وصیت‌نامه شهید علی‌اصغر صدیقیان؛

شهادت مرا بهانه‌ای برای کارهای دنیوی نکنید

پاسدار شهید «علی‌اصغر صدیقیان بیدگلی» در بخشی از وصیت‌نامه خود آورده است: «تا جایی که امکان دارد از نام من استفاده نشود. نمی‌خواهم کسی من و شهادت مرا بهانه کند و به دنبال مادیات و کارهای دنیوی باشد.»
کد خبر: ۴۵۶۶۰۱
تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۴:۲۲ - 16May 2021

به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از کرج، پاسدار «علی‌اصغر صدیقیان بیدگلی» دوم فروردین سال 1344 در خانواده‌ای مذهبی و متدین در تهران به دنیا آمد. وی پنجمین فرزند خانواده بود و پنج برادر و دو خواهر داشت. در زمان اوج‌گیری انقلاب از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کرد و در مبارزات حضور فعال داشت.

شهادت مرا بهانه‌ای برای کارهای دنیوی نکنید

وی یکی از اعضای فعال حزب جمهوری اسلامی کرج و بنیان‌گذار بسیج حضرت سجاد (ع) کرج بود و در زمان خدمت سربازی نیز مسئولیت عملیات کمیته انقلاب اسلامی سراوان را بر عهده داشت. در دوران جنگ تحمیلی و از 15 سالگی به جبهه اعزام شد و در اکثر عملیات‌ها شرکت داشت و بارها نیز مجروح شد.

علی‌اصغر سرانجام در تاریخ 26 اردیبهشت سال 1367 در عملیات بیت المقدس 6 در مسئولیت فرماندهی یکی از دسته‌ها در لشکر 10 حضرت سیدالشهدا (ع) کرج، در منطقه ماووت عراق، ارتفاعات شیخ محمد به شهادت رسید.

وصیت‌نامه شهید

من کوچک‌تر از آن هستم که بخواهم به خانواده شهدا پیام دهم، خجالت می‌کشم به صورتشان نگاه کنم، مخصوصاً شهدایی که با آن‌ها دوست و مانند برادر بودیم، در یک محل سکونت داشتیم و در یک منطقه می‌جنگیدیم.

پیامم به خانواده شهدا این است که بدانید رزمندگان تا آخرین قطره خون خود می‌جنگند و راه این شهدا را ادامه می‌دهند. هرلحظه نگاهتان به قدم‌های این بچه‌ها باشد که با پیروزی‌های جدید، شادی را برایتان به ارمغان بیاورند.

پیام دیگر من به این خانواده‌ها این است که معتقدم دعای شما بیشتر و بهتر مستجاب می‌شود پس برای سلامتی امام، پیروزی رزمندگان، فتح نهایی و رسیدن به کربلای حسین بن علی (ع) دعا کنید، امام را تنها نگذارید، با منافقین و ظلم و ستم مبارزه کنید و ادامه‌دهنده راه شهدا باشید.

پیامی برای خانواده خود دارم که برای من ناراحت نباشند. چه‌بهتر که انسان در راه شهدا جان خود را نثار کند، جان ما که ارزشی ندارد، وقتی به این راه قدم گذاشتیم همه‌چیز را به جان خریدیم و از خانه و زندگی، مال و فرزند و خانواده گذشتیم.

ما به فکر آخرت بودیم و به فکر دنیا نبودیم، روی همین حساب برای ما ناراحت نباشید و دعا کنید که شهید واقعی از دنیا برویم و اجری را که تمام شهدای عزیز می‌برند ما هم ببریم.

پیامی هم برای جوانانی دارم که به فکر دین و ناموس نیستند و مزاحم ناموس مردم می‌شوند، این لذت‌ها لحظه‌ای است، به فکر آخرت خود باشید، به رزمندگان و شهدا فکر کنید، به اینکه آن‌ها برای چه جان می‌دهند. به جنازه‌های شهدایی که در بیابان‌ها مانده فکر کنید و دست از کارهای ناشایست بردارید و مطیع امر امام باشید.

بیایید و از نزدیک صحنه‌های نبرد جوانان در جبهه‌ها را ببینید، اسلحه‌ها را بردارید و علیه کفر بجنگید و اجازه ندهید ناموستان در خطر باشد و خدایی نکرده از هر سو به شما فشار آید که آن موقع، علاوه بر ناموس، مملکت هم در خطر باشد.

سخنی دارم با اشخاصی که در جامعه به احساسات مذهبی ملت مسلمان احترام نگذاشته و در فساد غوطه می‌خورند. مگر شما ایرانی نیستید؟ مگر در یک کشور مسلمان‌نشین زندگی نمی‌کنید؟ آیا به فکر خواهران و برادرانتان هستید؟

چرا به احساسات آن‌ها احترام نگذاشته و با پوشیدن لباس‌های مبتذل و درست کردن تیپ‌های مستهجن باعث رواج فساد می‌شوید؟ کمی هم از خانواده محترم شهدا، اسرا و مفقودین خجالت بکشید و به این انقلاب پشت ‌پا نزنید.

سخنی هم دارم با کسانی که در رأس امور مملکت قرار دارند، مبادا خدای نکرده شما را غرور بگیرد و از راه راست منحرف شوید. شما عزیزان مورد اعتماد ملت شریف ایران هستید و همه چشمشان به کارهایی است که شما انجام می‌دهید. مبادا لحظه‌ای خدا را فراموش کرده و خون شهدا را پایمال نمایید.

از مادرم می‌خواهم ناراحت نباشد، اگر لیاقت داشتم و خداوند شهادت را نصیب من کرد و جنازه من به دستتان رسید دوست ندارم آن‌هایی که پیرو خط امام نیستند جنازه مرا روی دست بگیرند و زیر تابوتم حرکت کنند؛ راضی نیستم چنین آدم‌هایی در مراسم عزای من شرکت کنند و نامی از من بیاورند.

پیامی هم برای همسرم دارم، می‌دانم که در این مدت کوتاه جز ناراحتی چیزی برای تو نداشتم اما تو می‌دانی که من با عشق و علاقه به این راه قدم گذاشتم، تو نیز مشوق من برای خدمت در راه اسلام بودی و امیدوارم از رفتن من ناراحت نباشی، مبادا اشک بریزی.

از تو می خواهم که سعید را خوب تربیت کنی تا باایمان پرورش یابد، خوب می‌دانی که وقتی یادی از دوستان شهیدم می‌کردم چه حالی داشتم. من خجالت می‌کشم روی خانواده‌های شهدا را ببینم، قسم خوردم ادامه‌دهنده راه آن‌ها باشم و تا آخرین قطره خون خود در منطقه می‌مانم.

امیدوارم که هر چه بدی از من در این مدت کوتاه دیدی ببخشی و حلالم کنی و دعا کنی در آن دنیا با ائمه اطهار (ع) محشور شوم. برای امام عزیز دعا کنید، همان امامی که ما را به راه راست هدایت کرد، به ما دین و زندگی دوباره داد و باعث شناخت دوباره خودمان شد و باعث شد خدا را بهتر بشناسیم و از فساد و بدی دور شویم و راه راست را انتخاب کنیم.

به همه دوستان و آشنایان بگو برای رزمندگان ملت مسلمان دعا کنند. سعی کن برای همه الگو باشی همان‌گونه که تا الآن بودی. در مراسم مذهبی نماز جماعت و جمعه، دعاهای توسل و کمیل که در مساجد برگزار می‌شود شرکت کنید.

وصیت من این است که تا جایی که امکان دارد از نام من استفاده نشود. نمی‌خواهم کسی من و شهادت مرا بهانه کند و به دنبال مادیات و کارهای دنیوی باشد.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها