به گزارش گروه دفاعی امنیتی دفاعپرس به نقل از روابط عمومی آجا، امیر سرتیپ «علیرضا شیخ» معاون تربیت و آموزش ارتش در گفتوگویی تفصیلی، به موضوعات مختلفی ازجمله نقش ارتش در پیروزی انقلاب اسلامی و مبحث آموزش نیروها در این سازمان نظامی پرداخت.
مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
نقش و جایگاه ارتش در پیروزی انقلاب اسلامی چیست؟
برای ورود به این بحث در ابتدا باید درخواستی از جامعه علمی و محقق کشور داشته باشم که دیتاهای گذشته را تحلیل و فارغ از سوگیریها مسئله را بررسی کنند.
اگر دیتاهای واقعی تاریخی را کنار هم بچینیم و نقش ارتش جمهوری اسلامی را در گرویدن به حرکت مردمی و در جهت خاص مردم حرکت کردن و در مسیر انقلاب قرار گرفتن را تحلیل تاریخی انجام دهیم، فصل جدیدی از نگاه به ارتش و نگاه به ماموریت ارتش و نگاه به انقلاب باز میشود.
ادبیات موجود امروز براساس خوانشهای خاص از وقایع است و بر اساس دیتای تاریخی نیست. در حالی که قالبهای دیگری وجود دارد که اگر در بوته تحقیق قرار گیرد قطعا خروجی تغییر مینماید.
ارتش جمهوری اسلامی ایران یک سازمان کلاسیک؛ ساختارمند و سازمند است؛ یعنی دارای ساختار به هم پیوسته سلسله مراتبی است که جریانات این سیستم براساس یک سری از مولفههای ماموریتی تعریف شدهای که نوعاً کارش دفاع از ملت و مرز و بوم و خاک است شکل گرفته است. در تمام دنیا ارتشها با همین ویژگیها شناخته میشوند؛ یعنی دفاع از خاک و دفاع ملت.
ارتشها عموماً اینگونه هستند که برای حفظ یک سری از ارزشهایی که در ماموریت به آن سپرده شده، فعالیت میکنند که برای ما در قانون اساسی تبیین شده و بر اساس این ماموریت کار میکنند و به کارهای حاشیه نمیپردازند.
در انقلابهایی که در دنیا شکل گرفته وقتی نقش ارتشها را بررسی میکنیم، نقش ارتش در کنترل اعتراضها خیابانی و درگیریها را بررسی کنید به عنوان مثال میبینیم در انقلاب الجزایر از هشت میلیون جمعیت الجزایر یک میلیون را ارتش آن کشور از بین برد. بر اساس جمعیت جمهوری اسلامی ایران در آن زمان حساب کنید چند شهید داریم که درگیریهای خیابانی ارتش در آن دخیل بوده است. این خیلی معنا و مفهوم دارد. آماری که خود بنیاد شهید اعلام کرده چیزی حدود هزار و ۴۰۰ تا هزار و ۶۰۰ نفر است؛ این را بررسی کنیم با آن چیزی که در داخل کشور بوده، ارتشی که نظام شاهنشاهی بر اساس آن استوار بوده یک رکن اساسی بوده است، اما به یکباره تغییر ماهیت میدهد در یک جبهه دیگر قرار میگیرد. این یعنی چه؟ به عقیده من باید تحلیل شود و محققان روی آن کار کنند.
اما جریان انقلاب را بر اساس همین دیتاهای منتشرشده، میشود تعریف کرد که جریانات و شکل گیری انقلاب و اعلام پیروزی انقلاب، اگر اقدامات راهبردی فرماندهان ارتش در اعلام بی طرفی و فراخوان سربازها به داخل پادگانها نبود، صدا و سیمایی آزاد نمیشود که بخواهد بیانیه انقلاب صادر و خوانده شود. ساعت ۱۰ صبح ۱۶ نفر از فرماندهان بیانیه دادند سربازها را به داخل پادگانها جمع کردند. سربازانی که حفاظت میکردند از جاهای حساس مانند صدا و سیما تخلیه کردند و مردم به داخل اماکن حساس رفتند و صدا و سیما تسخیر شد و بیانیه انقلاب صادر شد. این موقعیتشناسی ارتش را چگونه تحلیل میکنید؟
آنچه که مشخص است همراهی ارتش در جریان انقلاب با مردم، نظام و انقلاب است. حضرت امام (ره) بر اساس یک فطرت انسانی حرکت کرد. فطرت انسانی در هر ملتی تحریک شود مردم حرکت میکنند. ارتش هم جزو مردم است و بر اساس این فطرتها حرکت کرد و این فرآیند سرعت شکل گرفتن انقلاب و پیروزی آن از بازه زمانی تشریففرمایی حضرت امام به کشور تا روز پیروزی در دنیا بی سابقه است؛ زمان بسیار کوتاهی است و آن به خاطر آن بوده که قدرت فائقه نظامی در مقابلش نایستاده است.
به نظر شما چه شد که ارتش به محمدرضا پهلوی پشت کرد و برخلاف میل و باورهای او عمل کرد؟
من سوال شما را برمیگردانم به فرمایش مقام معظم رهبری ما در مراسم فارغ التحصیلی در نوشهر بودیم. بر اساس آن چیزی که مرسوم بود، وقتی که شعار ادای احترام میکردیم، میگفتیم «الله اکبر، جانم فدای رهبر» آقا فرمودند یعنی چه جان فدای رهبر؟ هیچکس نباید فدای کس دیگری شود. شما نباید فدای یک نفر شوید. این یک نگاه متعالی به مقوله سربازی است. در صورتی که در زمان طاغوت به فرماندهان بالای ارتش میگفتند «جانفدا». اما حضرت آقا این را شکست. گفت اصلاً اینگونه نیست جانم فدای فرد معنا ندارد. شما در راه آرمانهایتان باید فدا شوید، در راه نگرش و بینشتان دارید فدا میشوید اگر از این منظر به ارتش نگاه کنید که ارتش جزو بدنه مردم است و با مردم است میبینیم که همان فطرتی که در وجود انسان هست و رهبری نظام و حضرت آقا بر این مدار نگاه به مردم دارند و به حرکت درمیآورند ارتش هم جزئی از آنهاست.
آن نظامی که پایههای قدرت آن بر اساس ارتش بود نه بر اساس مردم، دستاندرکاران و سردمداران در آن زمان کار میکردند در دستگاهی بودند که از ارتش به عنوان ابزار در جهت منافع و اهداف تعریف شده استفاده میکردند. ارتش زمانی که این قاعده را شکست از اینکه حالت ابزار باشد، بیرون آمد و خودش صاحب ایده و تفکر و اندیشهای شد که در پس آن فطرت انسانی نهفته بود جریان انقلاب عوض شد.
شما میبینید که تمام تمرکز رژیم سابق به قدرت ارتش بود و در تمام منطقه ارتش را به خاطر تجهیزات و توانمندیهایش به رخ میکشید. این قدرت ملی کشور را شکل میدهد نه قدرت حفاظت از یک شخص را، همان طور که دیدید به سرعت با جابجایی سران ارتش بدنه ارتش در اختیار ملت قرار گرفت چرا؟ از محققین درخواست میکنم بررسی کنند که چرا فقط در ارتش هیچکس از بیرون بدنه نتوانست در سمت فرماندهی منصوب شود؟ و اگر هم به اشتباه آوردند، بلافاصله از مجموعه خارج شد.
ارتش مثل دریاست، ناخالصی را در داخل خود نمیپذیرد. جنس خودش باید باشد و امام این را خیلی خوب فهمیدند. از انتصاب شهید قرنی تا جریانات مختلفی که در انتصابات ارتش در اوایل انقلاب شکل گرفت نشاندهنده فهم عمیق و شناخت دقیق امام از ارتش بود. ارتش اسلامی شد، اما چیزی در ارتش تغییر نکرد، ساختار و سازمان و نفرات عوض نشد و حتی یک نفر از بیرون به ارتش تزریق نشد. حتی مقررات ارتش عوض نشد. فقط رویکردها و نگاهها به موضوع عوض شد. نگاهها ارزشی و مکتبی شد و به مرور در نظام تربیت و آموزش ما هم جاری شد؛ لذا آن چیزی که سبب شد رژیم شاه حمایت ارتش را که به عنوان ابزار قدرت خود حساب میکرد از دست بدهد، این بود که ارتش ابزار نبود که بخواهد در خدمت قرار بگیرد به خاطر اینکه صاحب اندیشه و تفکری بود که حفاظت و حراست از ملت و خاکش برای ارتش ارزش بود. ملت آمدند و ارتش با آن جمع شد. به راحتی از دامن استکبار و طاغوت آن موقع خود را جدا کرد. چرا جدا کرد؟ چون بر اساس یک فطرت انسانی انقلاب به حرکت درآمد؛ آنها انسان بودند و آمدند جزو مردم و داخل آنها قرار گرفتند و از آن نظری که آنها را ابزار قدرت کرده بود و حقوق میداد که برای من کار کنید (بدنه اینگونه نبود راس این گونه بود)، راس رفت کنار بدنه در جای خودش باقی ماند و کار خودش را جلو برد.
افرادی که در آمریکا تحصیل کرده بودند چه میشود که در مقابل استکبار میایستند؟ آیا این حرکت تناقض ندارد؟
البته ما این را تناقض نمیدانیم، چون بین تربیت و آموزش تفاوت قائلیم. نظام تربیتی ما از گذشته تا به امروز که محورهای آن عوض شده، تربیت نیروی انسانی یک مقوله و آموزش آن نیروها یک مقوله دیگر است. ما در تمام آموزشهای نظامی اول تربیت میکنیم بعد آموزش استفاده از ابزار و تجهیزات و تسلیحات را یاد میدهیم؛ لذا ما در ارتش دو نظام داریم. نظام تربیتی و نظام آموزشی. آن چیزی که در آموزش گفته میشود استفاده از تخصصها و مهارتهای بهرهگیری از ابزارها و تسلیحات و تجهیزات است آن چیزی که در تربیت گفته میشود نگرشی است که باید از آن بهره برداری کند و اندیشهای است از که باید پشت این ابزار قرار بگیرد. آن میشود شهید دوران یا خلبانی که از کمند پدافند هوایی دشمن رد شده میخواهد هدف را بزند میبیند روی پل وسیله نقلیه و خانواده رد میشود یک دور دیگر میزند تا ماشین رد شود و بعد پل را بزند، این میشود آن تربیتی که گفته شد. اینها تربیتیافته خانوادههای همین ملت و در همین جامعه و با این فرهنگ ملی بزرگ شده بودند. مبانی ارزشی و دینی در تمام ارکان زندگی بوده؛ لذا تربیت را ما از آموزش جدا میکنیم و تاثیر آن آموزش را که گفته میشود در خارج دیدن، چون در حوزه تربیت نبوده و در حوزه آموزش بوده موثر نبوده است.
بعد از انقلاب برخی به دنبال انحلال ارتش بودند، اما امام راحل از ارتش دفاع میکنند این دفاع چرا اتفاق افتاد و اهمیت روز ۲۹ که روز ارتش است چیست؟
نامگذاری روز ۲۹ فروردین یعنی اتصال قدرت سخت و نرم نظام و این درایت و تدبیر حضرت امام بود که در اتصال این دو قدرت سخت و نرم با یکدیگر نظام را بیمه کرد. این اقدام به عقیده من نشاندهنده آن وجه الهی حضرت امام است، اینکه در یک زمانی که تمام اطرافیان امام حرف از انحلال ارتش میزنند و بعضی از مستندات تاریخی در این مورد را مشاهده میکنید، در آن دوره همه اطرافیان دم از انحلال ارتش میزدند، اما حضرت امام در ۲۶ فروردین اعلام کردند که ۲۹ فروردین ارتش نامگذاری شود و ارتش برود در این روز در بین مردم رژه برود.
همه میگفتند ارتش باید منحل شود، منطق انقلاب میگفت ارتشی که طلایهدار قدرت یک نظام قوی بوده، امروز نباید در این جایگاه قرار بگیرد. عدهای میگفتند ارتش خلق شکل بگیرد و عدهای میگفتند کلاً باید از بین برود و دوباره از نیروهای انقلابی، ارتشی جدید شکل بگیرد به همین صورت موارد متعدد دخالتهای بیجا در داخل ارتش، ورودهای نابجا و غیرتخصصی در داخل ارتش که منجر به استعفای شهید قرنی شد. همه اینها اقتضا میکرد که امام تصمیم دیگری بگیرد، اما امام همه را شگفتزده کرد.
وقتی شهید قرنی در ششم فروردین استعفای خود را به حضرت امام داد، ۲۰ روز بعد فرماندهان خدمت امام رفتند و عنوان کردن وضعیت این است که کسی ارتش را نمیشناسد. دخالتهای بیجایی که داخل ارتش میشود، نظام و امنیت کشور را دارد به هم میزند. ارتش، ارتش انقلابی است و با شما آمده است، اجازه بدهید فرماندهی ارتش را خودتان به عهده بگیرید. حضرت امام در پیام تاریخی که روز ارتش اعلام کرد، فرماندهی خود را بر ارتش جمهوری اسلامی با پنج محور اعلام کرد؛ اول ارتش با تمام تجهیزات و ساز و برگ در داخل خیابانها رژه برود؛ یعنی اینکه تسلیحات و تجهیزات این ارتش در خدمت نظام است، یعنی اینکه این با مردم است. از سوی دیگر همه مردم موظف هستند که به استقبال ارتش بروند یعنی مردم تمام حاشیهها را کنار بگذارند؛ چرا که این ارتش، ارتش انقلابی است و باید از آن استقبال کنید خیر مقدم بگویید. آن جریان باشکوهی که در رژه سال اول اتفاق افتاد واقعاً قابل کنترل نبود که مردم چگونه آمده بودند که حرکت ارتش در داخل شهر مختل شده بود؛ و سوم اینکه هیچکس حق دخالت در ارتش را ندارد و در داخل ارتش هم کسی حق ندارد سلسله مراتب را تضعیف کند و وقتی در جمعبندی میکند در آخر پیام عنوان میکنند که این ارتش مال مردم و نظام است و باید حفظ شود و ارتقا پیدا کند. چقدر زیرکانه حضرت امام این پیام را صادر کردند و چگونه جامعه را جمع کردند. حضرت آقا چند بار این را مطرح فرمودند که نگاه مدبرانه حضرت امام به نامگذاری روز ارتش جمهوری اسلامی سبب تثبیت انقلاب شد. من ۲۹ فروردین را زادروز ارتش میدانم روزی بود که ارتش هویت ملی پیدا کرد و مستقل اعلام شد و خودش در صحنه آمد و از همان جا نقشآفرینی ارتش در دفاع مقدس شروع شد.
نقش ارتش در تامین امنیت کشور به خصوص در روزها و ماههای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را چگونه میدانید؟
من به نقش ارتش اصلاً نمیپردازم. چون ارتش در همه کشورها و در نظام جمهوری اسلامی است محور اصلی دفاع است و نقش آن مبرهن است. اما به وزن ارتش میخواهم بپردازم. وزن ارتش جمهوری اسلامی ایران ارتشی که با آن ویژگیهای اول انقلاب و همه جریانهایی که بر آن رفته، دو غائله بزرگ را در کردستان و گنبد در غرب و شرق کشور همزمان با آن درگیر میشود. تحرکات مرزی را که صدام شروع میکند با آن درگیر میشود؛ یعنی در دور تا دور کشور با جریانات برانداز و معاند درگیر میشود و از طرفی در حال پاکسازی درون سازمانی و بهسازی فرماندهی است را در یک طرف ترازو و عملکرد آن را در شروع جنگ در کفه دیگر ترازو بگذاریم، قطعا نمره ممتاز دریافت میکند.
در اول انقلاب که هیچ سیستمی در کشور حاکم نبود و رفتارها واقعاً غیرحرفهای و احساسی بود. ارتش آنها را جمع کرد و در قالب و شاکله نظامی قرار داد. نفری که فقط یاد گرفته بود تفنگ در دست بگیرد، بلد نبود که بجنگد و اصول جنگ را نمیدانست؛ چه برسد به تاکتیکهای جنگی و مدیریت صحنه نبرد، به او آموزش میدهد و او را برای فرماندهی بر نفرات (نیروهای مردمی) آماده میکند. این معجزه آموزش است. در چنین شرایطی بود که آموزشهای تخصصی و نظم و انضباط ارتش و ساختار ماموریتی که در ارتش تعریف شده بود به کمک امد و کشور را برای دفاع بسیج کرد. واقعاً جای تحقیق دارد محققینی باید بیایند و وزن ارتش در انسجام ملی و بسیج مردم برای دفاع را بسنجند. حال بیایید به صحنه سال اول جنگ چه گذشت بر ارتشی که با آن وضع تصویر شده به یکباره در مقابل تهاجم سراسری در یک ضلع از جغرافیای تحت مسئولیت قرار میگیرد. هنر ارتشها دریافت منطقی ضربه اول و تثبیت یورش دشمن و بعد دفاع و به عقب راندن دشمن است که هنر ارتش ایران در سال اول جنگ که امروز در دانشکدههای نظامی تدریس میشود با نیروی کم (بر خلاف منطق نظامی) توانست دشمن تجهیز شده را متوقف کند و اورا در ماه اول به مذاکره بکشاند. من در خواست اولیه خود را برای دیتاکاوی تاریخی تکرار میکنم و تعیین وزن ارتش را به محققین میسپارم.
آیا در ارتش اقدامی برای جمعآوری و تدوین اقدامات صورت گرفته انجام شده است؟
کارهایی انجام شده است. ما هیچ وقت به دنبال سندسازی نبودیم، چون به دنبال انجام ماموریت بودیم. ما در زمان سابق در ارتش سابق بخشهایی به نام تاریخنگار داشتیم که تاریخها را لحظه به لحظه ثبت میکردند. دفتر ثبت تاریخ داشتیم، اما شاکله که به هم خورد و نتوانستیم لحظات تاریخی را برای تاریخ ثبت کنیم؛ لذا روایتگری کردیم و از روایتگری تاریخ درنمیآید این مشکلی که الان ما داریم، چندین روایت میشنویم از هر رویداد تاریخی؛ زیرا هرکس از منظر خود نگاه میکند. نقل تاریخ مورخ میخواهد نه راوی.
با همه مشکلاتی که برای ارتش پیش آمده بود و نابسامانی که در داخل آن به وجود آمده بود چگونه ارتش توانست خود را سامان دهد و جلوی ماشین جنگی عراق را بگیرد؟
ارتش یک اسکلت و ساختاری دارد که نظامات درونی آن به گونهای است که در هر شرایطی هم بهم ریخته شود میتواند خود را به سرعت بازیابی کند. چون بر این اساس تربیت شده، آموزش دیده و ساختار دارد. ارتش یک بههمریختگی داشت، اما به خاطر انسجام ساختاری که داشت مجدداً با سرعت به جایگاه خود برگشت و با گذاشتن نفرات مسئول در جای خود جان گرفت. واقعاً وظیفه تحلیلگران تاریخ کار سختی است که بخواهند نقش ارتش را در یک سال اول جنگ زمانی که نیروی نظامی و مثل الان سپاه و ناجا و کمیته نبود، بیان کنند. از جریانات تجاوزات مرزی، اعتراضات و حضور و داد و بیداد کردن در مجامع رسمی کشور که تظاهر نیروی دشمن نشان میدهد که جنگی در شرف وقوع است و با بی مهری مواجه شود که ارتشیها حرف الکی میزنند، آنها میخواهند خودشان را مطرح کنند. داد میزنند که آثار و شواهد در صحنه نشان میدهد که دشمن برای یک عملیات آماده میشود در مجلس نماینده ارتش داد و بیداد میکند، اما نمایندهها میگویند اینها میخواهند جوسازی کنند که خود را مطرح کنند.
جنگ شروع میشود و با آن همه تجهیزاتی که دشمن دارد ۱۲ لشکر آن موقع حرکت میکند به طرف ما بیاید. ما اصطلاحی داریم به نام نیروی پوشش، در شرایط عادی همه لشکرها تعدادی نیرو برای مراقبت مرز دارند. آنها آنجا میمانند و حق درگیری ندارند. اگر اتفاقی افتاد آنها فقط باید خبر بدهند و گام به گام عقبنشینی کنند و بیایند تا قوای اصلی بیاید در مقابل آنها بایستد و این تاکتیک ماست و در حوزه نظامی تعریف دارد. ما با نیروی پوشش اولیه توانستیم جلوی تجاوز عراق را بگیریم؛ یعنی با یک لشکر توانستیم جلوی عراق را بگیریم. این کار در تاریخ بی نظیر است و عجیب است که یک گردان در مقابل یک لشکر بایستد. کاری که در آن زمان ارتش با توجه به شرایطی که در آن زمان حاکم بود و انجام شد در حوزه نظامی به معجزه میماند. مهمترین اقدام در آفند یا حمله دشمن این است که بتوانید آن را تثبیت کنید. وقتی متوقف شد، بعد میتوانید تدبیر کنید که چه کاری انجام دهید.
هنر ارتش در سال اول جنگ تثبیت دشمن در نوار مرزی است که نتوانست از یک حد جلوتر بیاید و به آن جایی که پیشبینی کرده برسد و نگه داشتن دشمن در گلوگاههایی که از قبل برای آن برنامهریزی کرده بود، هنری بود که ارتش توانست زمان بخرد تا کمک مردمی برسد و عقب راندن دشمن را آغاز کند.
در دو هزار و ۸۸۹ روز جنگ تحمیلی صد عملیات انجام شده است. در این صد عملیات کدام عملیات ارتش نبوده است. اینها ساختار و سازماندهی ارتش جمهوری اسلامی به عنوان یک نظام کارآمد نشان میدهد و این قابلیت سیستم است هر جایی که خللی ایجاد شود و یا اگر هنگ هم بکند با یک ری استارت احیا میشود.
با توجه به تحریمهای ظالمانه ارتش چگونه توانست تجهیزاتی که داشت را به کار بگیرد و از آن نگهداری کند و به خودکفایی برسد؟
در شرایط احتیاج خلاقیت و نبوغ شکل میگیرد. تا زمانی که قطعه جایگزین قطعات از کار افتاده میشد و حتی کسی تعویض آن را هم نمیدید که چگونه انجام شده است خلاقیتی اتفاق نمیافتاد. زمانی که تحریم شدیم و به ما قطعات مورد نیار را ندادند به فکر این افتادیم که خودمان قطعات را تولید کنیم بنابراین کم، کم رشد کردیم و به خودکفایی رسیدیم.
در زمان جنگ فقط قطعهبرداری و قطعهگذاری میکردیم و زمانی برای خلاقیت و فکر کردن نبود ناچار بودیم که جایگزین کنیم. در آن زمان حتی یک سیم خاردار که سادهترین تجهیزات بود به ما ندادند. ما از موجودی انبارها استفاده کردیم و تمام تجهیزات را به روز نگهداری کردیم. بعد از جنگ مهندسی معکوس کردیم و از نو ساختیم؛ و البته متناسب و بروز ساختیم و متناسب با نیاز تغییر دادیم.
حوزه دفاع، حوزهای است که با موجودیت و هویت یک ملت سر کار دارد؛ بنابراین نمیتوان در آن متوقف شد. شروع کردیم در این حوزه مهندسی معکوس و این حوزه رشد کرد. حوزهای است که هر لحظه باید به فکر کاری جدید باشیم، چون تهدیدات عوض میشود و متناسب با تهدید باید پاسخگو باشیم.
امروز در حوزه پهپادی، جنگال و سایبر کارهای زیادی انجام دادیم. رزمایشی که در سمنان تحت عنوان خروش پهپادهای ارتش انجام شد، گوشهای از توانمندیهای ارتش را نشان داد و در آنجا اعلام کردیم که امروز برد پهپادهای ما بیش از برد موشکهاست. با این رزمایش به دنیا این پیام را مخابره کردیم که ما متکی به توان و خلاقیت داخلی هستیم.
سطح آموزشها در ارتش به خصوص بعد از جنگ به چه میزان متناسب با تهدیدات است؟
ما در آموزشهای ارتش اول از تجربهای که از جنگ، دفاع مقدس، درگیریهای منطقهای به دست آوردهایم و دوم تهدیداتی که روز به روز عوض میشود استفاده میکنیم بنابراین حتماً نگاه ما در ارتش متناسب با تهدیدات است.
نگاه کلی نظام تربیت و آموزش و حوزه پاسخگو بودن ارتش به تهدیدات است؛ بر این اساس دستاوردهای جنگ را تحت معارف جنگ در دانشگاهها تدریس میکنیم و براساس محیط جدید جنگ و ماهیت آن کادرسازی میکنیم.
آنچه که در ارتش جمهوری اسلامی ایران امروز شکل گرفته شناسایی حوزههای تهدید جدید و پاسخگو کردن سازمان به این تهدیدات است. هماکنون در دانشگاهها بر روی علومشناختی، سایبر، هوش مصنوعی، مدیریت کوانتومی که از حوزههای جدید است کار میکنیم. توانمندسازی افسران ما برای ۱۰ سال آینده است. ما آموزش را برای امروز نمیدهیم بلکه برای فردا میدهیم. بالغ بر دو هزار تخصص در ارتش وجود دارد که آنها را متناسب با محیط تهدیدی که با آن مواجه هستیم، بازنگری و متناسبسازی کردیم.
ارتش همیشه باید به روز باشد و متناسب با تهدید بتواند پاسخگو باشد؛ بنابراین ما شعار نمیدهیم، چون ارتش جای شعار نیست، ارتش جای عمل است و باید بتواند در مقابل تهدید جوابگو باشد. فلسفه وجودی ارتش ۹۹ درصد پیشبینی و یک درصد احتمال وقوع حادثه است.
در جریان کرونا آموزشهای ما یک لحظه هم عقب نیفتاد. امروز ما در مراکز آموزشی ارتش دو، سه هزار نفر نیرو در حال آموزش داریم؛ این در حالی است که در کشور نمیتوانند ریسک کنند که دانشجویان را سر کلاس بیاورند، ما تمام دروس و دورهها را در سال گذشته به اجرا گذاشتیم و الان هم در حال اجرا هستیم و به لطف خدا هیچ مورد تفاقی هم نداشتیم.
به چه میزان آموزشهای ارتش متناسب با استاندارهای روز جهان است؟
علم در حصار تحریم درنمیآید و امروز دسترسی به علم و دانش منحصر در داخل یک سازمان و کشور نیست. شاید بشود دانش را در گاوصندوقها محصور کرد، اما علم را نه. هماکنون ما با کشورهای دیگر تبادل دانشجو داریم. امروز با وجود فضای مجازی و دیجیتال دیگر دسترسی به علم غیر ممکن نیست. اگر استاندارد راکف مطلوبیت، بدانیم. ما آموزش خارج از استاندارد در ارتش نداریم برای پاسخگویی به ماموریت کف توانمندی را آموزش میدهیم کف توانمندی را ما در اینجا تعیین میکنیم که برای پاسخگویی به تهدیدات جدید چه باشد؟
هماکنون ۳۲ هزار نفر تحت آموزش در مراکز آموزشی ما دارند کار میکنند. این ۳۲ هزار نفر چگونه مدیریت شدند که تا الان بدون مشکل کار پیش رفته است، در حالی که تمام دانشگاههای کشور تعطیل است؛ این یعنی استاندارد؛ چرا که برابر تعریف علمی مدل تجربه شده استاندارد میشود. ما موفقیت خود را در برگزاری دورهها در شرایط کرونا به اعتماد به دانش و فهم کارکنان و پذیرش ریسک منطقی انان مدیون هستیم.
استفاده از فناوریهای نوین چه جایگاهی در ارتش دارد؟ و ارتباط ارتش با کشورهای دیگر در حوزه آموزش چگونه است؟
استفاده از فناوری یک اصل است؛ چرا که دنیا به این سمت حرکت میکند. تجهیزات، جهش علم و دانش به سمت فناوریهای جدید حرکت میکند؛ بنابراین فناوری پایه است و ما چارهای نداریم باید به سمت فناوری حرکت کنیم. امروز ما در عرصههای ماموریتی و دانشی در بعضی از حوزهها از خیلی کشورهای دیگر جلو هستیم؛ چرا که دانش و علم را به دست آورده و بومی کردیم، منتظر کسی هم نماندیم که به ما علم و دانش و فناوری بدهند.
شنیدم عربستان چند روز گذشته قراردادی را با یونان امضا کرد که براساس آن یونان موشکهای پاتریوت خود با نیرو و نفرات خود برای دفاع از عربستان در مقابل موشکهای یمن مستقر کند و در مقابل، عربستان تعهد کرده که کل هزینه بهروز کردن موشکها را به یونان پرداخت کند. تا زمانی که این موشکها در این کشور باشد، شاید درصدی بتواند امنیت ایجاد کند، ولی به محض اینکه موشک برداشته شود، جایگزین ندارند. اما ما این کار را در ارتش نکردیم و نمیکنیم و همه سلاحهایمان را خودمان ساختیم؛ چرا که در عرصههای امنیت نمیشود به صورت عاریتی کار کرد؛ البته با کشورهای دنیا رفت و آمد داریم و تبادل دانشجو هم میکنیم.
