به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، میتوان هر سال برای سوم خرداد از دریچهای تازه نوشت، میتوان زوایای پنهان شده آن را آشکار کرد، بنابراین جستجو را آغاز کردم، اول از همه باید از اهمیت عملیات «الی بیت المقدس» بگویم، عملیاتی که گاهاً کلمه «الی» آن جا میافتد، در حالی که نکته حائز اهمیت همین کلمه است، شاید امروز که رژیم غاصب صهیونیستی نسلکشی بی سابقه خود را در فلسطین، کرانه باختری رود اردن و غزه به بینهایت رسانده، نام این عملیات بیش از گذشته اهمیت پیدا میکند و نشانهای بهحساب میآید از بلندنظری و آیندهبینی سپاهیان اسلام.
همه جستجوها در اسناد برای این عملیات بزرگ که همه استانهای کشور در آن نقش داشتند، برای همدانیها به دو نفر ختم میشود «حاج محمود شهبازی» و «حاج حسین همدانی» یار غار و دیرینه او. قبل از شهادت حاج حسین، اغلب سوم خرداد که فرا میرسید، در باغ موزه مردم گرد هم میآمدند و حاج حسین از روز و شب عملیات میگفت و وقتی هم که سخن به حاج محمود میرسید، صدای بغضکردهاش پرواضح میشد. اما اکنون چارهای نداریم که کتابهای باقی مانده و به خاطرات گفته شده توسط حاج حسین همدانی پناه آوریم و لابهلای سخنان و خاطرات گفته شده صدای خنده حاج محمود و شوخیهایش را که گاهی «حاج احمد متوسلیان» را هم به خنده وامیداشت، بشنویم. حاج احمد متوسلیان، حاج ابراهیم همت و حاج محمود شهبازی با همکاری هم تیپ ۲۷ محمد رسولالله را در جنوب راهاندازی میکنند که با فداکاری آن خرمشهر آزاد میشود.
نبردی نفس گیر
در ابتدا از قراویز تا مرصاد، کارنامه تاریخی استان همدان در انقلاب و جنگ تکمیلی سخن میگوییم، «عملیات بیت المقدس در ساعت ۱۲:۳۰ دقیقه بامداد ۱۰ اردیبهشت ماه ۶۱ آغاز شد... رزمندگان اسلام بر اساس طرح پیش بینی شده و در یک حرکت ابتکاری و نوآورانه ضمن عبور از رودخانه کارون بهجاده اهواز- خرمشهر رسیدند و آن را بهطور کامل آزاد نمودند. در تعقیب واحدهای ارتش بعثی، یگانهای قرارگاه قدس و فتح به هم رسیدند و با پیشروی دو، سه قرارگاه بهسوی مرز و تأمین مرز بینالمللی عمدهی منطقه پیشبینی شده در طرح عملیاتی بهجز خرمشهر آزاد گردید. پس از رسیدن نیروهای خودی به مرز بینالمللی، دشمن از نظر روحی آشفته و از هم پاشیده بود و همه چیز برای ورود به خرمشهر مهیا بود.
پس از یک نبرد سنگین و نفس گیر ۲۵ روزه ... و با تلاش و مجاهدت و ایثارگری فراوان بالاخره در روز سوم خرداد ماه ۱۳۶۱ خرمشهر را آزاد کردند.» این کتاب در تشریح نقش همدانیها بیان میکند: «در این عملیات رزمندگان بسیج و سپاه از استان همدان در قالب گردان مسلم ابن عقیل از تیپ ۲۷ محمد رسولالله (ص) در اولین مرحله عملیات توانستند خود را به سه راه حسینیه واقع در جاده خرمشهر – اهواز رسانیده و بهعنوان اولین گردان فاتح این جاهد، این افتخار را به نام خود ثبت کنند و در مراحل بعدی نیز پس از تصرف دژ مرزی به همراه سایر یگانها از مسیر شلمچه، شهر خرمشهری را فتح نمایند. در این عملیات فرمانده سپاه همدان (حاج محمود شهبازی) به شهادت میرسد. همچنین رزمندگان تیپ سوم شهید قهرمان ارتش از استان همدان از محور شمالی در مجاورت رودخانه کرخه کور وارد عمل شده و در مراحل دوم و سوم پس از عبور از رودخانه، دشمن را تا منطقه طلائیه به عقب راندند.»
عملیات الی بیت المقدس یکی از گستردهترین و با ارزشترین عملیاتهای دوران دفاع مقدس است. هر مرحله از عملیات در مقایسه با عملیاتهایی مثل ثامنالائمه (ع) و طریق القدس، خود یک عملیات بزرگ بهحساب میآید، منطقه عملیاتی بیت المقدس بین شهرهای اهواز و خرمشهر تا منطقه مرزی بین ایران و عراق قرار داشت و وسعت آن بالغ بر ۵ هزار و۴۰۰ کیلومتر مربع بود.
ماجرای عملیات الی بیت المقدس را حاج حسین همدانی بهصورت مفصل در کتاب «مهتاب خین» تشریح کرده است، از تمام شیرین سخنیهایی که حاج محمود شهبازی بهعنوان فرمانده انجام میداده تا نقشههای فراری که حاج حسین همدانی به همراه مختاران برای بازگشت مجدد او به منطقه کشیده بودند. حاج حسین همدانی در جریان عملیات در هجدهم اردیبهشت ماه بهشدت مجروح میشود بهطوری که دستور بستری او صادر و عمل جراحی صورت میگیرد، اما او با همکاری مرحوم سماوات از تهران فرار میکند و از آنجا با همکاری مختاران به منطقه باز میگردد. در روایت او همه قهرمانهای نامی جنگ هستند از حاج احمد متوسلیان گرفته، تا ابراهیم همت، حسن باقری و البته شهید بروجردی.
