به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، سردار «حمیدرضا رستمیان» فرمانده یگان عملیاتی ۲۵ کربلا و از فرماندهان دفاع مقدس به مناسبت فرارسیدن ایام شهادت رزمندگان مازندرانی در کربلای خانطومان به بیان خاطرات و شرح واقعه این عملیات پرداخت که بخش سوم آن را از نظر میگذرانیم.
هجوم قریبالوقوع تکفیریها به خانطومان
روز پانزدهم اردیبهشت بود که در شرایط آتش بس، اقدامات دشمنان شامل جابجایی تانکها و نفربرها و نیروهای انسانی از جبهههای اطراف به حوالی جبهه خانطومان شدت بیشتری گرفت.
گزارشات لحظه به لحظه به قرارگاههای مافوق ارسال میشد. مدام درخواست اجرای بمباران هوایی بر روی تجمعات دشمن میشد. اما حکایت یگان ویژه ٢۵کربلا در آن میدان، تنهایی، مظلومیت، غریبی، صف آرایی بیش از دو هزار نفر تکفیری سفیانی با مردانی بود که آمده بودند کربلا و عاشورای دیگری را با خون خود به نمایش بگذارند.
تفاوت این عاشورا با عاشوراهای دیگر، در ناکام سازی دشمنان تکفیری در رسیدن به نتیجه ظاهریشان بود. دشمنان باتمام توان آماده شدند. رزمندگان اسلام هم به اندازه مقدراتشان آماده بودند. دشمنان عربدههای شیطانی سرمیدادند و رزمندگان اسلام فریاد «لبیک یا زینب»، «لبیک یا حسین»، «کلنا عباسک یا زینب» سرمیدادند.
دشمنان تکفیری، اموی، مروانی، عثمانی، وهابی، آمریکایی، یهودی و... بودند و رزمندگان اسلام، شیعه ناب امام علی علیه السلام و اولاد طاهرینش. سازمان رزم یگان ویژه ٢۵کربلا، گردانهای عمار، حمزه، یاسر، مالک، ناصرین، ابوالفضلالعباس، محمول، ادوات، ضدزره، تک تیراندازان، مهندسی، تخریب، بهداری، ا، ط، عملیات، اماد و پشتیبانی، نصر، محورها، نیروی انسانی و... همگی مهیای نبرد شدند.
روز پانزدهم، روز آمادگیهای فیزیکی و غیرفیزیکی و شب شانزدهم، شب راز و نیازهای حماسه سازان خان طومان (شهدا، جانبازان، رزمندگان اسلام) شد. عدهای میدانستند که امشب، شب آخرشان هست و فردا روز هجرت از عالم ناسوت به عوالم ملکوت، جبروت و لاهوت خواهد بود. عدهای، ساز و کار نبرد سنگین با دشمنان را جهادگونه فراهم میکردند. آن شب با شمارش ستارگان آسمان خانطومان که به شهدا چشمک میزدند سپری گشت. همه به انتظار صبح عاشورایی خانطومان، آماده باش و مهیای نبرد بودند.
کربلایی به نام خانطومان
روز شانزدهم اردیبهشت با طلوع خورشید عالم تاب آغاز شد. شواهد و قرائن تحرکات و جابجاییهای دشمنان تکفیری نشان از هجوم و حمله آنان به جبهه خانطومان بود. شرایط، وضعیت حمله صددرصدی دشمنان به قرارگاه... گزارش شد. رزمندگان یگان ویژه ٢۵کربلا هم در آماده باش صددرصد قرار داشتند. واحدهای رزمی پشتیبانی رزم و... هر کدام برابر وظایف ذاتی و روش جاری ابلاغ شده در حد مقدورات آماده نبرد با دشمنان تکفیری شده بودند. چند روزی بود که رزمندگان اسلام، منتظر هجوم بعدی دشمنان بودند و این آماده باش مداوم وجود داشت.
برابر اخبار دریافتی از شنود مخابراتی دشمن، چند اقدام ویژه توسط دشمن در دستور کارش قرار گرفته بود.
۱. عملیات ضربت جهت تصرف جبهه خانطومان در حداکثر دوساعت.
۲. ادامه عملیات به منظور تصرف شهرکها و روستاهای الخلصه، القراص، الحمراه و...
۳. ادامه عملیات به منظور سقوط شهر حلب سوریه از سمت جنوب غربی.
۴. عملیات انتحاری سنگین و قوی، جهت درهم شکستن جبهه میانی و انهدام قرارگاه تاکتیکی.
۵. عملیات شیمیایی در صورت عدم (موفقیت دشمن)
رزمندگان اسلام، خودشان را برای نبردی سنگین و سخت آماده و مهیا کرده بودند و منتظر شروع عملیات دشمنان بودیم. بطور مداوم پیگیراجرای عملیات بمباران هوایی و عملیات اجرایی بالگردها ارتش سوریه بر روی تجمعات دشمن بودیم، ولی متاسفانه بخاطر شرایط آتش بس، اقدامی صورت نگرفت. همه رزمندگان یگان ویژه ٢۵کربلا و یاران فاطمیون و... فهمیده بودند که در این نبرد باید بدون پشتیبانی هوایی و بالگردی در مقابل هجوم دشمنان مقاومت و ایستادگی کنیم.
ساعت حدود ۱۲:۳۰ ظهر بود که آتش تهیه دشمن شروع شد. رزمندگان اسلام، عدهای مشغول خواندن نماز ظهر بودند. عدهای هم خودشان را برای اقامه نماز آماده میکردند. شبکه بیسیم فرماندهی یگان، به تمام ردهها اعلام کرد که همه و همه در مواضع مربوطه قرار گرفته و آمادگی کامل نبرد با دشمنان را داشته باشید.
لحظه به لحظه آتش تهیه دشمن بیشتر و بیشتر میشد. رزمندگان اسلام در داخل مواضع خود منتظر هجوم دشمنان تکفیری بودند. آتشهای ادوات و ضدزره با دیده بانی برادر بهمن و محمود بر روی دشمن اجرا میشد. قبضههای توپ ۲۳ م م گردان محمول و تفنگ ۱۰۶ م م ضدزره یگان بسمت مواضع وتانکها و... دشمن آتش میریختند. برادر محمود، از توپخانه قرارگاه... درخواست بمباران هوایی، آتشهای بر میل بالگردها را مداوم درخواست میکرد.
حجم آتشهای دشمن با خودی قابل قیاس نبود، واحدهای آتش دشمن دهها برابر ما آتشها را اجرا میکردند. رزمندگان اسلام در زیر حجم آتشهای زیاد دشمن، مقاومت میکردند. دشمنان، استعداد بالایی از قویترین رزمندگان خود را به این منطقه آورده بودند تا مرحله به مرحله وارد عمل شوند و تمامی فتوحات سالهای ٩٣،٩۴ را پس بگیرند و حلب را کاملا به سقوط بکشانند. گردانهای عمار، حمزه، یاسر، مالک، در جبهه خانطومان، گردان جیش العسکری در جبهه تل نصر، گردان ابوالفضل العباس (ع) در جبهه الحمراه به تل نصر، دارای خط پدافندی بودند که مجموعا حدود هفت کیلومتر میشد، استقرار داشتند.
گردان ناصرین در احتیاط و سایر رزمندگان گردانهای ادوات و ضدزره، محمول، تخریب، مهندسی، اما دو پشتیبانی، بهداری و...، مسئولیت پشتیبانی از گردانهای در خط را به عهده داشتند. ساعت حدود ١۴ بود که بهنگام حجم بالای آتشهای دشمن، برادر بهمن (حبیب الله) قنبری و یار فاطمیاش بر اثر اصابت آتشهای دشمن به دیدگاه دیدهبانی به شهادت رسیدند. پیکرهای مطهر این دو شهید بسرعت به عقبه انتقال داده شد. رزمندگان اسلام، در تمامی مواضع دفاعی در برابر دشمنان مقاومت میکردند.
شهادت «سید رضا طاهر » و «حسین مشتاقی»
حجم آتشهای دشمنان هر لحظه بیشتر و بیشتر میشد، تعدادی از نیروهای فاطمیون و یگان کربلا براثرآتشهای دشمن شهید و مجروح شدند. برادر محمود رادمهر که دوست و همراه تخصصی خود (شهید قنبری) را از دست داده بود. مجبور بود تمام مسئولیتهای هدایت آتشهای ادواتی یگان و درخواست و هدایت آتشهای توپخانه صحرایی را یک تنه انجام دهد. متاسفانه، نیروی هوایی و بالگردهای جیش العسکری سوریه و روسیه بدلیل موضوع آتش بس، هیچ اقدامی در پشتیبانی آتشها انجام ندادند.
ساعت حدود ١۶ بود که هجوم دشمن به خونه زرد شروع شد. سیدرضا طاهر و دوستان فاطمیاش در مقابل تهاجم زرهی و پیاده دشمن مقاومت میکردند. تلفات و خسارت زیادی به دشمن وارد کردند. ولی استعداد و توان رزم دشمن خیلی بیشتر از نفرات حاضر در پایگاه خونه زرد بود. خونه زرد با حضور رزمندگان و فرماندهانی مثل سیدرضا طاهرو... در محاصره دشمنان تکفیری مقاومت میکرد. ازشبکه بیسیم، صدای سیدرضا طاهر بگوش میرسید.
- عبدالله، عبدالله، سیدرضا
- محمود، محمود، سیدرضا
بگوشم سیدرضا، جانم، جانم
- سید رضا: محمود جان، دشمن ما را محاصره کرده و ما در حال مقاومت هستیم. برامون نیروی کمکی بفرستین، روی دشمن آتش بریزید وضعیت ما در موقعیت خونه زرد اصلا خوب نیست.
- محمود رادمهر: نگران نباشید، الان نیروی کمکی میرسند، پدر دشمن را درمیآوریم. مقاومت کنید باید دشمن را نابود کنیم.
- برادر عبدالله...: سیدرضا جان، الان بچهها توی راه هستند چند دقیقه دیگه پهلوی شما هستند. مقاومت کنید. اگر اونجا سقوط کنه، کل جبهه خانطومان در خطر سقوط خواهد بود.
- سیدرضا طاهر چند دقیقه بعد: عبدالله جان! ما داریم با دشمن مقابله میکنیم، خیلی از اونها را به جهنم فرستادیم، اونها همینطور با تانک و نفربر و... بسمت ما هجوم آوردند و وارد خونه زرد شدند. من تیر خوردم و دارم حسینی میشم. نیروی کمکی بفرستید.
برادر حسین مشتاقی با بیسیم سیدرضا طاهر را صدا زد. سید جان! مشتاقم! دارم میام پیش شما. راهنمایی کن از کدوم طرف بیام.
- سیدرضا طاهر: مشتاق! نیایید، اینجا پرتکفیریهاست. من تیر خوردم و دارم حسینی میشم. خونه زرد را زیر آتش بگیرید تا تکفیریها نابود بشن.
- حسین مشتاقی: من الان رسیدم کنار دیوار خونه زرد هستم الان میام پیشت. ساعت حدود ۱۶ بود که سیدرضا طاهر در یک نبرد عاشورایی بشهادت رسید؛ و حسین مشتاقی هم در حین کمک به دوست دیرینهاش و در مصاف با تکفیریها در خونه زرد، همچنان که به دوستانش پشت بیسیم میگفت دارم حسینی میشم شربت شهادت را نوشید و همراه با سید رضا طاهر آسمانی شدند.
سقوط پایگاه «خونه زرد»
پایگاه خونه زرد پس از مقاومت چهار ساعته در برابر نیروها و تجهیزات زرهی و پیاده دشمن سقوط کرد. جانفشانیها و رشادتها، شهیدان سیدرضا طاهر و حسین مشتاقی و یاران فاطمیون باعث شد که تلفات و خسارات و صدمات سنگینی به دشمن وارد کنند. ولی در نهایت تحت فشار مضاعف دشمن پایگاه خونه زرد بدست دشمن افتاد. مقاومت و ایستادگی رزمندگان اسلام در برابر هجومهای دشمن در سراسر جبهه خانطومان صورت میگرفت.
تمام تلاش دشمنان این بود که از محور خونه زرد خودش را به تونل دوقلو در عقبه منطقه برساند تا با محاصره رزمندگان اسلام، ضربه سنگینی به یگان ویژه ٢۵کربلا وارد کند. رزمندگان گردان عمار، مرحله به مرحله، موضع به موضع در برابر هجوم دشمن در جناح راست جبهه خانطومان مقاومت کرده و با دشمن در ستیز بودند.
عملیات انتحاری دشمن
ساعت حدود ۱۶:۳۰ روز شانزدهم بود که دشمن برای درهم شکستن مواضع دفاعی وانهدام بخش اعظمی ازمقاومتهای رزمندگان اسلام، یک دستگاه نفربر زرهی را با جاگذاری مواد منفجره برای عملیات انتحاری آماده کرده بود وارد صحنه کرد.
نفربر انتحاری با عبور از منطقه میانی بین گردانهای عمار و حمزه، بسرعت خودش را به منطقه میانی رساند. یکی از تانکهای خودی با شلیک چندین گلوله موفق به انهدام نفربر انتحاری نشد. نفربر انتحاری بسرعت خودش را به منطقه ساختمانی میانی رساند و منفجر شد. بر اثر این انفجار، به شعاع ۳۰۰ متر در ۳۰۰ متر ساختمانها تخریب شده و کاملا پودر شدند. عملیات انتحاری فوق، یکی از بزرگترین عملیاتهای انتحاری، از نظر حجم و قدرت انفجار بود. تعدادی از رزمندگان اسلام بر اثر این انفجار شهید، مجروح، مصدوم شدند. این عملیات بعنوان یک شوک عملیاتی معروف بود که دشمن برای اولین بار در این منطقه استفاده میکرد.
با انفجار فوق، در منطقه میانی جبهه خانطومان شکاف بزرگی ایجاد شد و باعث شد گردانهای عملیاتی دشمن بسرعت خودشون را به موقعیت قرارگاه تاکتیکی برسانند و کارخانه بلغور (مخصوص گندم و جو) را تصرف کنند. همزمان، دیدگاه (مرصد) اصلی یگان ویژه ٢۵کربلا توسط تانکهای دشمن مورد اصابت گلولههای مستقیم قرار گرفت و منهدم شد. برادر محمود رادمهر و دوستان دیگر که در این موقعیت بودند آسیب دیدند.
با قطع بیسیم برادر محمود، نگرانی دیگری بر مشکلات عملیاتی یگان افزوده شد. دشمن با شناسایی دقیق موقعیتها، یکی پس از دیگری را مورد هدف قرار میداد. همه موقعیتهای یگان کربلا، درخواست اجرای آتشهای پشتیبانی و... را با هماهنگیها و از طریق محمود، محسن و... داشتند. اما خبری از محمود نبود. همه به یقین رسیده بودیم که محمود هم بشهادت رسیده است.
تماسها با موقعیتها گرفته میشد اگر کسی از وضعیت محمود خبری دارد به فرماندهی گزارش کند. فشارهای عملیاتی دشمن با حداکثر توان مداومت داشت. تمام تلاش رزمندگان اسلام این بود که جلوی فشار و سرعت یگانهای دشمن گرفته شود. بیشترین آسیب را از منطقه میانی بدلیل تمرکز قوا و منطقه رخنه اصلی دشمن بود دیده بودیم. مقاومتها در جبهه خانطومان (موقعیتهای مالک ۳، ۲، ۱، خط یاسر، مالک، تل نصر، و... توسط رزمندگان یگان ویژه ٢۵کربلا انجام میگرفت.
شهادت «سید جواد اسدی» و «محمود رادمهر»
رزمندگان گردانهای عمار، حمزه، یاسر، مالک در مقابل هجوم دشمنان مقاومت سختی را انجام میدادند. واحدهای پشتیبانی رزم هر کدام برابر وظایف ذاتی و ابلاغی از گردانهای درگیر حمایت و پشتیبانی میکردند. منطقه مسئولیت یگان ویژه ٢۵کربلا بر اثر فشار دشمن به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم شده بود. در قسمت شمالی جبهه خانطومان، گردانهای عمار و حمزه و در قسمت جنوبی گردانهای یاسر و مالک در برابر هجوم سنگین دشمن میجنگیدند.
گردانهای احتیاط ناصرین و ابوالفضل (ع)، به کمک گردانهای درگیر شتافت و در کنار گردانهای درگیر، با دشمنان نبرد و ستیز عاشورایی داشتند. پس از مورد اصابت قرارگرفتن موقعیت مرصد (دیدگاه اصلی)، برادر محمود و دوستان دیگر مصدوم شده وسایل وتجهیزات شان مثل بیسیم و... متلاشی و منهدم شد.
خودشان به موقعیت قرارگاه تاکتیکی رسانده تا اسناد و مدارک موجود در موقعیت قرارگاه تاکتیکی را منهدم نمایند. برادر محمود در این وضعیت در موقعیت قرارگاه تاکتیکی به محاصره دشمن درآمد و پس از امحاء اسناد، در حال خروج، با حجم زیادی از بارش گلولههای دشمن مواجهه گردید، محمود بسختی خودش را زیر آتش دشمن به ورودی محوطه قرارگاه تاکتیکی رساند و در شبکه بیسیم، وضعیت را جویا شد که تیراندازی از طرف پل فلزی که به عقبه ختم میشد مربوط به خودی یا دشمن هست؟ به برادر محمود گفته شد که اون منطقه در محاصره دشمن قرار گرفته و این تیراندازیها مربوط به واحدهای دشمن هست.
سید جواد اسدی در مسیر برگشت از موقعیت خودش (ساختمان محور و...) با شنیدن صدا و وضعیت برادر محمود، خودش را به موقعیت قرارگاه تاکتیکی رساند؛ و مسیر و در محوطه قرارگاه تاکتیکی بسختی مجروح شده و پس از دقایقی شهید شد.
ساعت حدود ١٨بود که برادر محمود، بهنگام خروج از محوطه مقر، با پیکر شهید سید جواد اسدی مواجه شد، دوباره تماس گرفت و وضعیت شهادت سیدجواد اسدی را اعلام کرد. در همین حالت، محمود هم بر اثر تیراندازیهای دشمنانی که محاصرهاش کرده بودند در کنار دوست عزیزش به شهادت میرسد.
نقش برادر محمود برای یگان، نقش محوری و خیلی حساس بویژه در هدایت و هماهنگی آتشها بود؛ لذا با شهادت برادر بهمن (حبیب الله) قنبری و برادر محمود، بهره برداری و بکارگیری از آتشهای پشتیبانی و... متوقف و یا بدون دیدهبانی موثر انجام میگرفت.
شهیدان محمود رادمهر و سید جواد اسدی، چهارمین و پنجمین شهید یگان کربلا در روز شانزدهم اردیبهشت ٩۵ بودند. هرکدام از شهیدان حماسه خانطومان، دارای رشادتها و سلحشوریهای خاصی بوده و در میادین جهاد با تکفیریهای ملعون جانفشانیها کردند.
«رضا حاجیزاده» شهید روز شانزدهم
در جبهه جنوبی خانطومان، گردانهای یاسر و مالک در نبردی سنگین و نابرابر در مقابل واحدهای زرهی و پیاده تکفیریها مقاومت کرده و مانع از دسترسی آسان نیروهای دشمن به اهدافشان شدند. جنگ تن به تن بر روی خاکریزهای معروف خط یاسر و مناطق ساختمانی، نشان از سلحشوری رزمندگان گردانهای فوق در مصاف با تکفیریها بوده است. دلاوریهای مردان مردی چون: مصطفی، ذبیح، سید، رضا، هادی، حمید، حسین، مرتضی، مختار، غلامعباس در کنار برادر شیرزاد و... ستودنی و نمونه بوده است.
مردان مردی که لحظهای دشمنان را آرام نگذاشته و مانع از رسیدن دشمن به اهداف در عمق منطقه شدند. خاکریزها، کانالها، خونه شهید، روستای خالدیه، شهرک خانطومان شاهد حماسههای رزمندگان عزیز گردانهای یاسر ومالک اشتر در جبهه جنوبی خانطومان بوده اند. حماسه شهید رضا حاجیزاده، که یکه و تنها خودش یک گردان بود. بیشترین تلفات را با سلاح تک تیراندازش به فرماندهان و نیروهای دشمن وارد میکرد. آنقدر مقاومت کرد تا گردان یاسر بتواند در مکانی مطمئن مستقر و دفاع کند.
تعدادی از رزمندگان فاطمیون گردانهای مالک اشتر و یاسر در این دفاع عاشورایی مجروح و شهید شدند. تلفات سنگینی به دشمنان در این محور تحمیل شد و واحدهای دشمن قادر به پیشروی در این منطقه نبودند. تعدادی ازتانکها و نفربرها، خودروها و نیروهای دشمن منهدم، کشته و زخمی شدند.
برادر رضا حاجیزاده در موقعیتی معروف به «خونه شهید» پس از حماسه آفرینیها به شهادت رسید. شهید رضا حاجیزاده، ششمین شهید یگان کربلا در روز شانزدهم فروردین بود. نبرد سنگین و مقاومت عاشورایی رزمندگان یگان ویژه ٢۵کربلا و فاطمیون در جبهههای شمالی و جنوبی خانطومان انجام میگرفت تا دشمنان نتوانند به اهدافشان برسند. ساعت حدود ١٩ بود که دشمن کاملا بر اثر مقاومت رزمندگان اسلام متوقف شده بود.
آنان دیگر قدرت ادامه هجوم خودشان را بدلیل مقاومتهای رزمندگان اسلام، تلفات وارده به واحدهایشان از دست داده بودند. جلوی ادامه رخنه عملیاتی دشمن گرفته شد و فرماندهی یگان از قرارگاه... درخواست وارد عمل کردن یگانهای احتیاط را کرد.
ادامه دارد...