به گزارش خبرنگار دفاعپرس از اراک، استان مرکزی در دوران هشت ساله دفاع مقدس شش هزار و دویست شهید سرافراز را تقدیم انقلاب و ایران کرده است. از بین شهدای عزیز ایران اسلامی و در آستانه عملیات «الی بیتالمقدس» با یکی از شهدای این عملیات بیشتر آشنا شویم. از این رو زندگینامه و وصیتنامه شهید «احمد باقری» را از نظر میگذرانیم.
زندگینامه شهید «احمد باقری»
«احمد باقری» یکم فروردین سال ۱۳۳۰ در خانوادهای مذهبی که به کشاورزی اشتغال داشتند، در روستای «خیرآباد» از توابع شهرستان «اراک» متولد شد و از همان دوران کودکی با روحیه بسیجی پرورش یافت و در پرتو تربیت صحیح، متخلق به اخلاق و اندیشه اسلامی شد.
وی از جوانی به صف مبارزان علیه حکومت طاغوت پیوست و به مردم مسلمان و مستضعف ایران آگاهی میبخشید؛ از جمله کارهای فرهنگی که «احمد» دنبال میکرد، تشویق افراد به اذان گفتن، راهاندازی کتابخانه در منزل و تشویق مردم جهت شرکت در مراسمهای معنوی بود.
«احمد باقری» سال ۱۳۵۳ ازدواج کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با شروع جنگ تحمیلی، با کمک چندنفر از جوانان، اقدام به تأسیس پایگاه بسیج و جذب نیرو در روستای محل سکونت خود، کرد و خود نیز از اولین نفراتی بود که به جبهه اعزام شد.
این بسیجی مجاهد سرانجام در بیستم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ هنگامیکه رزمندگان اسلام میرفتند تا خرمشهر قهرمان را از لوث وجود سربازان بعثی عراق پاک کنند، در منطقه خرمشهر بر اثر اصابت گلوله دشمن به سرش به شهادت رسید و پیکر مطهر این بسیجی شهید گردان امام علی (ع) از تیپ ۲۲ بدر، در زادگاهش به خاک سپرده شد و چهار سال بعد یعنی در دی سال ۱۳۶۵ نیز برادرش (محمدرضا) در جزیره «بوارین» به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید «احمد باقری»
بسم رب الشهدا و الصدیقین
«الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ». سوره توبه - آیه ۲۰
کسانى که ایمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد پرداختهاند، نزد خدا مقامى هرچه والاتر دارند و اینان همان رستگارانند.
اینجانب «احمد باقری» فرزند «علیاکبر» در سن ۳۰ سالگی با عقل سالم و در کمال صحت مزاج و آگاهی کامل به عمل خود به اینکه در راه الله و فیسبیلالله برای جهاد در جبهه حق علیه کفر جهانی عازم نبرد میباشم؛ لذا لازم دانسته چند جملهای به عنوان وصیتنامه بنویسم.
- اوصیکم به تقوا الله؛ شما را وصیت میکنم به تقوای در راه حق.
- شما را وصیت میکنم به حمایت از ولایت فقیه امام زمان، حضرت حجة ابن الحسن السعگری (عج) و نایب بر حقش امام امت، امیر مستضعفان جهان، امام خمینی.
- وصیت میکنم شما را به امر به معروف و نهی از منکر.
- وصیت میکنم شما را به صبر و استقامت در راه الله.
- برحذر میدارم شما را از منافقینی که از ضالیناند و خداوند از آنها راضی نخواهد شد.
- برحذر میدارم شما را از اطاعت از نفس که شیطان بزرگ درون انسان میباشد.
- برحذر میدارم شما را از کلیه منکرات.
با خانواده:
از پدرم عذر میخواهم که نتوانستم دِین خودم را به ایشان ادا کنم و همیشه بار سنگین زندگی من نیز به دوش ایشان بود، امیدوارم به حق خداوند کریم، از من راضی شود و حلالم نماید و امیدوارم که خداوند به ایشان جزای خیر در دو دنیا عطا فرماید.
مادر رنج کشیده من! همچون کوه استوار و پابرجا باش و از خداوند طلب صبر و استقامت کن، همانند زینب (س) باش و بهخاطر خدا از من بگذر و حلالم کن؛ به امید اینکه خداوند از همه ما بگذرد و ببخشد.
برادران و خواهران عزیزم! از شما حلالیت طلبیده و استدعا دارم بهخاطر رضای خدای کریم از من بگذرید و حلالم کنید. من از شما استدعا دارم در خط ولایت فقیه بوده و همچون علی اکبر (ع) و حضرت زینب (س) در زندگی آزاد و سربلند زندگی کنید و مسئولیت سنگین اجتماعی خود را به این اجتماع ادا کنید که در غیر این صورت، خداوند از شما راضی نخواهد بود، زندگی همهاش امتحان است، حتی لحظههایش؛ از این رو هر آن، از آن غافل شوید، از خداوند فاصله پیدا کردید. پس بکوشید در راه الله با استناد آیه شریفه که در اول نامه درج گردید.
به همسرم که همیشه یار و یاورم در مسائل زندگی بود و با همه دشواریهای زندگی همچون کوه استوار استقامت کرده و کمبودها را تحمل نمود! من در این مدت، شاید نتوانستم شوهر خوبی برایت بوده باشم و به تو ناراحتیهای زیادی دادهام؛ اما به هرحال تاکنون ساختهای. شاید خداوند بهخاطر این گذشت تو، از تو راضی باشد، همچنان که من از تو راضی هستم. امیدوارم تو هم از من راضی شوی.
همسرم! زندگی یکپارچه امتحان است و لحظهلحظه آن سختی و گرفتاری است؛ اما این گرفتاریها اگر بهخاطر خدا باشد و در راه الله باشد، اجری عظیم دارد. همسرم! چنانچه خداوند سعادت بزرگ شهادت را نصیبم کرد و این افتخار نصیب ما گردید، از این امر خوشحال باش و سجده شکر به جای بیاور. اگر واقعاً سعادت مرا میخواهی، بدان که من به سعادت ابدی که پایان ندارد، دست یافتهام و این لطف خداوندی شامل حالم گردید و تو باید به این موضوع افتخار کنی و در پیش مردم و خدای خودت سر بلند و رو سپید باشی. همسرم! از تو میخواهم فرزندانم را تربیت اسلامی بیاموزی و بگذاری که آنها به علم و معرفت و کمال در راه اسلام پیش بروند و آنها را از راه پدرشان که جز در راه الله نبوده است، آگاه کنی و بخواهی که جز راه حق، هیچ راه دیگری را انتخاب نکنند.
در خاتمه ضمن حلالیت طلبیدن از همه بستگان و اقوام و دوستان و آشنایان، از همگی میخواهم امام را دعا کنند و راه امام را که راه امام زمان (عج) است، ادامه دهند و بدانند که امام خمینی بر حق است و هر کس با ایشان مخالفت کند، مثل آن است که با امام زمان (عج) مخالفت کرده باشد. ضمناً سعی کنید در مورد من، از تمام مردم، چون حق بر گردن من دارند، بهخاطر اینکه شورای ده بودم، حلالیت بگیرید و چنانچه کسی مطالبهای کرد، او را به هر شکلی راضی کنید که خداوند از همگی ما راضی باشد.
به فرزندانم، توصیه میکنم به جز راه الله و پیروی از ولایت فقیه، هیچ راهی را دنبال نکنند و بدانند که پدرشان (اینجانب) تا جایی که عقلم رسید، در این راه قدم برداشتم، امیدوارم خداوند قبول کند.
«وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ» سوره بقره، ۴۵
و السلام علی عبادالله الصالحین
احمد باقری ۱۳۶۱/۱/۱۱
انتهای پیام/