به گزارش خبرنگار دفاعپرس از یزد، جنگ ناخواسته و تحمیلی از سوی قدرتهای به ظاهر بزرگ و شیاطین دنیا که به دلیل پشتیبانی همه جانبه مادی، تسلیحاتی و انسانی آنان از عراق، به حق باید آن را «جنگ سوم جهانی» نامید و شاهد آن وجود بیش از ۲۰ ملیت مختلف در میان اسرای یگانهای رزمی عراق است همواره برای نسلهای آینده باعث غرور و سربلندی خواهد بود.
چرا که در طی قرنهای اخیر، تاریخ ایران همواره شاهد هجوم بیگانگان و غارت و سرانجام غصب بخشهایی عظیم از خاک ایران بوده است، ولی با رشادت و حماسه آفرینی رزمندگان اسلام و ایثار و فداکاری شهدا بود که در یکی از طولانیترین جنگهای دنیا، دشمن شکست خورده به هیچ وجه نتوانست به کوچکترین اهداف خویش دست یابد و یا وجبی از خاک ایران را غصب کند، و این از افتخارات دفاع هشت ساله است.
معلم شهید «محمدحسن قانع عزآبادی» یکی از همین دلاور رزمندگانی است که علاوه بر دلدادگی در مکتب معلمی به دانشآموزان خود نهایت عشق، ایثار و دلدادگی در جبهه خدا را آموخت.
وی ۱۵ فروردین ۱۳۴۰ در روستای عزآباد از توابع شهرستان «اشکذر» یزد به دنیا آمد و تا پایان دوره متوسطه در رشته انسانی تحصیل کرد. وی معلم بود. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان بسیجی و امدادگر راهی جبهههای حق علیه باطل شد. سرانجام ۲۵ اردیبهشت ۱۳۶۱ در خرمشهر به شهادت رسید. اثری از پیکرش به دست نیامد و مزار یادبود او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.
وصیتنامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
خدا شما برادران و خواهران اجر بزرگ عنایت فرماید و شما باید افتخار کنید به چنین برادری که خداوند راه خودش را به من نشان داد و مرا به راه خودش راهنمایی کرد راستی اگر فکر میکنید که برای این آمدهاید که فقط بخورید و بخوابید و راحت باشید اشتباه میکنید این را به طور واضح و روشن در موقع آموزش فهمیدم، چون در این جهان ظلم سراسر را گرفته و ما فقط نباید به فکر خود باشیم بلکه باید به فکر ضعیفان هم باشیم و آن موقعی میتوانیم چنین زندگی راحتی داشته باشیم که همه مردم مستضعف هم مثل شما بتوانند چنین زندگی راحتی را فراهم کنند.
و نکته دیگر که من میخواهم به شما تذکر بدهم این است که اگر خدا شهادت را نصیب من ساخت هرگز شما اقوام دور و نزدیک نمیتوانید به نام اینکه ما شهید شده ایم حرف زوری به زیر دستی یا ... بزنید و به ابن صورت سوء استفاده بکنید اگر چنین کاری بکنید در قیامت پیش خداوند مسئول هستید و از شما اقوام تنها خواستهای دارم صفات نیک و اسلامی و انقلابی در خط امام را پیشه خود سازید تا آنجایی که میتوانید ایثار و فداکاری را سرمشق خود سازید و درمورد پیش آمدی که قبل از رفتن به جبهه برای من در اراده رخ داد شما حق ندارید فقط به خاطر اینکار در مقابل آنها جبهه بگیرید یعنی من از حقم گذشتم و کسانی که در این کار برای من کوتاهی کردند بخشیدم.
اما این را میگویم که آنها نباید ظلم بکنند و خون شهیدان را پایمال کنند و باید به آنها تذکر داد که دست از کاغذ بازی بردارند و همیشه حق را در نظر بگیرند و کسانی که خود را انقلابی میدانند نباید مثل ابو موسی اشعری باشند و گول کسانی که مثل گرگ در لباس میش در آمدهاند را بخورند اصلا من نمیخواستم این موضع خودم را بگویم، اما میترسم در برابر خدا مسئول باشم و در قیامت به من بگویند تو که در جهاد راه خدا شرکت کردی چرا جلو چنین کسانی را نگرفتی که به تو و امثال تو زور میگویند؟
حال اگر من در برابر جلوگیری از ظلم کوتاهی کردم از اقوام و دوستان و خدا دوست که معرض نباشند و به اسلام و انقلاب؟ و در خط امام باشند و هدفی جز الله و اجرای حق و پیشبرد انقلاب اسلامی چیزی دیگر نمیخواهند میخواهم اینکار مرا دنبال کرده تا خون شهیدان اسلام در هر زمان پایمال نشود و در آخرین راهم میگویم که اگر خدای نخواسته به کسی ظلم کرده ام مرا میبخشد که خداوند به او پاداش میدهد و از من گله و ناراحتی دیده باز یابد مرا ببخشد.
اما در مورد اموال که درعرض چند سال بدست آورده ام احتیاجی به توضیح نیست که در دفترچه نوشته شده است هر طور که حاکم شرع دیارمان آیت الله «صدوقی» صلاح بداند اشکالی نیست، اما اگر نظر خودم خواسته باشند و اشکالی ازنظر خمس و ... نداشته باشد میخواهم آنرا به حساب رزمندگان بریزند
«انا لله و انا الیه راجعون» بدرستی که ما از طرف خداوند آمدهایم و به سوی او برگشت میکنیم.
والسلام به امید دیدار در بهشت برین
انتهای پیام/