گروه استانهای دفاعپرس ـ غلامحسین برومند؛ «قیصر امینپور» از شاعرانی است که شکلگیری و درخشش شعرش با پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی همزمان بود. اغلب اشعار امینپور در فضای آرمانهای انقلاب اسلامی و جنگ سروده شدهاند.
«تنفس صبح»، «گلها همه آفتابگردانند» و «دستور زبان عشق» شاخصترین مجموعه شعرهایی است که وی در آنها به مسئله جنگ و دفاع مقدس پرداخته است. در سالهایی که صدای موشک و خمپاره و آژیر قرمز در فضای شهرها میپیچید و کاروانهای رزمندگان اسلام به جبهههای نبرد میرفتند شعر به عنوان سلاحی مؤثر در صحنه حضور داشت و حماسهها را ثبت میکرد صدای انفجار و گلوله و فریاد و مقاومت از شعر به گوش میرسید.
منظومه «شعری برای جنگ» بیشک یکی از بهترین شعرهای دفاع مقدس است. شعری ساده و صمیمی، با فضایی آشنا و ملموس که با استفاده از امکانات و ظرفیتهای شعر نیمایی سروده شده است.
«میخواستم/ شعری برای جنگ بگویم/ دیدم نمیشود/ دیگر قلم زبان دلم نیست/ گفتم/ باید زمین گذاشت قلمها را/ دیگر سلاح سرد سخن کارساز نیست/ باید سلاح تیزتری برداشت/ باید برای جنگ/ از لولهی تفنگ بخوانم/ با واژه فشنگ/ میخواستم/ شعری برای جنگ بگویم/ شعری برای شهر خودم ـ دزفول/ دیدم که لفظ ناخوش موشک را/ باید بکار برد/ اما/ موشک/ زیبایی کلام مرا میکاست.»
راستی چگونه میتوان شعر جنگ گفت و از واژه غیرشاعرانهای، چون «موشک» سود نبرد.
شعرهای امینپور بیشتر روایتی است تا تصویری و آن چه شعرهایش را به پایان میبرد و به آن انسجام میبخشد در حقیقت نقل روایت است. «شعری برای جنگ» از سرودههای به یاد ماندنی و ماندگار در عرصه ادبیات پایداری است، این شعر شاید برای نسلی که جنگ را ندیده و تنها روایت مخدوشی از آن را شنیده است سرشار از شعار و خالی از ایجاد باشد، اما برای قدیمیهای این عرصه که دفتر ادبیات جنگ ورق میزنند اثری درخشان و در زمان خودسخت ضد کلیشه است.
«باید که شعر خاکی و خونین گفت/ باید که شعر خشم بگویم/ شعر مقاومت/ شعر فصیح فریاد/ هر چند ناتمام/ گفتم/ در شهر ما/ دیوارها دوباره پر از عکس لالههاست/ اینجا وضعیت خطر گذرا نیست / آژیر فرمز است که مینالد/ باورکنید/ باور کنید/ من با دو چشم مات خود دیدم/ که کودکی از ترس خطر تند میدوید/ اما سری نداشت»
انتهای پیام/