» جوانی وارسته و خودساخته بود؛ سخت کوشی و بی ریا بودن را در کانون پاک و متعهّدی چون خانواده فرا گرفت و دوشادوش آنان در رفع مشکلات کمک می نمود و مددکار بود.

وی فردی خدمتگزار و مدافع حقوق محرومان بود و تحت هر شرایطی سعی داشت تا در حدّ امکان مشکلی از نیازمندان را حل کند؛ تیزهوشی و درایت او باعث شد تا مراتب فراگیری دانش روز را هر چه بهتر تعقیب نماید.

او حیاتش را با دین خدا درآمیخت و با خلوص و تقوا در صحنۀ سلوک، واجبات خود را به شکل شایسته ای انجام می داد؛ حُب به خدا وی را بر آن داشت تا در بدو انقلاب اسلامی در رکاب رهبر خود باشد و پیروی از ایشان را یک تکلیف شرعی بداند و مسجد باغدشت روستای «لیما» را پایگاهی مناسب برای فعالیتهای سیاسی و مذهبی خود کرده تا بتوانند در ابعاد گوناگون انقلاب ثمربخش باشند.

صفرپور تمامی قوای خود را برای حق طلبی متمرکز کرده بود تا انسانی وظیفه شناس در قبال دین خود و خدمتگزاری صدیق برای انقلاب باشد.

«تا مشکل مردم را حل نکنم به دانشگاه نخواهم رفت»

یک روز فیض الله برای دیدن من و پدرش از دانشگاه به خانه آمد و بعد از چند روز اقامت در روستای «لیما» متوجه شد که مردم محل از این که وضعیت روستا و امکانات آن بسیار ضعیف است، در رنج و عذاب هستند؛ بعد از بررسی بیشتر پی برد عدم وجود پُل بین رودخانه و خانه های روستائیان، مشکلات فراوانی برایشان ایجاد نموده است.

این مسئله او را بر آن داشت که عزم را جزم نموده و برای احقاق حق مردم، راهی مراکز ذیربط گردد تا بتواند مشکلی از آنان را رفع نماید؛ چند روز مدام به ادارات و سازمان های مختلف رفت و چه به صورت نامه و چه حضوری از آن ها خواست تا پُلی در آن جا احداث نمایند.

او یکّه و تنها و با توکّل به خدا با خود عهد کرد تا این مشکل را حل نکند به دانشگاه مراجعه ننماید؛ بارها با سردی و بی تفاوتی با ایشان برخورد شد و حتّی چند نفر خواستند وی را از این کار منصرف نمایند تا به دانشگاه خود مراجعه کند، اما ایشان با همّت والایش توانست حقّ مظلوم را بستاند و به هر شکلی که بود و می توانست مسئولین را وادار کرد تا پُلی در آن جا احداث کنند.

پس از موفقیت در این امر خداپسندانه رو به اهالی محل کرد و گفت: این بهترین یادگاری خواهد بود که بعد از من باعث می شود تا شما بدانید به قول امام علی (ع) حق گرفتنی است و باید برای آن تلاش و از خودگذشتگی نمود.

بعد از انجام این کار بزرگ و خشنود ساختن مردم روستای «لیما» عازم دانشگاه شد و طی نامه ای اظهار نمود که برای انجام فریضۀ جهاد و بیعت با امام خویش راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل خواهد شد.

فرازی از وصیت نامه شهید:

اکنون زمانی فرا رسیده که کفر، یکپارچه در مقابل اسلام عزیز جبهه گرفته و بر مسلمین و مؤمنین فرض است که به پشتیبانی از اسلام برخیزند و طومار کفار را در هم پیچند.

با توجّه به اهمیت حضور در صحنه های جنگ حق علیه باطل، من شایسته می دانم که راهی دانشگاه جبهه شوم که به امر امام، جنگ در اولویت است و ثبات همۀ کارها و سرنوشت ملّت در جبهه تعیین می شود و ما نیز در تحقّق این سرنوشت باید سهمی داشته باشیم.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها