به گزارش خبرنگار دفاعپرس ازساری، کتاب «گفتمانهای امنیت ملی در جمهوری اسلامی ایران»، به قلم «سیدحسین ولیپور زرومی» در سال ۱۳۸۳ توسط انتشارات پژوهشکده مطالعات راهبردی به چاپ رسیده است.
این کتاب ملاحظات امنیت ملی جمهوری اسلامی را در سه دوره گفتمانی ۲۵ سالهی انقلاب، جنگ و پس از جنگ بررسی کرده است.
در هر دوره گفتمانی مباحث در چهار محور «اهداف امنیت ملی»، «مقدورات ملی»، «تهدیدهای امنیت ملی» و «سیاستها و راهبردهای امنیت ملی» تنظیم و تدوین یافتهاند.
در بخشی از این کتاب آمده است:
«بیتردید جایگاه امام خمینی (ره) در رهبری انقلاب و تثبیب نظام اسلامی بیهمتا بود. اغراق نخواهد بود که گفته شود بدون ایشان حتی ممکن بود از انقلابی بنام «انقلاب اسلامی» در کشور خبری نباشد. پیروان امام ایشان را از جمله «مردان خدایی» میدانستند که با داشتن «افق عالی نظر و دید و بلندهمتی خاص»، در تمامی بحرانها و مسایل به کمک شان میآمد. ایشان نمونهای از یک رهبر مکتبی و دینی به شمار میرفت که میبایست همواره به مثابه یک الگو مورد توجه انقلابیون باشد. پیروی از ایشان و خط ایشان در تمام زمانها و مکانها بر این پیروان لازم تلقی میشود.
با نگاه اجمالی به فرهنگواره سیاسی انقلاب به خوبی میتوان میزان الگوپذیری و ارادت تمامی انقلابیون را به امام خمینی (ره) درک کرد. این الگوپذیری وابسته به اعتماد بالایی بود که آنها به «قدرت رهبری» امام خمینی (ره) در مسایل مختلف و بحرانهای حاد سیاسی پیدا کرده بودند.
نه تنها حلقه اول پیروان امام خمینی (ره) که در صحنه رهبری نظام قرار داشتند، بلکه عامه مردم نیز نسبت به رهبری او، اعتماد کامل داشتند. جمع میان رهبری سیاسی و رهبری دینی در شخصیت امام خمینی (ره)، میزان اثرپذیری مردم را از ایشان به سرحد کمال رسانده بود. تلفیق این دو رهبری که نتیجه بسیار شگفتانگیزی را در پیروزی انقلاب به بار آورده بود، در زمان تأسیس نظام نیز مورد توجه خاص ملت بود. این مسأله با نتایج شگرف خود در پیوند با شخصیت اخلاقی، اجتماعی، ... امام خمینی (ره)، از ایشان رهبری بینظیر و «فرهمند» ساخته بود که بهراحتی، تبعیت پیروان را به خود جلب میکرد. تصور مردم از ایشان در جایگاه یک رهبر «فرهمند» در نظرگاه اولیه از انتصاب و کاربست لقب «امام» مشخص میشود. شاید بتوان ادعا کرد که در تاریخ شیعه هیچ رهبری به جز ائمه معصومین (ع) نتوانسته بود تا این زمان در میان مردم «امام» خطاب شود.
در نزد مردم در جمیع جهات، فاصله میان امام خمینی (ره) با ائمه معصومین علیهمالسلام به حداقل رسیده بود. البته ارتقاء امام خمینی (ره) به این درجه از اعتبار در نزد مردم، به خاطر فرهنگ خاص شیعی نیز بود. در این فرهنگ انسان آرمانی و کامل از جایگاه خاصی برخوردار است. نقطه اوج این شخصیتهای نمونه، با مفهوم «امام» عجین میشود. «امام» در فرهنگ شیعه انسانی است که غیر از ویژگیهای یگانهای مانند علم وعصمت، از صفاتی مانند واسطۀ فیض خداوندی و وسیله نجات، برخوردار است.
در میان شخصیتهای کاریزمایی فرهنگ شیعه احتمالاُ دو شخصیت بیش از بقیه در فرهنگواره مذهبی قبل و بعد از انقلاب، کاربرد داشتهاند: حضرت علی (ع) و امام حسین (ع). به دلیل آمیختگی نام حضرت علی (ع) با مفاهیمی مانند عدالت، شجاعت، سادهزیستی، بیاعتنایی به مادیات و امور دنیوی، فروتنی، مردمداری، صداقت و جوانمردی، اسطورۀ بهجای مانده از ایشان، به معیاری برای تشخیص حکومت و رهبری صالح از ناصالح تبدیل شده است.
اسطورۀ امام حسین (ع) نیز تکمیلکنندۀ اسطوره اول است و در واقع الگوی واکنش در برابر حکومت ناصالح و معیار رفتار انقلابی است. برخورداری امام خمینی (ره) از سه ویژگی «تقدس»، «مبارزه» و «مظلومیت» که ایشان را با اسطورههای مزبور کاملاُ نزدیک میساخت، زمینههای جانشینسازی شخصیت وی را با الگوهای کاریزمایی موجود در فرهنگ شیعی فراهم میساخت. مبارزه مداوم امام خمینی (ره) با رژیم شاه و مفاسد گذشته، رودررویی مستقیم با آمریکا و اسرائیل از ایشان شخصیتی مبارز، مقدس و قدرتمند ساخته بود که همواره مورد ستایش قرار میگرفت.
رفتار امام خمینی (ره) در تعامل با مردم در نزد پیروان به صورت «علیگونه» تعبیر میشد و برخورد ایشان با نظامهای مسلط سیاسی (داخلی و خارجی) بهصورت «حسینوار» تفسیر میگردید. در پرتو این تصویر، هر قدرتی که مخالف آن بود، بهراحتی از سوی پیروان میلیونی مورد طرد قرار میگرفت. طبیعتاُ شور عاطفی حاصل از چنین جانشینسازیهایی، انرژی روانی و انگیزۀ لازم را برای حمایت سرسختانه از امام و فداکاری برای آرمانهای او فراهم میآورد. صحنه جنگ اوج تبلور این وضعیت در پیوند میان سه ضلع «رهبری»، «مردم» و «فرماندهان دفاع مقدس» بود.
شور عاطفی و روانی خاصی که رزمندگان اسلام در نتیجه جنگ پیدا کرده بودند، بر دامنه این احساسات و به تبع آن بر تأثیرپذیریهای اجتماع مردمی از آموزههای امام خمینی (ره) میافزود. در واقع انسجام ملی که در پی مواجهه با یک تهدید بیرونی در کشور پدید آمده بود نیز، بر میزان تبعیتپذیری مردم از رهبر مؤثر بوده است. این بار تمامی دستورهای ملی از منبع کاملاُ واحدی بهنام امام خمینی (ره) صادر میشد. با وجود پیرایش عوامل متعدد تصمیم گیری در شرایط جنگی (که طبیعی نیز به نظر میرسید)، به هیچ وجه رابطه میان رهبر و رزمندگان با اصول خشک و سلسله مراتب نظامی قابل توضیح نبود. نوع مدیریت ایشان را در جنگ باید از دو بعد نظاممندی و فرهمندی مورد توجه قرار داد.
از دیدگاه نظاممندی، مطالعه رفتار و عملکرد امام خمینی (ره) در طول جنگ نشان میدهد که ایشان از این شیوه مدیریت بحرانها به نحو احسن استفاده کردند. نمونه بارز این امر، تأکید خاص ایشان به نقش شورای عالی دفاع بود. این شورا که مطابق قانون اساسی برای اداره امور جنگ تشکیل شده بود نقشی اساسی در تصمیم گیریهای مرتبط با جنگ داشت.
امام خمینی (ره) در سختترین شرایط جنگ تحمیلی نیز از این شورا سلب مسؤولیت نکرد وهمواره بر تمرکز تصمیمگیریها در آن تأکید داشت و خود نیز به بیان رهنمودهای کلی و انتقادهای سازنده به آن بسنده میکرد. در چارچوب سلسلهمراتب تصمیمگیری و اجرا، امام خمینی (ره) بر رعایت سلسلهمراتب و اطاعت از فرماندهان خود تأکید ویژهای داشتند. برای نمونه ایشان تا جایی که ممکن بود به فرماندهی کل قوا از سوی بنیصدر (علیرغم عملکرد منفی ایشان) در سال اول جنگ تأکید میکردند.
در سطوح پایین نیز بهطور مرتب نیروهای ارتش، سپاه و بسیج را به اطاعت از فرماندهان خود توصیه مینمودند. افزون بر شورای عالی دفاع، مجلس شورای اسلامی دومین نهادی بود که در جریان مدیریت جنگ نقش داشت. در این حوزه نیز سیاست امام خمینی (ره) تنها نظارت بر عملکرد مجلس بود و برای این عملکرد اهمیت خاصی قائل بودند.
در کنار مدیریت نظاممند، رهبری فرهمندانه امام خمینی (ره) در جنگ و نیز تلفیق این مسأله با الگوی قبلی، در نوع خود بیسابقه بود. این نوع مدیریت بر ماهیت و نوع رابطه امام خمینی (ره) با تودههای مردم که تحت تأثیر کاریزمای بالای ایشان قرار داشت مبتنی بود. برآیند چنین مدیریتی، حضور تعیینکننده نیروهای مردمی، بهویژه سپاه و بسیج در جبهههای جنگ بود و در نهایت این نیرو در عقبراندن نیروهای عراق از خاک کشور، نقش اصلی را ایفا کرد.
الگوی مدیریت امام خمینی (ره) بر آموزههای دینی و روان شناختی مردم ایران قرار داشت. ایشان با بهرهگیری از اصول روان شناختی میکوشیدند آرامش کشور و ملت را در شرایط حاد و بحرانی حفظ کنند. از سوی دیگر، ایشان توانستند با استفاده از نفوذ خود در میان مردم و با بهرهگیری از باورهای دینیشان، به بهترین وجهی آنها را برای حضور در جبهههای جنگ بسیج کنند.
ایشان به شیوه بسیار ساده و قابل فهمی مسایل جنگ و مشکلات مربوط به آن را با مردم در میان میگذاشتند و از فرهنگوارۀ دینی در شناساندن جنگ بهره میبردند. معرفی جنگ ایران و عراق به جنگ اسلام و کفر، تعبیر دفاع مقدس از دفاع ایران در مقابل دشمن، معرفی صدام به مهره و عامل شیاطین، مقایسه شهدای جنگ تحمیلی با شهدای کربلا، انتساب فتح خرمشهر به عوامل فراطبیعی، تعابیری بودند که از یک سو برای عموم مردم قابل درک و فهم بود و از سوی دیگر عِرق مذهبی و دینی آنها را نشانه میرفت.
زندگی بیآلایش و سادۀ وی در عین صراحت لهجه در ابراز احساسات خود به ملت و رزمندگان که در جملاتی نظیر «ای کاش من هم یک پاسدار بودم» تبلور مییافت، به خوبی قلب و جان پیروانش را تسخیر میساخت. بر این اساس بود که آموزههای دفاعی ایشان بهراحتی در میان فرماندهان و رزمندگان جنگی به کار میرفت.
محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران در عباراتی، تأثیرپذیری رزمندگان اسلام از مدیریت امام خمینی (ره) را چنین بیان میکند: ارتشهای دنیا معمولاُ یکپارچگی را وقتی نمیتوانند از لحاظ اعتقادی فراهم کنند از طریق انضباط خشک به وجود میآورند. برای ما واقعاُ در صحنه عمل این ولایت عینی حاصل میشد، و یک ولایت ذهنی برای همه بود. همه میگفتند: ما برای اسلام میجنگیم؛ ما برای خدا میجنگیم؛ فرمانده ما امام خمینی (ره) است، ولی این ذهنیتی بود که عینی میشد... وقتی یک فرمانده گردان از طریق بیسیم میشنید که برادر محسن میگوید که اگر مقاومت کنید این گونه سرنوشت تعیین میشود، احساس میکرد که ایشان فقط خودش نیست بلکه ایشان مستقیماُ دارد از طرف حضرت امام خمینی (ره) در جنگ صحبت میکنند.»
انتهای پیام/