الان در حوزه دانش تخصصی و تخصص دفاع در بعضی حوزهها مرجع هستیم و این، شعار نیست. این که امروز ایران میتواند در مقابل آمریکا موضع بگیرد، عین الاسد را بزند، هواپیمای بدون سرنشین را بزند و آمریکا نتواند عمل کند، این یعنی قدرت فناوری و دانش نظامی.
عدهای میگویندکه باید سربازی حذف شود یا حرفهای شود؛ نظر شما به عنوان یک کارشناس این حوزه در مورد اهمیت سربازی و جایگاه آن در امنیت کشور چیست؟
ارتش مسئول تامین امنیت کشور است. امنیت کشور ابزار میخواهد که یکی از این ابزارها ساختار و سازمان است که در داخل آن سرباز و فرمانده درجه دارو ارکان کلی شکل میگیرند. به عنوان کسی که در حوزه آموزش هستم برای من مهم نیست که نیرو چگونه و از کجا میآید برای من مهم است که سرباز و رزمنده در اختیار من قرار بگیرد. دستگاههای سیاسی فکر کنند که چگونه میتوانند این نیرو را در اختیار ارتش قرار دهند. برای دفاع نیرو میخواهیم چه حرفهای چه وظیفه باشد، باید بتوانیم این نیرو را برای انجام ماموریت در اختیار داشته باشم. به بازی سیاسی هم کار نداریم، آیا میشود یا نمیشود همه اینها فرمول و جواب دارد. به سوالات مردم هم باید پاسخ منطقی داده شود.. منطق میگوید با توجه به شرایط امروز باید از سرمایه انسانی به بهترین وجه ممکن استفاده کنیم. شاید برنامه ریزیهای جدیدی که میخواهد انجام شود، استفاده از این نیروی انسانی را کمی منطقیتر کند. به عنوان مثال تغییر در حقوق سرباز چقدر در روحیه آنها موثر بوده است؟ چرا تا حالا این کار را نکردهاند. باید مطالبات را پاسخگو باشیم و پاسخ منطقی بدهیم. نمیتوانیم بگوییم همین هست. منطق میگوید که باید متناسب با روز از نیروی انسانی خود بهترین بهره را ببریم.
ارتش در سیل و حوادث مختلف خوش درخشید و توسط رهبری هم تشویق شد. آیا ارتش آموزش خاصی میبیند که توانسته بحرانها را مدیریت کند.
ما در ارتش یاد میدهیم که در مقابل تهدید مردم سپر جانشان شویم. فرق نمیکند تهدید گلوله یا بلایای طبیعی باشد؛ اگر چیزی ملت را تهدید کند، ارتش باید سپر شود. از ارتش انتظار این است که بتواند مردم خود را حفظ کند و این حفظ کردن در هر عرصهای باشد. حضرت آقا به درستی فرمودند ارتش وقتی شعار میدهد که ارتش فدای ملت در این کار صادق است؛ بنابراین در ارتش در همه عرصهها حضور دارد.
اینکه ما توانستیم و میتوانیم بحرانها را مدیریت کنیم به علت بهرهمندی از سازمان و ساختار تعریف شده و منظم و سیستماتیکی است که داریم بنابراین از هر دستگاهی برای ورود به بحران آمادهتر هستیم. در منطق کار نظامی و در کشورداری به صورت کلی هر زمانی که یک سیستمی و قسمتی یا بخشی از ان از شرایط عادی خارج شود و به بحران برسد و نتواند عناصر را مدیریت کنند ارتش وارد میشود سر و سامان میدهد و میرود؛ چرا که کار اصلی ارتش حفاظت از مرز و امنیت کشور است.
هر کس که این لباس را به تن کند قطعاً با این نگاه پرورش مییابد که من محافظ مردم هستم باید هر جایی که مردم در خطر میافتند برای محافظت نفر اول باشم. مأموریت ما تبیین و بست شعار «ارتش فدای ملت» است که در هرجایی که بخواهد باشد ارتش آمادگی دارد که از مردم دفاع کند و وظیفه اش هست که حضور پیدا کند و بتواند به نظام و مردم کمک کند. در پایان از نگاه محبتآمیز مردم به سربازانشان در ارتش جمهوری اسلامی ایران و ابراز محبتشان واقعاً ممنون و سپاسگزارم.
انتهای پیام/ 241