به دنبال مقام محمود
سردار رشید اسلام جعفر مظاهری، در کتاب حدیث «حاضر غایب» که به همت محسن صیفیکار تدوین شده است، میگوید: «وقتی همدانی با آن اوصاف به منطقه باز میگردد. در به در دنبال محمود است. گویی او دنبال مقام محمود میگردد؟ از این میپرسد و از آن میپرسد. همه هم این شیدایی و عاشقی را خبر دارند و از دادن خبر طفره میروند. البته آن نماز اشکین پیش از شهادت محمود، خودش بزرگترین خبر برای همدانی بوده است. او مطمئن میشود که محمود دیگر ماندنی نیست و این نماز، نماز آخر یا از نمازهای آخر اوست! محمود در مقام قنوت از تمام خلق میبرد و به تمام اتم دیگر میرسد. او مرتب در گریههایش «اللهم ارزقنی توفیق الشهاده...» میگفته است. وقتی آقای محمودزاده با کلی مقدمه چینی خبر را میدهند، همدانی با یک خون سردی رمزآلود به او میگوید: «من خودم میدانستم که حتماً این اتفاق میافتد. نماز دیشب او نماز دیگری بود. اصلاً محمود دیگر در زمین نبود.»
محمود شهبازی در دوم خردادماه یک روز قبل از آنکه خرمشهر بهطور کامل آزاد شود پر کشید. حاج حسین همدانی در کتاب «مهتاب خین» میگوید: «ساعت از ۱۲ شب هم گذشته بود و وارد دقایق اولیه یکشنبه دوم خرداد ۱۳۶۱ شده بودیم. من پیش حاج همت در مقر نصر ۲ مانده بودم و آقای محمودزاده، در همان مقر جلویی، پیش حاج محمود شهبازی بود. حاج محمود، در همان دقایق اولیه دوم خرداد، در خط شهید شد. خودم از لحظهای دچار شک و ابهام شدم، که دیدم روی شبکه مخابراتی مرکز پیام نصر۲، هیچ صدایی از حاج محمود شنیده نمیشود. عمده مکالمات آن محور را، یا مسعود نیکبخت با فرمانده گردانهای محور سلمان انجام میداد، یا آقای محمودزاده. قدری که گذشت، حاج همت هم دلشوره پیدا کرد و گفت: عجیب است حاج شهبازی با ما تماسی ندارد. من میروم ببینم کجا رفته. از مقر نصر ۲ رفت سمت سنگر آقای شهبازی. دقایقی بعد برگشت، دیدم با یک شتاب عجیبی از کنار من گذشت، رفتم پای بیسیم و پشت به من، گوشی به دست، مشغول مکالمه با گردانهای محور محرم شد. فکر میکنم وقتی به آنجا رفت، از شهادت محمود مطلع شد، منتها در مراجعت، چون دلش رضا نمیداد مرا در جریان بگذارد، دوید پشت بیسیم که هم سر خودش را گرم کند، هم من برای سین جیم کردن او درباره حاج محمود، مجالی پیدا نکنم. به رغم این اوصاف، آن غبار کدورتی که چهره حاج همت را پوشانده بوده و صدایش که قدری میلرزید، نشان میداد باید اتفاقی افتاده باشد.»
بنا به گفته حاج حسین همدانی حاج محمود برای عقب آوردن یک زخمی بیرون میرود و یک موشک کاتیوشا دشمن او را به شهادت میرساند.
در محل شهادت
سخنان پایانی کتاب «مهتاب خین» به لحظاتی اختصاص یافته که حاج حسین در محل شهادت حاج محمود حاضر میشود: «زیر نور رنگ پریده مهتاب، قیف انفجار بهجا مانده و زمین سوخته و زیر و زبر شده اطرافش را دیدم. کاملاً مشخص بود که موشک کاتیوشا، با چه ضرب مهیبی آن جا فرود آمده. چند قدمی کنارتر، در یک گودال کوچک خون زیادی جمع شده بود. بهزحمت خم شدم، کف دست راستم را جلو بردم و زدم به لجه خون سرخ محمود شهبازی و بعد، دست خون آلودم را، با تمام عشقی که به این برادر سفر کرده داشتم، کشیدم به سر و صورتم. به آسمان نگاه کردم. قرص ماه، بالای سرم ایستاده بود.»
از جمله نتایج ارزشمند این عملیات، آزادسازی خرمشهر، هویزه و پادگان حمید و خارج کردن بخش وسیعی از خاک جنوب کشور از تیررس آتش دشمن بود. در مراحل انجام عملیات مجموعاً ۱۹ هزار تن از نیروهای دشمن اسیر و ۱۶ هزار تن دیگر کشته و زخمی شدند. همچنین ۵۵۰ دستگاه تانک و نفربر، ۵۰ دستگاه خودرو، دهها قبضه توپ، ۵۳ فروند هواپیما و سه فروند بالگرد دشمن نیز در این عملیات منهدم گردید.
منبع: فارس
انتهای پیام/ ۹۱۱