به گزارش خبرنگار دفاعپرس از مشهد، سردار «عباس خوشسیما» مسئول مهندسی در بیستم آبان ۱۳۳۷ در روستای اينچه کيکانلو از توابع شهرستان قوچان متولد شد؛ وی در ۲۶ دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵ در شلمچه به شهادت رسید.
به منظور گرامیداشت یاد و خاطره شهدای استان خراسان رضوی به سه خاطره در خصوص این فرمانده دفاع مقدس اشاره خواهیم داشت.
ما برای جبهه ساخته شدهایم
محمد کاملان استادی روایت میکند: بعد از عملیات والفجر ۹ بود که در آزمون ورودی دانشگاه قبول شدم. تسویه حساب گرفتم تا برگردم. شهید خوشسیما وقتی فهمید گفت: «تو جبهه را که دانشگاه اصلی است رها کردی که برگردی؟ اصلاً ما برای جبهه ساخته شدهایم. هنوز وقت برای درس خواندن باقی است. تو جبهه و جنگ را در همین بحبوحه عملیات کنار گذاشتی که به دانشگاه بروی؟» سرانجام صحبتهای شهید باعث شد که من از این کار صرف نظر کنم.
آنچه اسلام میخواهد به آن عمل کنید
عباسعلی منزل آبادی روایت میکند: مشغول گذراندن دوران سربازی در واحد مهندسی سپاه بودم. یک روز شهید خوشسیما پرسید: از اینکه اینجا هستی چه احساسی داری؟ گفتم: احساس وظیفه میکنم و اصلاً فکر نمیکنم که در حال خدمت سربازی هستم.
ایشان در ادامه گفت: شما فکر نکنید که دیگران چه میخواهند، فکر کنید که اسلام چه میخواهد. اگر به آنچه که اسلام میخواهد عمل کنید، هم به وظیفه خدمتتان عمل کردهاید و هم رسالت پاسداریتان را به انجام رساندهاید، در هر لباسی که باشید فرق نمیکند.
شهید خوشسیما در پایان گفت: اگر از من بپرسی به شما توصیه میکنم که به عضویّت رسمی سپاه در بیائید. من هم بلافاصله همان شب استخاره کردم، که استخار بسیار خوب آمد و به عضویت سپاه درآمدم.
حسن برخورد
حمیدرضا نخعی روایت میکند: در میان نیروها سرباز متأهلی بود که هر وقت شهید خوشسیما بیرون میرفت، او یکی دو ساعت میخوابید. با اینکه شهید خوشسیما هم چند بار او را در حال خواب دیده بود، ولی هیچ چیزی به او نگفته بود.
یک روز به شهید خوشسیما گفتم: بعضی از بچهها رعایت نمیکنند. شهید پرسید: شما زن و بچه دارید؟ گفتم: نه. گفت: این بنده خدا حالا سرباز است، خسته میشود، بچهاش مریض است و شب نمیتواند خوب استراحت کند. اگر با او برخورد ناراحت کنندهای داشته باشم دوران سربازی را با خاطرهای تلخ سپری میکند و با خاطره بد از سپاه بیرون میرود که من نمیخواهم اینطور بشود.
انتهای پیام/