به گزارش دفاع پرس از کرج، سردار سرتیپ دوم پاسدار «رستمعلی رفیعی آتانی»، فرمانده لشکر عملیاتی مردم پایه ۱۰ حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) کرج به بهانه عروج ملکوتی جانباز سرافراز و فرمانده عزیز حاج اصغر پردهدار در یادداشتی آورده است:
«رسم است وقتی تازهواردی به جمع و شهری میآید، افراد مؤثر متعلق به شهر مهمان را عزیز میشمارند و به او خوشامد میگویند. از قم توفیق خدمت در لشکر پرآوازه ۱۰ حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) را پیدا کرده بودم. بزرگان و رزمندگان لشکر منت میگذاشتند و حقیر را شرمنده محبت و بزرگواری خود میکردند.
در یکی از این جمعها عدهای از دوستان آمدند که بخشی از خاطرات خود را میگفتند و مرا مشتاقتر از گذشته بر این حضور میکردند، اما در این میان چهره محجوب و خندانی که لبخندش را بیشتر از صدایش در کشش لبانش نشان میداد مرا مجذوب خود کرده بود. دوستان از ابتدا خودشان را معرفی کرده بودند؛ با احترام، دوباره نامش را پرسیدم و خیلی متواضعانه گفت: اصغر پردهدار هستم.
تا آن روز فقط خاطرات او را از دوستانش شنیده بودم. خیلی سریع بخشی از آنها بهصورت نوار از ذهنم گذشت؛ حاج اصغر و تربیت نسل جوان انقلابی که عدهای از آنها در لشکر خدمت میکنند ازجمله حامد، احمد، داریوش ... که تعدادشان از شمارش خارج است.
حاج اصغر و هیأتهایش، هیأت رزمندگان غرب کرج، هیأت رزمندگان کمالشهر؛ چرا محدود کنم، کدام هیأت در کرج است که حاج اصغر مدال خادمی اش را بر سینه مالامال از عشق به اهل بیت (علیهما السلام) نداشته باشد.
حاج اصغر و موکب داری اش در اربعین سالار شهیدان و در سوریه سرزمین خواهر خوبی ها، حاج اصغر و مردم داری اش در کمک به محرومین، میان داری اش در روزهای سخت برای مردم و آبرو داری اش برای آرامش آنها ...
دیگر دلیل همه ارادت و اشتیاقم به ایشان روشن بود و حقیر به جمع ارادتمندانش اضافه شدم. در همان اولین دیدار احساس کردم که میشناسمش و تصویرش را از پیش در خاطر داشتهام، دیدم که میشناسمش و آن «عهد» تازه شد؛ عهدی که آتش محبت او بر دل حقیر نقش بسته بود. دیدم که میشناسمش و دوستش دارم. انگار سالیان زیادی است که او را میشناسم، زیرا طوری برخورد میکرد که گویی ۱۰۰ سال است باهم رفیقیم.
حالا برویم سر مسأله عمل. آیا واقعا تصور من و شما این است که در حال جنگ با آمریکا بهعنوان شیطان بزرگ و تمام جنود شیطانی عالم هستیم و مدل زندگی ما یک مدل جهادی و در حال مبارزه است؟ یا که گرفتار روزمرگی و وقت تلف کردن شدهایم؟ اگر ادعای بزرگ داشته باشیم، ملاک صدقش عمل و همت ماست و به قول یکی از رفقا: «حیف که همت شهید شد!»
انسانی که با مبانی خاص انقلاب اسلامی شکل گرفت، مؤلفههایی را باید در زندگیاش داشته باشد؛ چه قبل از جنگ و چه در دوران دفاع مقدس و پس از آن. این مؤلفهها که من آنها را مؤلفههای زندگی جهادی مینامم، در واقع وجه مشترک جبهه دیروز و امروز حاج اصغر است که اگر ما هم آنها را رعایت کنیم، در حال جهاد خواهیم بود.
در برخی روایات میگویند فلان آدمهای دارای این ویژگیها اگر حتی در بستر هم بمیرند، شهیدند. «انهم شهید ولو ماتو علی فروشهم»، یعنی میتوانیم امید داشته باشیم که در باغ شهادت، هرچند ورود به آن سختتر شده و قبلاً به قول ما چهارطاق باز بود، بسته نشده است. البته این کار، مرد میدان میخواهد و کار هرکسی نیست و باب جهاد، باب خاص اولیای الهی است که ان شاء الله، ما و شما جزو اینها بشویم.
در طول نزدیک به سه سال هر مسجد، هیأت و یادواره شهیدی که رفتم، در آن جمع حتماً کسی ذکر خیری از او را میگفت. وقتی خبر عروجش را شنیدم از فرمانده محترم ناحیه امام سجاد (علیهالسلام) صحت خبر را جویا شدم. با بغض گفت: بچههای ناحیه یتیم شدند و همه گریه میکنند.
من قصدم این است که این مؤلفهها را در حریم حاج اصغر پردهدار بهصورت کوتاه بیان کنم و شرحش را به شاهدان حضورش که با او حشر و نشر داشتند میسپارم. در خلوت و جمع یکی بود، صادق (صدق زبان، صدق نیت، صدق عزم، صدق مقامات) بود، دانش، گویش، بینش، منش (سبک زندگی) و گرایش انقلابی (حب و بغض/ تولی و تبری) داشت و اهل زهد، محبت، توکل و خوفورجا و رضا بود.
حاج اصغر پرده دار، تلاش خستگیناپذیر توأم با بذل جان و مال در راه خدا (تحت پرچم ولی خدا) داشت، مؤمن حقیقی (ایمان را با جهاد و نصرت همراه میکرد) و رزمنده تمام صحنهها و زمانها بود (توصیف و تحلیل دوران دفاع مقدسش را میسپاریم به همرزمانش در آن دوران).
بی شک علاقهمندان و دوستان حاج اصغر مؤلفههای دیگری را بر این فهرست اضافه خواهند کرد. نوشته کوتاه خودم را با فرمایش حضرت آقا به پایان میبرم که فرمودند: «وقتى براى خدا کار مىکنید و مخلصانه کار مىکنید، خداى متعال هم محبت و هم هیبت شما را در دل مردم مىاندازد.» (مقام معظم رهبری، ۱۳۸۴)
این محبت را در روز تشییع پیکر مطهر حاج اصغر، در اشکهای جاری علاقهمندان، گواه آیتالله مدرسی هنگام نماز بر پیکرش، هدایای معنوی بر بدرقه و همراهی پیکرش (تبرکی حرم سیدالشهدا (علیهالسلام)، چفیه حضرت آقا، انگشتر آیتالله مدرسی و شهادت هزاران مومنی که بر زبان و دل جاری شد دیدیم.
همه این محبتها نشاندهنده این حقیقت است که حاج اصغر زنده و همچون عمل صالح و تربیتیافتگانش روزانه منبع خیر و برکت است. خدایا حاج اصغر پردهدار ما را بر سر سفره دوستان شهیدش با سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) محشور بگردان.
دوستدار و شاگرد کوچک حاج اصغر پرده دار، سردار سرتیپ دوم پاسدار رستمعلی رفیعی آتانی
فرمانده لشکر عملیاتی مردم پایه ۱۰ حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) کرج»
انتهای پیام/