نگاهی به زندگی شهید «قدرت‌الله باقری»

شهید «قدرت الله باقری» فرزند اصغر یکم فروردین ۱۳۳۷ در روستای جامخانه شهرستان میاندورود به دنیا آمد و در تاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ منطقه شلمچه به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۴۹۴۳۸
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردين ۱۴۰۰ - ۰۸:۲۹ - 31March 2021

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از ساری، در راستای معرفی شهدای استان مازندران، فرازی از زندگی‌نامه شهید «قدرت‌الله باقری» را از نظر می‌گذرانیم.

نامش «قدرت‌الله» بود، امّا او را «باقر» صدا می‌زدند. نوزادی برخاسته از دامان مادری سیده که در سال ۱۳۳۷ در روستای «جامخانه» چشم به هستی گشود. دوّمین فرزند «اصغر» بود و نور چشم «سکینه» که هماره او را با مهر مادرانه‌اش و حبّ اهل بیت پروراند. از این‌رو، در شش سالگی تلاوت قرآن را آغاز کرد.

تحصیلات قدرتالله به مقطع ابتدائی در دبستان زادگاهش ختم میشود. او نسبت به والدین خود مهربان بود و به آن­ها احترام می‌گذاشت.

نگاهی به زندگی شهید «قدرت‌الله باقری»

گفته برادرش «جعفر» در این‌خصوص شنیدنی است: «دارای اخلاقی شایسته بود و به همه احترام می‌گذاشت. وقتی مادرم فوت شد، قدرت سن زیادی نداشت. با این حال، با مهربانی با او برخورد می‌کرد. زمانی که من سرباز بودم، پدرم مریض شد. برادرم با وجود سن کم، از او مراقبت می‌کرد؛ تمام همّ و غمش این بود که او بهبود یابد.»

در بیان تقیدات دینی قدرت‌الله، همین بس که در ادای واجبات و مستحبات، اهتمامی خاص داشت. علاوه بر آن، با قرآن، این سرچشمه لایزال الهی نیز، مانوس بود و در عمل به فرامین آن، کوشا.

قدرت‌الله تحت‌تاثیر مطالعه آثار شهید مطهری و آشنایی با اندیشه‌های امام خمینی، در آغازین روز‌های انقلاب، به صفوف مردم کوچه و خیابان پیوست و هم‌نوا با آنان، ندای آزادی از بند جور را سر داد. تا حدی که، حضور او در تظاهرات روز عاشورا در نکا، منجر به شکستن سرش شده بود.

بعد از پیروزی انقلاب و تشکیل بسیج، او به عضویت این نهاد مردمی در آمد و فعالیت‌هایش را در این راستا از سر گرفت.

قدرت‌الله که پیشهاش باطریسازی و لولهکشی بود، در ۲۶/۷/۱۳۵۸ به عضویت سپاه نکا درآمد و در واحد انتظامات جنگل، مشغول به خدمت شد.

او در سال‌های ۱۳۶۰ الی ۱۳۶۴، چندین بار رهسپار جبهه مریوان و جنوب شد و در کِسوت مسئول تدارکات گردان و فرماندهی دسته، خدمات شایانی از خود ارائه نمود.

نگاهی به زندگی شهید «قدرت‌الله باقری»

برادرش در ادامه، بُعد دیگری از تعهدات اخلاقی قدرت‌الله را به تصویر می‌کشد: «هم در خانواده مُقید به رعایت حقوق دیگران بود، و هم در انجام وظایف کاری به عنوان مسئول تدارکات. چون بیت‌المال در اختیارش بود، همیشه سعی می‌کرد که حقّ کسی ضایع نشود. زمانی که در ستاد گران‌فروشی نکا کار می‌کرد، روزی یکی از مرغ‌فروشان، تعدادی مرغ را با هدف رشوه به خانه‌اش آورد. وقتی او به منزل برگشت و اوضاع را این‌گونه دید، از خانمش پرسید که این مرغ مال کیست؟ او هم ماجرا را گفت. قدرت که متوجه نیت آن مرغ‌فروش شده بود، کاری کرد که آن مرغ‌فروش، دوباره برگشت و مرغ را با دست خودش برد.»

جزیره مجنون، از دیگر آوردگاه حضور قدرت‌الله به شمار میرود، که منجر به جراحت او شده بود.

بنا بر استناد گفته‌های خانواده: «دفاع از میهن را حفظ ناموس و ارزش‌های اسلامی می‌دانست. علاوه بر آن، به دوستانش سفارش می‌کرد که سنگر‌های جبهه را خالی نگذارید. او معتقد بود که نباید شعار بدهیم؛ باید عمل کنیم.»

«باقر» درباره برادر شهیدش روایت می‌کند: «یک روز که با خانمش به نمازجمعه می‌رفت، از دور، همسر یک آزاده را دید. بعد خانمش را از موتور پیاده کرد و صد متر جلوتر ایستاد. وقتی آن خانم رفت، قدرت با همسرش راهی نماز جمعه شد. خانمش از او پرسید: چرا این کار را کردی؟ گفت: می‌ترسیدم که همسر آزاده با دیدن این صحنه، یاد شوهرش بیفتد و ناراحت شود.»

سرانجام، قدرت‌الله در ۱۱/۱۱/۱۳۶۵، طی عملیات کربلای ۵ در شلمچه، جامه سرخ شهادت را به تن کرد و پنج روز بعد، با وداع همسرش «طیبه باقری»، در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها