سرهنگ پاسدار «سعید کوشکی جهرمی» مدیرکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس فارس و رزمنده عملیات آزادسازی خرمشهر در گفتوگو با خبرنگار دفاعپرس در شیراز، به بیان خاطراتی از عملیات بیتالمقدس پرداخت.
این رزمنده و جانباز دوران دفاع مقدس در مورد شب عملیات فتح خرمشهر اظهار داشت: شب عملیات، گردان ما (جمعی لشکر 33 المهدی (عج) از استان فارس) از ساعت 11 شب در سمت غربی جاده فعلی شلمچه به سمت بصره مستقرشدیم و از آنجا که جاده از دشت حدود یک متر بلند تر بود به فاصله 12 متری ما عراقی ها در سوی دیگر جاده مستقر بودند.
وی افزود: درگیری شدیدی رخ داد و عراقیها کشته های بسیاری دادند و توانستیم کنترل جاده را به دست بگیریم. وظیفه ما این بود که اجازه ندهیم عراقیهایی ک در خرمشهر محاصره شده اند فرار کنند؛ نیمه شب تا اذان صبح به طور ممتد خودروهای عراقی به ویژه با سرنشینان و فرماندهان عراقی بی خبر از تصرف جاده توسط ما تردد میکردند و ما هم کل جاده را پوشش داده، خودروهای دشمن را میزدیم و اسیر میگرفتیم. گردان ما اولین گردانی بود که با عراقیهایی که از خرمشهر فرار میکردند مواجه میشدند، تا صبح همان شب عراقی های زیادی تسلیم گردانهای ما شدند.
وی در ادامه گفت: پس از آزادسازی خرمشهر انبوه جنازههای عراقی روی جاده افتاده بود و ما به خاطر چند روز بیخوابی و استرس، به قدری خسته و کوفته بودیم که در سایه ماشینهای عراقی که از جاده منحرف و واژگون شده بودند بین کشتههای عراقی، چندساعتی خوابمان برد.
سرهنگ جهرمی بیان داشت: منطقه نسبتا آرام شده بود و فقط یک گردان از بچه های تیپ امام سجاد (ع) برای تعقیب و جلوگیری از پاتک دشمن از جاده عبور کردند که درگیریهای پراکنده ای باسربازان بعثی داشتند. شهید «حسین حاتمی» اصالتا جهرمی و اهل روستای هکان، عضو اعزامی از سوی جهادسازندگی و همسنگر من در گردان بلال حبشی تیپ حضرت محمد (ص) نیز همراه ما در آن عملیات حضور داشت. هردو بیسیمچی گردان بودیم.
وی ادامه داد: حسین مقداری پیاده روی کرده و لودری با خود آورده بود و همانطور که ما خواب بودیم در فاصله 50 متری سمت جاده شلمچه، کنار جاده گودال بزرگی زده بود بعد از آن من و سایر بچه ها را تک تک بیدار کرد. حسین از ما خواست تمام جنازه ها را جمع کرده و تک تک و منظم رو به قبله در گودال بخوابانیم. خودش پلاکها و کارتهای آنها را چک کرد و سپس به نماز ایستاد. معقتد بود سربازهای عراقی هر چند با ما میجنگند اما مسلمان هستند و به اجبار صدام رو در روی ما ایستاده اند. سپس آنها را دفن کرد و تعدادی چوب و تخته به عنوان محل دفن آنها بالای سرشان نصب کرد تا بعد بشود محل دفنشان را شناسایی کرد.
این رزمنده سالهای دفاع مقدس با اشاره به روزهای اول آزادسازی خرمشهر گفت: روز چهارم خرداد بود؛ من را که مجروح بودم برای مداوا در بیمارستان آبادان بستری کردند. به خاطر تعداد بالای رزمندههای مجروحی که آنجا بودند بیمارستان خیلی شلوغ بود. پرستار تازهکاری میخواست در آن محیط پرتنش به من سرم نصب کند که سرم را بهجای رگ من زیر پوستم زد. توپخانه عراق همچنان به سمت خرمشهر و آبادان شلیک میکرد و من با اینهمه سر و صدا بیدار نشده بودم. اما از درد مواد سِرُم که زیر پوستم رفته بود از خواب پریدم.
وی ادامه داد: دنبال راهی برای خروج از بیمارستان و بازگشت به خط مقدم بودم. اگر با لباس بمارستان بیرون میرفتیم به ما اجازه خروج نمیدادند. سرم را از دستم کشیدم، لباس نظامیام را پوشیدم و از بیمارستان بیرون زدم. به جای خط به خرمشهر رفتم. وارد شهر شدم دیدم عراقیها دورتا دور شهر با استفاده از خانه های مخروبه مردم خاکریزهای سه متری ایجاد کرده بودند. و بین آنها را نیز با مین پر کرده بودند تا از فرود چتربازان ما جلوگیری کنند. وارد مسجد جامع خرمشهر شدم روی دیوارهای مسجد عکس شهدا نصب شده بود.
سرهنگ جهرمی با اشاره ضرورت انتقال حماسه فتح خرمشهر در آن سالها گفت: در میان آن صحنههای زیبا آنچه برای من دردناک بود عدم انتقال پیام دفاع مقدس به جهانیان بود. شاید اگر کشور دیگری جای ما بود و آنچه که ما در روز چهارم میدیدیم را دست نخورده حفظ میکرد شاید اکنون شاهد طبیعیترین موزه جنگ دنیا بودیم و فریاد مظلومیت ایران رشادتهای رزمندگانش به گوش نسلهای آینده و جهانیان میرسید.
در پایان این رزمنده و جانباز دوران دفاع مقدس اظهار داشت: دلیل بزرگداشت فتح خرمشهر این است که این نماد پیروزی باید حفظ و در مسیر نکوداشت هویت ملی و اسلامی تلاش شود و این حماسه آفرینیها با زبانی نو به نسل جدید معرفی گردد.
انتهای پیام/