گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس - «مرتضی بریری» کارشناس حوزه ارتباطات، فرهنگ و حقوق؛ ماه رمضان را از جهات مختلفی مبارک و مقدس دانستهاند و یکی از وجوه تقدس آن مزین بودن این ماه مبارک به کلام الله مجید است.
حق تبارک و تعالی مقدر کرد تا در ماه رمضان نزول دفعی کتاب مقدس صورت گیرد. کتاب خدا نیز حکمت است؛ پس ماه مبارک رمضان، ماهی است که در آن حکمت به صورت کامل به انسان عرضه شده است. در این ماه انسان فرصت کاملی برای تفکر و تامل در همه امور پیدا خواهد کرد.
رمضان، ماه رخدادهای تلخ و شیرین مهمی در تاریخ اسلام نیز هست؛ تلخترین و جانسوزترین وقایع نیز همانا شهادت مولای متقیان امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع) است. شیعه باید پیرامون رخداد ضربت خوردن و شهادت مولایش فارغ از عزاداری و نوحه، تامل کند. چه شد که امام علی (ع) تنها ماند و چه شد که دسیسههای امویان در نهایت منجر به شهادت آن حضرت شد؟ حکمت این موضوع برای جامعه امروز ما چیست؟
تک تک رخدادهای ثبت شده در ماه مبارک رمضان عبرت آموزند و باید مورد بحث قرار گیرند. یکی از این اتفاقات ماجرای مرگ مروان بن حکم است که به نخستین روز این ماه نسبت داده شده است. منابعی، چون «تاریخ خلیفة بن خیاط» اثر ابوعمرو خلیفة بن خیاط بن ابىهبیره العصفری، «طبقات الکبری» اثر محمد بن سعد بن منیع بغدادی، جلد ۴۵ از «بحارالانوار» علامه مجلسی، «تَتمّةُ الْمُنْتَهی فی وَقایع اَیّام الْخُلَفاء» اثر شیخ عباس قمی، جلد چهارم تاریخ طبری، و... روایت کردهاند که در اولین روز ماه مبارک رمضان سال ۶۵ هجری مروان بن حکم در سن ۶۱ یا ۶۳ یا ۸۱ سالگی در دمشق به درکات جحیم شتافت.
مروان پسر حکم بن عاص به وزغ بن وزغ شهرت داشت. حَکم بن ابیالعاص بن امیه، عموی عثمان بن عَفّان بود. پس از اینکه حضرت محمد (ص) دعوت خود را آشکار کرد، حکم، پیامبر مکرم اسلام را مورد آزار و اذیت بسیار قرار داد. در سیره ابن هشام نقل شده است که حکم بن عاص حین نماز بر سر پیغمبر (ص) شکمبه گوسفند میریخت.
پس از فتح مکه، او از جمله کسانی بود که به اجبار و علیرغم میل خود اسلام آورد و عجیب آنکه بعد از مدتی به مدینه رفت و آنجا ساکن شد. حکم بن عاص در مدینهالنبی نیز از رفتارهای زشت خود دست برنداشت. به عنوان مثال هنگامی که در نماز پشت سر حضرت میایستاد، ادای حضرت را در میآورد و حرکات ایشان را با تمسخر تقلید میکرد. او همچنین پنهانی اخبار خانه حضرت را شنود و برای دیگران بازگو میکرد؛ بنابراین پیامبر (ص) او و پسرش مروان را لعن کرده و به طائف تبعید کرد.
روایت است که عایشه همسر حضرت محمد (ص) نیز در جلسهای به مروان گفت شهادت میدهم که پیامبر پدرت را لعن کرد در حالی که تو در صلب او بودی؛ بنابراین مروان و پدرش هر دو مورد لعن پیغمبر (ص) بودند. پس از رحلت رسول اکرم (ص)، دو خلیفه نخست حکم پیغمبر خدا در مورد تبعید حکم و مروان را تغییر ندادند، اما این دو در دوران خلیفه سوم و به حکم او به مدینه بازگشتند. پس از بازگشت به این شهر عثمان خمس آفریقا را به همراه فدک به مروان واگذار کرد و او را وزیر و کاتب خود قرار داد.
مروان در عداوت با خدا و پیغمبر و اهل بیت ایشان، خصوصا حضرت امیرالمومنین (ع) از دوره عثمان تا آخر زندگی خود بسیار کوشید. همچنین او در زمان خلافت عثمان فتنههای زیادی به پا کرد. پس از آن یعنی در دوران خلافت امیرالمومنین امام علی (ع) نیز مسبب بسیاری از فتنهها بود. در جنگ جمل تیری زد و طلحه را کشت و در پایان نبرد که با پیروزی امیرالمومنین (ع) توام بود، اسیر شد؛ اما مروان حسنین (ع) را شفیع قرار داد و مولای متقیان (ع) او را رها کرد.
پس از رها کردن مروان به حضرت عرض کردند که لااقل از او بیعت بگیرد. اما امیرالمومنین پاسخی شگفت انگیز به این شرح داد: من احتیاجی به بیعت او ندارم، همانا دست او دست یهودی است. اگر بیستبار هم با من با دستش بیعت کند باز حیله و مکر خواهد کرد. این روایت در خطبه ۷۳ کتاب شریف «نهج البلاغه» آمده است و همچنین در «انساب الاشراف» بلاذری درج شده است. ضمن این که به نقل از نهج البلاغه در منابعی، چون «نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغة» اثر شیخ محمدباقر محمودی و جلد هشتم «الغدیر» علامه امینی ذکر شده است.
مروان پس از شکست در جنگ جمل چاره کار خود را در پیوستن به معاویه دید. در دوران خلافت معاویه هرگاه حکومت شهری را از طرف معاویه برعهده میگرفت، در آن شهر مجدانه و مصرانه جهت ترویج سب به امیرالمومنین عمل میکرد. مروان هنگام حکومتش بر مدینه، هر جمعه بر منبر پیامبر (ص) بالا میرفت و در حضور مهاجرین و انصار امیرالمومنین (ع) را سب میکرد.
اما پس از هلاکت یزید و همچنین کنارهگیری معاویه بن یزید از خلافت، مروان به تخت نشست و خلافت اموی را به شاخه مروانیان انتقال داد. او همسر یزید (ام خالد بنت هاشم بن عتبه بن ربیعه) یعنی مادر خالد بن یزید را به عقد خود درآورد و ۹ ماه خلافت کرد. علت مرگ مروان در منبع قرن ششمی تاریخ اسلام یعنی «الانباء فی تاریخ الخلفاء» نوشته محمدبن العمرانی آمده است که همسر یزید زهری در غذای او ریخت که لال شد و چون هنوز جان در بدن داشت، متکایی بر دهان او گذاشته و با کنیزان روی آن نشستند تا اینکه مروان به هلاکت رسید و این اتفاق در نخستین روز از ماه مبارک رمضان رخ داد. البته خیرالدین زرکلی در کتاب مشهور خود یعنی «الأعلام قاموس تراجم لأشهر الرجال و النساء من العرب و المستعربین و المستشرقین» اشاره کرده است که مروان به مرض طاعون دچار شد و درگذشت.
اما زندگی مروان حکم و دسایسی که او بر امت اسلام و اهل بیت به کار برد، بهترین دلیل برای سخن امیرالمومنین (ع) در حق اوست. همانطور که اشاره شد حضرت فرمودند که دست او دست یهودی است و این را به جهت کثرت دسیسهگری مروان به کار بردهاند. شیعه اهل تفکر و اهل تامل که قول و فعل امام معصوم خود را حجت میداند با دقت روی این روایات حکمتهایی برای زندگی امروز خود به دست خواهد آورد؛ بنابراین نخستین روز ماه مبارک رمضان آموزه شناخت «دستهای یهودی» را برای ما به همراه دارد.
کسانی که خدعه و نیرنگ بسیار میکنند، شایسته گفتگو و مذاکره نبوده و لایق نزدیکی و دوستی نیستند، بنابراین پای قرارداد نشستن با آنها امری واهی است چرا که به راحتی قراردادهای خود را زیرپا میگذارند. نظام استکبار جهانی و صهیونیسم بینالملل، ادامه دهنده همان سنتی هستند که حضرت امیرالمومنین (ع) از صدر اسلام ما را به آنها هشدار داده است. در عصر جدید، ولی امر مسلمین جهان، امام خامنهای (مدظله العالی) نیز در ادامه راه اجداد خود ما را به دستهای یهودی و مذاکره با آنها هشدار داده است. آیا به توصیه امام و مقتدای خود عمل کردهایم؟
انتهای پیام/ ۱۲۱