مروری بر زندگی شهدای فرهنگی البرز؛

شهیدی که پیکرش پس از 9 سال پیدا شد

«ستار لطفی» در روز 15 اسفند سال 1337 در طالقان به دنیا آمد و در روز 20 دی سال 1361 در فکه به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۵۴۵۱۵
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۲۲:۵۳ - 04May 2021

شهیدی که پیکرش پس از 9 سال پیدا شدبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از کرج، «ستار لطفی» در روز 15 اسفند سال 1337 در شهرستان طالقان استان البرز به دنیا آمد. وی در اردیبهشت سال 1355 جهت طی کردن دوره شش ماهه آموزشی به پادگان سپاه دانش سراب اعزام و برای خدمت سربازی به اراک منتقل شد و فعالیت خود را در بخش سربند اراک، روستای ساری جلو آغاز کرد و به فعالیت آموزشی و عمرانی از قبیل آب آشامیدنی، مسجد، حمام و تعمیر ساختمان مدرسه پرداخت.

وی پس از پایان خدمت سپاهی در یکی از روستاهای بخش طارم علیای زنجان به نام استا خدمت معلمی خود را آغاز کرد و بعد به طالقان منتقل شد و به مدت سه سال در روستای پراجان فعالیت خود را ادامه داد و بعد به کرج منتقل شد. در این دوران نیز در زادگاه خود عضو شورای محلی و انجمن اسلامی معلمان منطقه بود و کارهای عمرانی را انجام می‌داد.

ستار لطفی در تابستان سال 1361 به جبهه اعزام شد و پس از بازگشت، در مدرسه شهید گروسی روستای مردآباد به کار خود ادامه داد. در 22 بهمن به پادگان آموزشی امام حسین (ع) اعزام و در پادگان دو کوهه مشغول نوحه‌خوانی و تدریس قرآن شد. زمانی که عضو شورای اسلامی و انجمن اسلامی طالقان بود، پیش‌قدم در جمع‌آوری کمک برای جبهه‌ها بود و هر ماه یک‌سوم حقوق خود را برای کمک به جبهه واریز می‌کرد.

بنا به گفته خانواده و نزدیکان شهید، وی از سن کودکی علاقه زیادی به مسائل مذهبی داشت و واجبات را به‌خوبی انجام می‌داد و از محرمات دوری می‌کرد، به سن بلوغ نرسیده نماز می‌خواند و اکثر روزها را روزه بود، به اهل‌بیت (ع) به‌ویژه حضرت فاطمه زهرا (س) علاقه وافری داشت و به مسائل این دنیا وابسته نبود؛ به‌قول‌معروف دنیا را طلاق داده بود.

خانواده شهید می‌گویند: زمانی که ستار می‌خواست برای آخرین بار به جبهه برود اعزام رزمندگان را از تلویزیون دید و اشک از چشمانش جاری شد و گفت: مادر این‌ها زن و بچه دارند، ما باید برویم که مشکلات زن و فرزند نداریم. در آخرین دیدار پدر شهید به او گفت: پسرم غسل شهادت کرده‌ای؟ هنگام بدرقه چهره ستار نورانی شده بود و انگار که پرواز کرده باشد، دیگر ته کوچه او را ندیدیم و از همان‌جا حدس می‌زدیم که این بار شهید می‌شود.

وقتی می‌خواست به جبهه برود و مادرش نگران می‌شد، می‌گفت: ما باید مطیع فرمان ولایت‌فقیه باشیم، وقتی ایشان گفتند پس واجب است که به جبهه برویم. مادرش می‌گفت: تو شهید شوی من چه‌کار کنم؟ می‌گفت: مثل خانم زینب (س) صبور باشید. وقتی خبر شهادتش را دادند و گفتند جنازه‌اش پیدا نشده، مادر شهید با آن همه وابستگی دیگران را آرام می‌کرد.

پس از 9 سال از شهادت او جنازه‌اش پیدا شد و چون وصیت کرده بود جنازه‌اش را به محل خودشان طالقان بردند و دفن کردند. پدرش از فراغ او نابینا شد و پس از یک ماه از آمدن جنازه او فوت کرد.

فرازی از وصیت‌نامه شهید:

از شما امت مسلمان و در خط امام تقاضا می‌نمایم همین‌طور که تابه‌حال از این انقلاب شکوهمند اسلامی حمایت نموده‌اید و از هیچ‌گونه جان‌فشانی در راه رسیدن به اهداف مقدسش دریغ نفرموده‌اید همچنان با اتکا به خداوند بزرگ و گوش به فرمان رهبر عظیم‌الشأن باشید و به مبارزه خودتان تا برقراری پرچم توحید در سراسر جهان ادامه دهید.

گوش به فرمان ولایت فقیه باشید که دشمنان نمی‌توانند این نور الهی را ببینند و از خط رهبری خارج نشوید و همیشه متوسط به در خانه ائمه باشید و مجالس دعا را فراموش نکنید که ما با این دعاها زنده‌ایم و واقعاً با همین دعاهاست که رزمندگان ما در جبهه عظمت و شکوه می‌آفرینند. برادران و خواهران هیچ‌گاه خداوند را فراموش نکنید و خداوند را ناظر بر اعمال خود بدانید.

برادران و خواهران بدانید که من آگاهانه راه خود را انتخاب نموده‌ام و امروز همان روزی است که صدای هل من ناصر حسین (ع) طنین می‌افکند، منتهی این بار به وسیله فرزند برومندش خمینی کبیر می‌باشد. برادران و خواهران امروز فرماندهی جنگ را آقا امام زمان (عج) بر عهده دارد و ما مؤمنین وظیفه داریم همان‌طور که در قرآن کریم آمده است هر لحظه آماده جان‌فشانی در راه اسلام باشیم.

برادران و خواهران هر کجا هستید از اسلام دفاع کنید و گروهک‌های نابود شده را میدان ندهید. برادران و خواهران در مقابل خون شهدا مسئول هستید و باید از اسلام دفاع کنید و سخنی با همکاران عزیز جامعه اسلامی، فقط یک نکته از همان فرمایشات امام را به شما تذکر می‌دهم و آن اینکه امام فرمودند شغل معلمی شغل انبیاست و معلم امانت‌دار است و امانت او هم انسان است ...

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار