گروه استانهای دفاعپرس - «غلامرضا بنیسدی» روزنامهنگار و پیشکسوت دفاع مقدس؛ برخی روزها حکایتی دارند، میآیند و میروند و حکایتشان هم خوانده یا ناخوانده به پایان میرسد؛ اما حماسه سوم خرداد، قصهای نیست که فقط صدرنشین یک روز از تقویم شود و با نسیمی که ورق میخورد بهسوی فردا از یادها برود.
خرمشهر فقط یک شهر نبود که گروهی یزیداندیش، آلودهپوتین و دزدانهبازو به آن دست یازند و دگرباره بگریزند و تمام. نه؛ آمده بودند بمانند. خط نحسی که بر دیوارِ زخمیِ شهر نوشته بود «جِئنا لِنَبقی» هنوز باقی است. اگر بر دیوار هم نمانده باشد در ذهنهای غیرتمند چون زخمی ناسور باقی است. میخواستند بمانند و برای خرمشهر هم به نام «محمره» شناسنامه صادر کرده بودند؛ اما همه رؤیاهایشان به کابوس بدل شد.
آنان را بیرون راندیم و «محمره»، سجلی بود که بیصاحب و بیسندیت ماند و ما با سیلی از خون، متجاوزان را بیرون راندیم و ثابت کردیم که هم خرمشهر در کتاب عزت این مُلک ماندگار است و هم سوم خرداد روزی است که با تأسی به عاشورا جاودانه شد.
مگر نه اینکه ما «دفاع مقدس» خود را با «عاشورا» تعریف کردیم و باز مگر نه اینکه «کُلُّ یَومٍ عاشورا وَ کُلُّ اَرضٍ کَربَلا» را باور کردیم تا هر روز بر مدار حسین (ع) بچرخد و مردمان هر عصر و نسل، بهره روزآمد خود و روزی نورانی خویش را از مکتب سیدالشهداء (ع) برگیرند؟ آری چنین است و از همین رو است که عاشورا برای مردم هرگز کهنه نمیشود و به هر زبان که میشنوند، نا مکرر است و این عشقِ داغ، هرگز به سردی نمیگراید و کربلا تا همیشه کانون توجه اهل بیت عشق است.
ما خرمشهر خود را به کربلا گره زدیم و زلف سوم خرداد را نیز با عاشورا که ما به فرموده امام خمینی (ره) «مثل امام حسین(ع) وارد جنگ شدیم» و درس آموخته از مکتب حضرتش به انتخاب شهادت رسیدیم و در لحظه شهود نیز دل و دیدهمان به سمت کربلای حسین (ع) بود و لبهایمان نجواگر یا حسین (ع). ما خود را با عاشورا تعریف کردیم؛ لذاست که روضه شهدای ما ذکر یا حسین (ع) است.
باور داریم هرگاه روضه سیدالشهداء (ع) خوانده میشود، یاد همه شهدای حقیقت از «بدایت» روزگار تا «نهایت» تاریخ، تازه میشود. هرگاه سخن از کربلا باشد، همه زمینهایی که به خون پاک شهیدان معطر شده است، حیات دوباره میگیرند و در این میان خرمشهر ما نیز اینگونه است؛ زنده به نام مولا سیدالشهداء (ع) چنان که قهرمانانش از «محمدعلی جهان آرا»، «عبدالرضا موسوی» و «بهروز مرادی» تا آن شبه قاسم (ع) «بهنام محمدی»، آن شبه علی اکبر «محمدعلی صفا». از تفنگداران دریایی که اقیانوس غیرت را آقایی میکردند تا پاسدارانی که «سبزجامه» شان، بهار دوباره نخلهای سربریده را وعده میداد و بسیجیان و مدافعانی که خود را به کربلای تکلیف رسانده بودند.
همه شهیدان بینامی که نشان بلند خود را با عاشورا تعریف کردند و خرمشهر را به کربلا گره زدند، همه و همه به باور ولایت و شهادت رسیده بودند و این را نیز بزرگترین سعادت میدانستند. از این پس نیز نگاه به سوم خرداد و خرمشهر اینگونه خواهد بود و خدا کند نسل ما و نسلهایی که میآیند نیز بر این باور استوار باشند و هرگاه به این شهر و همه مناطق کربلایی دفاع مقدس پا میگذارند، یادشان بماند که این جا قطعهای از کربلاست و حریم شهادت را باید حرمت نگهداشت. خدا کند یادمان بماند که چه دینِ سنگینی بر ذمه ماست.
برای بیشتر مراقب خرمشهر بودن باید بیشتر مراقب ایمانمان باشیم؛ دلیلش را هم جهان آرا همان روزهای مقاومت گفت که «شهر اگر سقوط کرد، دوباره پس میگیریم اما مراقب باشید که ایمانتان سقوط نکند». درست گفت سید. خرمشهر را پس گرفتیم با ایمانهایی که تا آسمان قد میکشید و امروز هم اما حکایت همان است. مراقب ایمانمان باشیم تا هیچکس نتواند به ایرانِ ما چپ نگاه کند. به ایمان که قد بکشیم، وطن در حصن و حصار امن قرار میگیرد و هموطن هم به سلامت و سعادت میرسد. پس مراقب ایمانمان باشیم که خرمشهرهای بعدی هم فتح شود.
انتهای پیام/