چفیه داران(3)

به خاطر اخلاق خوبش خجالت کشیدم

"مشغول کار شده بودم و حواسم به حامد نبود، یهو از روی صندلی افتاد و سرش شکست. سریع بردمش بیمارستان و سرش رو پانسمان کردم...."
کد خبر: ۴۵۸۴۱
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۲۰:۴۱ - 04May 2015

به خاطر اخلاق خوبش خجالت کشیدم

به گزارش فضای مجازی دفاع پرس، "مشغول کار شده بودم و حواسم به حامد نبود، یهو از روی صندلی افتاد و سرش شکست. سریع بردمش بیمارستان و سرش رو پانسمان کردم.

منتظر بودم یوسف بیاد و با ناراحتی بگه چرا سهل انگاری کردی؟ چرا حواست نبود؟

وقتی اومد، مثل همیشه سراغ حامد رو گرفت.

گفتم: "خوابیده".

بعد شروع کردم آروم آروم براش توضیح دادن، فقط گوش داد، آروم آروم چشم هاش خیس شد و لبش رو گاز گرفت.

بعد گفت: همش تقصیر منه که این قدر تو رو با حامد تنها میذارم، منو ببخش"

من که اصلا تصور همچین اخلاقی رو نداشتم از خجالت خیس عرق شدم."

.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار