همراه با رزمندگان در سال‌های دفاع و حماسه؛

عبور از زمین رملی و شنزار با اشک آسمان

«موحدی» از امداد آسمانی در جبهه‌ها چنین می‌گوید: شب عملیات، شاهد بودیم که دل آسمان گرفت و نم‌نم باران به خاک ریخت و زمین رمل تبدیل به یک جاده محکم شد. این درحالی بود که یک ماه قبل از عملیات، بارانی نیامده بود.
کد خبر: ۴۵۳۴۶۶
تاریخ انتشار: ۰۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۲:۵۸ - 28April 2021
«عبور از زمین رملی و شنزار با اشک آسمان »// عکس رو چرا حذف کردید؟به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از سمنان، خاطرات رزمندگان و ایثارگران جنگ ایران و عراق، برگ دیگری از تاریخ ایران را روایت می‌کند؛ برگی که سختی‌ها، شکیبایی‌ها و رشادت‌های رزمندگان ایرانی را به تصویر می‌کشد که خواندن آن‌ها خالی از لطف نیست.

میدان مین

حسن آدینه

مرحله دوم عملیات ­رمضان بود و تنها یک معبر باز شده بود. همه سوار تویوتا‌ها و نفربر‌ها شدند و رفتند. تویوتای ما با ۲۰ یا ۳۰ نفر از بچه‌ها عقب مانده بود. راننده با جاده آشنا نبود و پس از ۴۰ دقیقه هنوز به مقصد نرسیده بودیم. یکی از رزمنده‌ها پیاده شد و به اطراف نگاهی انداخت؛ اما چیزی دستگیرش نشد. با اینکه خطرناک بود، تصمیم­گرفتیم برای یک لحظه چراغ­ها را روشن کنیم تا جاده را ببینیم. وقتی چراغ روشن شد، متوجه شدیم وسط میدان مین هستیم. بدون اینکه بدانیم، حدود نیم ساعت بود که با سی نفر از بچه ­ها داشتیم وسط میدان مین دور می‌زدیم. قرار شد یک نفر به‌عنوان راهنما پیاده شود و با چراغ روشن، جلوی تویوتا حرکت کند. دشمن خیلی نزدیک بود و نور چراغ را می­ دید و می­ توانست به‌راحتی با تانک ما را بزند، اما هیچ عکس‌العملی از سوی دشمن ندیدیم. با چراغ روشن آن‌قدر رفتیم که از منطقه خارج شدیم و هیچ آسیبی به هیچ‌کس نرسید.

اشک آسمان

محمدرضا موحدی

در فتح بستان، دست خدا را دیدم. در آن منطقه به قدری اجساد عراقی زیاد بود که برای دفن آن‌ها کانال کنده بودند. در چذابه هر نفر ایرانی با پنج نفر عراقی می‌جنگید. قبل از عملیات طریق‌القدس، نگرانی فرماندهان ارشد این بود که چگونه می‌توان از زمین رملی و شنزار این منطقه عبور کرد؛ زمینی که نیرو‌ها می‌بایست با تجهیزات و مهمّات به منطقه می‌رفتند و عملیات می‌کردند؛ امّا در آن شب عملیات، شاهد بودیم که دل آسمان گرفت و نم نم باران به خاک ریخت و زمین رمل تبدیل به یک جاده محکم شد. این درحالی بود که یک ماه قبل از عملیات، بارانی نیامده بود و یک ماه بعد از عملیات نیز بارانی نبارید.

دشمن کر و کور

حسین قربانیان

در عملیات محرّم، آن شبی که گردان از پاساژ ولی عصر (عج) بیرون آمد، در ابتدای حرکت، هوا صاف و مهتابی بود. ناگهان در یک لحظه، ابر سیاهی آمد و آسمان را پوشاند و تاریکی مطلق همه جا را فراگرفت. برادر لطفی کنار گردان حرکت می‌کرد و در گوش بچه‌ها می‌گفت ذکر بگویید که این از معجزات خداوند است، بگویید یا زهرا، یا زهرا.
 
لحظاتی برادر اخوی عرب، گردان را نشاند و بعد بلند شدیم و حرکت کردیم. نم نم باران شروع شد. بعد هم باد و طوفان و سروصدایی عجیب که دشمن را کر و کورکرد.

انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها