به گزارش فضای مجازی دفاع پرس:
احترام زیادی برای شوهرش قائل بود.
بدون اجازه او کاری نمی کرد.
حتی برای رفتن به مسجد هم از او اجازه می گرفت.
اگر کارش بیرون خانه طول می کشید و وقت برگشتن شوهرش می شد، سریع بلند می شد و می گفت: "باید بروم غذای حاجی را حاضر کنم".
این را که می گفت دیگر کسی اصرار نمی کرد؛
می دانستند از حرفش بر نمی گردد.
خاطره ای از شهیده فاطمه نیک/ تعبیر یک خواب/ص30