رجبی دوانی:

برگزاری کنگره بین‌المللی 17000 شهید ترور کشور، خدمت به بشریت است

استاد دانشگاه امام حسین(ع) و عضو هیئت علمی دومین کنگره بین‌المللی 17000 شهید ترور کشور گفت: برگزاری کنگره بین‌المللی 17000 شهید ترور کشور خدمت به بشریت است.
کد خبر: ۴۵۸۷۳
تاریخ انتشار: ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۵:۵۱ - 04May 2015

برگزاری کنگره بین‌المللی 17000 شهید ترور کشور، خدمت به بشریت است

به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع پرس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دومین کنگره بین المللی 17 هزار شهید ترور، محمدحسین رجبی دوانی استاد دانشگاه جامع امام حسین(علیه السلام) و کارشناس تاریخ اسلام است. وی دارای دکترای تاریخ و تمدن ملل اسلامی از دانشگاه تهران بوده و مطالعات فراوانی در تاریخ اسلام دارد. تحلیلهای رجبی دوانی از شرایط انقلاب و فعالیت گروهکهای تروریستی آغاز انقلاب و ریشهیابی از حوادث، با بررسی نوع نگاه اسلام به پدیده تروریسم این مصاحبه را خواندنی کرده است.

** برای شروع گفت وگو اگر موافق هستید درباره پیشینه تاریخی و نگاه اسلام به مقوله تروریسم بحث را آغاز کنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم. بله موافق هستم، در ابتدا برای شما عزیزانی که تلاش میکنید بخشی از شهدای بزرگوار و مظلوم نظام مقدس جمهوری اسلامی، یعنی شهدای ترور را تجلیل و مظلومیت آنها را به جامعه بشری منعکس کنید، آرزوی موفقیت و توفیق روزافزون دارم. از سوی دیگر باید بتوانیم ظلمی که به این عزیزان وارد شده است و متأسفانه با حمایتهای قدرتهای فاسد مستکبر جهانی چنین جنایاتی صورت گرفته است را تا حدی تبیین کنیم. اما راجعبه پیشینه این امر ما در تعالیم دینیمان از اقداماتی که از جوانمردی و مروت دور باشد نهی شدهایم؛ یعنی حتی اگر مخالف و دشمن ما فرد و یا جریان و یا قوم فاسدی هم باشد از این اعمال غافلگیرانه نهی شدهایم. روشهایی که دور از مردی و مردانگی هست با آنها برخورد کنیم. شما ببینید رسول خدا(ص) در فرمانهایی که برای بعضی از فرماندهان خود صادر میکنند، با اینکه معمولاً جنگها جنگهای تحمیلی به اسلام بوده است. یعنی هرگز شما نمیبینید پیامبر اسلام(ص) آغازگر یک جنگ باشند با اینکه دشمن جنگ را تحمیل کرده است؛بازهم ایشان تأکید میفرمایند وقتی در جنگ با دشمن غلبه پیدا کردید حق ندارید زنان و فرزندان آنها و پیرمردهای آنها را بکشید یا آبها را آلوده کنید یا درختانشان را قطع کنید. حتی دشمنی که به قصد نابودی شما آمده است و جنگ را به شما تحمیل کرده است قرآن میفرماید شما بایستید و با آنها بجنگید و اقتدارشان را درهم بشکنید منتها میفرماید همین که آنها شکست خوردند و دیگر قصد مقابله نداشتند شما حق ندارید آنها را بکشید، دست از کشتار بردارید. بعد آنهایی که به دام شما افتادند و اسیر شدن میفرماید منت بگذارید آزادشان کنید. دشمن بوده و دیگر نمیخواهد بجنگد، پشیمان است و میخواهد برگردد، نهتنها نمیتوانید او را بکشید بلکه آزاد کنید منتها اگر از نظر مالی نیاز دارید یک فدیهای بگیرید و آزادشان کنید. جنایتکارانی(جریان داعش و القاعده) که بهنام اسلام و پیروی از پیغمبر(ص) در سوریه، عراق، یمن، پاکستان و افغانستان این جنایات را میکنند، چهقدر با روش پیامبر(ص) منافات دارد و در تضاد کامل است. بنابراین در تعالیم اسلام اینگونه برخورد با دشمن نهی شده است. در جنگ با دشمن مقابل بهخصوص دشمنی که او بهسمت شما آمده است، غافلگیری در عملیات وارد شده؛ اما نه یک فرد را که شما او را قبول ندارید غافلگیر و ترور کنید. این روش در اسلام قابل قبول نیست نمونه بارز آن برمیگردد به داستان قیام امام حسین(ع) و حضور مسلم بن عقیل بهعنوان نماینده آن حضرت در کوفه،  وقتی که عبیدالله بن زیاد لعنه الله، بناست بیاید در خانه هانی برای عیادت او، مسلم بن عقیل پناه گرفته است قرار بر این شد که هانی یا شریک بن اعور، علامتی بدهد و بعد مسلم بن عقیل از مخفیگاه خود در خانه هانی بیرون بیاید و عبیدالله بن زیاد را ترور کند؛ اما مسلم بن عقیل این کار را نکرد. حال آنکه عبیدالله بن زیاد بهخاطر سوابق سیاهش، مأموریت شومی که دارد آمده جلوی پیوستن کوفه به قیام امام حسین(ع) را بگیرد و باید از بین برود؛ منتها وقتی از مسلم پرسیدند که چرا او را ترور نکردی او فرمود یاد حدیثی از پیامبر(ص) افتادم که امیرالمنین (ع) از آن حضرت نقل کردند که  نهی کرده است که کسی را در غافلگیری بکشید؛ یعنی همین کاری که تروریستها میکنند. بههمین دلیل مسلم بن عقیل، عبیدالله بن زیاد را نکشت درحالیکه به او تسلط داشت و میتوانست او را غافلگیر کند و او را از بین ببرد و چه بسا که اگر این کار را کرده بود نهتنها خودش از بین نمیرفت بلکه روند حوادث در شام بهگونهای دیگر رقم میخورد؛ چون عبیدالله بن زیاد اگر از بین میرفت، امام حسین(ع) وارد کوفه میشد، اما میبینیم مسلم بن عقیل به استناد همین فرموده پیامبر (ص) حاضر نمیشود او را ترور کند اگرچه هزینه سنگین و گزافی هم برای اهلبیت(ع) بینجامد.بر همین اساس حتی ما میتوانیم جریانهای تروریستی را جریانهای اساساً غیر اسلامی بدانیم. اگرچه نام اسلام را بههمراه دارند اما تصمیماتشان اسلامی نیست، بهخصوص وقتی که دشمنان اصلی تیغ تیز حملات خود را در درجه اول علیه مسلمانانی قرار دادند که با آنها همفکر نیستند، اساساً چنین روشی در اسلام پسندیده نیست، بهخصوص در مقابل مسلمانان.                                                                                                               

** با این توضیحاتی که شما فرمودید، چه نوع ارتباطی بین تروریسم و پروژه اسلامهراسی که کشورهای غربی دنبال میکنند، هست؟

این برمیگردد به بهانهای که برخی از مسلمانها یا مسلماننماها به آنها دادهاند. واقعاً ما باید افتخار کنیم به اینکه پیرو مکتب اهل بیت(ع) و شیعه اثنی عشری هستیم. شیعه، پیرو تعالیم اهل بیت(ع) برای خون مسلمان حرمت خاصی قائل است و حتی اگر مسلمانی با اعتقادات شما هم کاملاً مخالف باشد، اهل بیت(ع) را قبول نداشته باشد تا وقتیکه به مرحله سب و ناسزا و ناصبی بودن نسبت به اهل بیت نرسیده جان و مال و ناموسش محترم است. ما حق نداریم متعرض جان و مال و ناموس کسی باشیم که با ما هم عقیده نیست. اگر هم طرف بهخاطر دشمنیهایی که دارد جانش گرفته شود آن هم حاکم شرع باید دستور بدهد، هیچکس سرخود حق ندارد با کسی برخورد کند، مگر اینکه حکم او هم در دادگاه اسلامی اعدام باشد؛ اما متأسفانه وقتی برخی فتوا میدهند که کسی که مثل ما فکر نمیکند، مهدورالدم است و اگر با تلقی ما سازگاری نداشت میتوان او را کشت، بهانهای داده است که افراد بیمنطق کجاندیش با یک چنین مبانی به خود اجازه میدهند که قتل و جنایت کنند. در سیره پیامبر(ص) آمده است وقتی که در حجه الوداع با مردم سخنانی را بیان میفرمایند تأکید میکنند، مبادا بعد از من شما بهخاطر مسائل گذشته روی هم سلاح بکشید و خون یکدیگر را بریزید. پیغمبر نهی میکند و بهشدت تأکید میکند که مسلمان نباید مسلمان را بکشد. حتی بهعنوان خونی که از شما ریخته شده است بخواهید در اسلام قصاص کنید. ایشان فرمود از خودم شروع میکنم، خون یکی از بنیهاشم را که مشرکان ریخته بودند زیر پای خودم قرار دادم و دیگر هیچ قصاص و انتقامی در کار نیست. پیغمبر اینگونه رهنمود دادهاند ولی میبینیم اینهایی که به دروغ مدعی پیروی از سنت پیامبر هستند خیلی راحت حکم میکنند کسی که گوینده شهادتین هست؛ اما مثل آنها فکر نمیکند میتوان کشت. لذا این را ما از دیرباز در عالم اسلام داشتهایم و میبینیم در زمانی که آلبویه در ایران و عراق قدرت میگیرد برخی از افراطیون متعصب، به کشتار شیعههایی که آنجا قدرت گرفتهاند حکم دادند و به کاروانهای عزاداری امام حسین(ع) حمله میکردند و کشتار میکردند. محله شیعهنشین کرخ بغداد را بارها آتش زدند. گروه زیادی از شیعه را سوزاندند. همین وضع در موقعی که صفویه در ایران بهقدرت میرسد، توسط عثمانیها بهنوعی دیگر ادامه دارد. شیخ الاسلامهای عثمانی فتوا میدهند که خون شیعهها را بریزید و آنها مهدورالدمند. جالب اینکه عثمانیها لشکری داشتند که اسمش را ینیچری گذاشته بودند. این لشکر از اروپاییهای مسلمانشده تشکیل شده بود. اینها وقتی آمده بودند به جنگ با ایران وقتی دیدند ایرانیها دارند روبه قبله نماز میخوانند، حاضر به جنگ نشدند، گفتند اینها خدایشان خدای ماست، پیغمبرشان پیغمبر ماست و دارند روبه قبلهای که ما نماز میخوانیم نماز میخوانند. حاضر به جنگ نبودند؛ اما شیخ الاسلامها گفتند ما از شما برتریم باید اینها را بکشید و آنها را مجبور به جنگ کردند. متأسفانه این موارد چون وجود داشته الان بهترین مستمسک در دست غربیها قرار دارد که بگویند در ذات اسلام این چنین وقایع وجود دارد. شاکله نظام جمهوری اسلامی 36 سال بر مبنای شیعی برقرار است، کجا ایران با دشمنان و مخالفانش یک چنین رفتاری داشته است. در جنگی هم که صدام به نیابت استکبار جهانی و ارتجاع عرب و همه دشمنان اسلام به ما تحمیل کرده بود، هواپیمای ما رفته بود که پلهای ارتباطی در بغداد را بزند خلبان دیده بود روی این پل ماشین هست، ریسک میکند خطر را بهجان میخرد دور میزند تا آن ماشین عبور کند تا بعد پل را بزند. آنوقت میبینید برای دفاع از صدام، برخی از علمای متعصب فتوا میدهند که این آدم دژ محکم عرب است و درمقابل ایرانیها باید حمایت شود و با او همراهی بکنید.

فتوای تکفیریها از چند سال پیش این بوده است که تا میتوانید با بمبگذاری و ترور شیعه را کشتار کنید تا شیعه از اکثریت بیفتد. متقابلاً شیعهها هم انتظار داشتند که چنین باشد. آیتالله سیستانی و برخی علمای عراق حرام کردند و گفتند حق ندارید مقابله به مثل بکنید، جان و مال و ناموس اهل تسنن محترم است. اگر آنها این جنایت را میکنند شما حق مقابله به مثل ندارید. حتی بزرگان اهل تسنن از آیت الله سیستانی تجلیل هم کردند که ایشان این چنین بزرگواری انجام داده است. حزب الله لبنان در برابر رژیم جنایتکار صهیونیستی که  منطقه شیعهنشین بیروت را که منطقه مسکونی است بمبارانهای وحشیانهای میکند و بیش از هزار زن و کودک آنجا بهشهادت میرسد، وقتی جواب اسرائیل را با موشک زدن میدهد؛ اما به یک منطقه مسکونی اصابت میکند که چند غیرنظامی از بین رفتند، عذرخواهی میکند که ما قصدمان زدن مردم غیر نظامی نبوده است. این را  مطرح نمیکنند اما بهجای آن، جنایات تکفیریها را مطرح میکنند که اسلام اینگونه است. بهانه را متأسفانه برخی فرق بی مسئولیت اسلامی، به دشمنان دادند. وقتی جنایات خود را فیلم میگیرند و در اینترنت میگذارند و با افتخار مطرح میکنند بهترین بهانه است برای غربیها که اسلام را اینگونه بکوبند.

** در مورد ایران هراسی چطور؟

ریشه اسلامهراسی و اینکه چرا میخواهند اسلام را زشت جلوه دهند و با آن مبارزه کنند در این میدانم که انقلاب اسلامی آمد تمام معادلات چند قرنی غرب را بهم ریخت. غرب بعد از رنسانس و انقلاب صنعتی، توانست یک تفوقی از بعد سیاسی، نظامی، اقتصادی، فناوری در بقیه عالم بهخصوص مسلمانها پیدا کند این گونه القاء کرده بود که تمدن ما حرف اول را میزند و راه نجات بشریت پیروی از فرهنگ تمدن غرب است. انقلاب ایران وقتی پیروز شد این معادله را بههم زد، بازگشت به معنویت و آوردن دین به عرصه سیاست و اجتماع را نوید داد، غرب احساس شکست کرد؛  فهمیدند این تفکر اگر استمرار پیدا کند تمدن غرب به چالش کشیده شده و به حاشیه رانده خواهد شد؛ لذا از هر مسیری برای ضربهزدن به اسلام و خدشهدار کردن چهره اسلام بهره برد منتها نتوانست،  پس از انقلاب اسلامی ، خودشان آمار دادند که گروه گروه از متفکران غربی به اسلام رو میآوردند. وقتی حادثه 11 سپتامبر را خودشان پدید آوردند و به مسلمانان نسبت دادند موج گرایش به اسلام و خرید ترجمههای قرآن در غرب چندین برابر شد. گفتند کار مسلمانها بوده و خیلی از متفکران آمدند ببینند مسلمانها مبنایشان چیست، کتاب آسمانیشان چه چیزی گفته که اینها را اینگونه جنایتکار کرده است. به قرآن مراجعه کردند و شیفته آن شده و مسلمان شدند؛ یعنی درواقع، رشد سرعت اسلام در غرب بعد از 11 سپتامبر بیشتر شد؛ لذا اینها از آن قضیه نتوانستند استفاده کنند. بهجای آن از جهل و شقاوت تکفیریها بهره بردند و گفتند اینها دارند مسلمان را میکشند پس دستشان به ما برسد چه خواهد شد، از یک طرف تسلیح، حمایت و پشتیبانی میکنند از یک طرف هم جنایات اینها را در سطح جهان  انعکاس میدهند و افکاری که دارد بهسوی اسلام میآید را منزجر میکنند.

** آیا منشاء و ریشه در خود همین تکفیر است یا خیر؟ آیا پروژهای شکل میگیرد که چنین فرایندی اتفاق بیفتد؟

تا اینجای بحث تأکید کردیم که در اسلام ما چیزی بهعنوان ترور نداریم و نبوده است. یک عده در اثر کجاندیشی و دور بودن از ولایت اهل بیت(ع) برخلاف تعالیم پیغمبر(ص) و قرآن کریم دست به این کار زدند، از دیرباز هم تا امروز بوده است. قرآن کریم بارها تأکید کرده است که شما دارای دشمنان آشکار و پنهان هستید، دشمنان آشکار را قرآن، در درجه اول شیطان و بعد کفار مینامد. آنوقت کافران که میدانید هم مشرکین هستند و هم کفار اهل کتاب، در همه زمانها و مکانها (لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُواْ الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُواْ) یعنی شما بدترین و سرسختترین دشمنان خودتان را یهودیان و مشرکان میابیم. اگر تصور کنیم که غرب مسیحی است غلط است. غرب دچار شرک است دنیا خدای آنهاست و هرچه دارند در این دنیاست. باتوجهبه این فرمایش قرآن و سیرۀ اهل بیت(ع) و همه شواهد و قراینی که وجود دارد دنیای استکباری دشمن اصلی ماست و جز محو و نابودی اسلام و حرکت روبهرشد مسلمین به چیزی رضایت نمیدهد. فراموش نکنیم که اینها معلولند، علت در حقیقت همان دشمن اصلی است که آمریکا و استکبار و صهیونیست هستند اینها امروزه دارند اهداف آنها را پیاده میکنند. داعش و حامیان آنها کجا را هدف قرار دادهاند؟ اسرائیل هرچه میخواست هزینه کند که سوریه تنها پایگاه مقاومت را از بین ببرد نمیتوانست، الان اینها دارند اهداف آمریکا و اسرائیل را بهخوبی برایشان عملی میکنند؛ نفعش را آمریکا میبرد. فشارهایی که به سوریه و لبنان و مردم مظلوم آنجا وارد میشود این چیزی است که آمریکا میخواهد؛ یعنی تحقیر و خردکردن کشورهای مسلمان، بهخصوص آنهایی که با جمهوری اسلامی بهنوعی ارتباط نزدیک دارند. سوریه همپیمان ما بود، عراق بعد از سقوط صدام، متحد ایران شد. اینها میخواهند اینها را ازبین ببرند. الان در یمن چرا جلادان سعودی اینگونه رفتار میکنند، چون مردم یمن عشق و ارادت به انقلاب ما دارند سرکوب میشوند و نفع آن را چهکسی میبرد؟ اگرچه بهظاهر القاعده و وهابیها و داعش و اینها هستند اما در حقیقت اهداف آمریکا دارد عملی میشود.

** کشورهای مختلف نگاه گزینشی به تروریسم دارند، بهنظر شما سازمانهای بینالمللی چگونه رفتار میکنند؟                                              

این که کاملاً واضح است شعارهای دروغینی است که سازمانهای بینالمللی و دولتهای غربی مطرح میکنند،  مبارزه با تروریسم، حقوق بشر، حقوق زنها، آزادی ... فکر نمیکنم هیچ خردمندی قبول کند که اینها در این شعارها صادق بودهاند. ظلم و ستمی نیست که این دولتهای مستکبر و جنایتکار غربی مرتکب نشده باشد. در نامه مقام معظم رهبری خطاب به جوانان غرب به زیبایی آمده بود، تاریخ اینها سراسرجنایات و ظلم و ترور و خیانت به بشریت است. با استعمار و نسلکشیهای مفصلی که تا الان داشتهاند. چند روز پیش اوباما با رئیس جمهور کوبا بعد از 59 سال دیدار داشته است، با این که میگوید روش آمریکا مقابل کوبا جواب نداده است؛ منتها با وقاحت و گستاخی میگوید، اما هنوز انتقاد ما به کوبا باقی است چون ما مدافع ارزشهای بشری هستیم. درحالیکه آمریکا در ویتنام جنایتی نبود که علیه بشریت انجام ندهد. من خاطرم هست که 600 هواپیمای آمریکایی میرفت ویتنام شمالی را بمباران میکرد، بمبهای(ناپالم) مخصوص زدن جنگلها که بیچارههایی که در جنگلها مخفی بودند سوزانده شوند. آمریکا وقتی به حمایت از صدام وارد عمل شد غیر از اینکه دوتا ناو ما را زد، هواپیمای مسافربری ما را زد. آن هم هواپیمایی که در محدوده سرزمینی خودِ ما قرار داشت و نهتنها بهخاطر این جنایت عذرخواهی نمیکند بلکه به آن فرمانده ناو مدال شجاعت میدهد. کیست که قبول نکند سازمانهای بینالمللی تحت سیطره اینها است. وقتی قانون جنگلی بهنام وتو را دراختیار پنج کشور گذاشتید، که اگر 200 کشور جهان یک چیز بگویند یکی از اینها مخالف این باشد میتواند همه اینها را لغو بکند، آیا میشود گفت این سازمان مدافع مردم و حقوق انسانهاست؟ معلوم است که نه. در مبارزه با تروریسم هم همین هست. آمریکا صراحتاً چند سال پیش رسماً و با گستاخی اعلام کرد که مخالفان آمریکا و منافعمان در هر جای دنیا باشند بههرصورتی از بین میبریم؛ یعنی تروریسم کاملاً آشکار . جانیان داعش و القاعده را خودشان حمایت میکنند و آموزش میدهند.در ترکیهای که عضو ناتو است اینها آموزش دیدند و با سلاحها و امکانات غربی وارد سوریه و عراق شدند و این جنایات را انجام دادند، آیا میشود گفت اینها ضد تروریسم هستند؟ از آنطرف شما میبینید به منافقین جنایتکار در کنار کاخ سفید دفتر میدهند. فرانسه چندبار رنگ عوض کرد. ابتدا وقتی سران جنایتکار منافقین از ایران گریختند، فرانسه بزرگترین پشتوانه آنها بود. در حمایت پلیس فرانسه، مستقرشدند و فعالیتهای ضد ایرانیشان را انجام دادند و رسماً جنایت 7 تیر و جنایت 8 شهریور رابهعهده گرفتند؛ اما فرانسه نهتنها اینها را محکوم نکرد بلکه تشویق هم کرد که ضربه به ایران میزنید. بخش اعظم شهدای ترور ما توسط منافقین بهشهادت رسیدند. اینها تحت حمایت رسمی آمریکا، فرانسه و انگلیس این جنایات را انجام دادند. وقتی دولت عراق بر منافقین سخت گرفت، سازمان ملل با تأکید و حمایت همهجانبه آمریکا آمدند تروریستها را تضمین کنند که مبادا ایران یا عراقیهای زخمخورده از جنایات منافقین بخواهند متعرض اینها بشوند و اسکورتشان هم کردند از آنجا به آلبانی منتقل کردند. بنابراین بههیچوجه سازمانهای بینالمللی و دولتهای مدعی در ادعای خودشان جهت مبارزه با تروریسم صادق نیستند. حاضرند سرسختترین و جنایتکارترین تروریستها را به استخدام بگیرند و مردمی را کشتار بکنند تا منافعشان حفظ شود. همین که دیدند تاریخ مصرف طرف تمام شده ممکن است برای خودشان سرشاخ شود، با آن مقابله میکنند. ببینید بنلادن توسط خودِ آمریکاییها در افغانستان برای مبارزه با شوروی پرورش یافت. میدانید در زمان ریاست جمهوری ریگان همین بنلادن بهعنوان مرد سال جهان انتخاب شد. عکسش را روی جلد مجله تایم بهعنوان مرد سال انداختند چرا؟ چون برای مقابله با شوروی به وی نیاز داشتند. همین که تاریخ مصرفش تمام شد، مقابلشان ایستاد و این شد بدترین آدم، پدر تروریسم که باید از بین برود؛ لذا واقعاً سادگی است که ما فکر کنیم مبارزه با تروریسم دغدغه اینهاست. به بهانه سرکوب تروریستهای طالبان،به افغانستان حمله کردند. اما حالا اوباما میگوید ما میخواهیم با طالبان مذاکره کنیم بهتفاهم برسیم. مگر طالبان در عربستان و امارات بهرسمیت شناخته نشد؟ سفارت هم برایشان درست کردند، ولی چهکسی به عربستان و امارات خرده گرفت که شما به تروریستها سفارت ندهید طبیعی است که فقط اینها را در جهت منافع خودشان میخواهند. در حقیقت میتوان گفت تروریسم خوب دارند که در جهت منفافعشان است. آنهایی که در جهت منافعشان نیستند تروریست بد هستند. چهبسا به حزبالله برچسب تروریسم میزنند. حزبالله که طبق تمام قواعد عرفی و بینالمللی حق دارد برای آزادی سرزمین خودش اقدام کند. اگر حزبالله تروریست است تمام آن سازمانهای مقاومت فرانسه که شماها با افتخار از آنها فیلم ساختید که علیه آلمان نازی میجنگیدند، همه تروریست بودهاند و شماها و حکومتهای بعد از جنگتان همه مدیون تروریستهایی هستید که آلمان را ضربه زدند و از بین بردند و شماها روی کار آمدید.       

** بعد از انقلاب گروههای تروریستی زیادی در کشورمان بهوجود آمده که بهدنبال قدرت بودهاند، بعضی دیگر نیز اهداف دیگری را دنبال میکردند، نظر شما درباره نقش این گروههای تروریستی در گذشته، حال و آینده نظام جمهوری اسلامی چیست؟ و چرا کشورهای ابرقدرت از آنها حمایت میکنند؟         

قبل از انقلاب یک رژیم جلاد ضد مردمی در ایران حاکم بود که وظیفه ما مقابله با این رژیم بود و وظیفه رهبری و مبارزه با اینها را حضرت امام(ره) برعهده گرفته بودند. امام معتقد به مبارزه مسالمتآمیز برای سرنگونی رژیم بود و مبارزه مسلحانه را تجویز نمیکرد. با اینکه امام به عراق تبعید شده بود گروهی از مؤمنان و مقلدان ایشان، حسنعلی منصور نخست وزیر رژیم طاغوت را که در حقیقت عامل اصلی تبعید امام بود را ترور کردند، امام صحه نگذاشت در عین آنکه آن جنایتکار باید از بین میرفت اما امام این اقدام را تأیید نکرد و اجازه تداوم آن را نداد. وقتی هم که سازمان مجاهدین خلق(منافقین) شکل گرفت و بعضی از بزرگان از داخل ایران آنها را تأیید کردند و نزد امام فرستادند. امام بههیچ عنوان حاضر نشد به اینها مجوز بدهد که با اعمال غافلگیرانه و ترور مقامات رژیم بخواهند آن رژیم را ساقط کنند؛ لذا امام حتی به گروههایی که ادعای مذهب هم داشتند و میخواستند با ترور کار را پیش ببرند مجوز نداد. اگرچه اینها بدون مجوز امام کار خودشان را کردند و اتفاقاً صحت نظر امام هم ثابت شد و اینها فقط خودشان را از بین بردند. سال 1354 اوج خفقان رژیم طاغوت که این گروهها و اینها را سرکوب کرده بود، کشتار زیادی از اینها شد. عده زیادی از آنها هم به زندان افتادند یا فرار کردند و اینها نشان داد که روش آنها صحیح نیست و نظر امام درست بود که اجازه مبارزه مسلحانه را ندادند. سازمان چریکهای فدایی که با گرایش کمونیستی، فعالیتهایی را آغاز کردند آنها هم سرکوب شدند. آنها هم که رفته بودند پاسگاه سیاهکل را بگیرند با دادن تعدادی تلفات شکست خوردند. مردم هم با اینکه از رژیم دل خوشی نداشتند؛ اما وقتی دیدند یک عده سلاح بهدست گرفتند و حمله کردند و امنیت منطقه بهم خورده است، در شناسایی قلعوقمع چریکهای فدایی خلق با حکومت همراهی کردند. آنها هم دستگیر شده و تیرباران شدند و راه بهجایی نبردند. انقلاب اسلامی که بدون خشونت، بدون دست زدن به سلاح و با سپر قراردادن گلولههای رژیم با سینههای مردم به پیروزی رسید، اینها احساس کردند که از انقلاب طلبکارند. بقایای این گروهها آمدند وارد عرصه شوند و منافقین با تبلیغهای گسترده توانستند برای خودشان جاپایی باز کنند. اینها میخواستند به اعتبار چند کشتهای که قبل از انقلاب دادند رهبری کشور را در دست بگیرند. در سال 1360 با ترورهای کور و بعضاً حسابشده و گسترده، دست به جنایات وحشیانهای زدند. سال 1360 هیچ امنیتی در تهران و بعضی شهرهای بزرگ و حتی کوچک وجود نداشت. منافقین  همین که میدیدند کسی محاسن دارد، عمامه سرش است بهرگبار میبستند. مغازهداری که عکس امام زده باشد میکشتند. با اینکه انقلاب تازه پیروز شده بود و سازمان اطلاعاتی آموزش دیدهای که با این چیزها مقابله کند وجود نداشت؛ اما مردم و نیروهای نظامی و به تعبیر امروز اطلاعاتی- به معنای علمی و استانداردش نداشتیم-  بهقدری زحمت کشیدند که توانستند این گروهکی که با بهرهگیری از آن مسائل اول انقلاب توانسته بود جوانان جاهلی را جذب کند و هم سلاحها را از پادگانها و کلانتریها ربوده بودند و تشکیلات منسجمی داشتند را الحمدالله از هم بپاشند که آخر مجبور شدند با خفت و خواری به عراق بروند و عملههای میدانی صدام شوند. یعنی تا این حد خیانت که برای سرنگونی نظام حاضر شدند به متجاوز به کشور خدمت کنند.                                                                  

** اما آنها دوباره در فرانسه پایگاه پیدا کردند!

با دخالت آمریکا در آن زمان که سیاست فرانسه فشار آوردن به ایران بود، باعث شد این کشور دوباره به آنها پایگاه بدهد. زن رجوی دوباره به آنجا برگشت و با نمایندگان مجلس فرانسه دیدار کرد. خوب اینها چه چیز را میرساند؟ بنده یک زمانی به روزنامه کیهان پیشنهاد کردم که اسناد جنایات منافقین از آرشیوها بیرون بیاورید. باید مردم بدانند کشورهای غربی از تروریستهایی که جنایات 7 تیر و 8 شهریور را بهعهده گرفتند استقبال میکنند. آنها در این جنایت رئیس جمهور و نخست وزیر را با هم ترور کردند، بهطوریکه ما با خلأ قانونی مواجه شدیم. در قانون پیشبینی شده بود که وقتی رئیسجمهور از بین برود، نخستوزیر تا انتخابات بعدی جایش را میگیرد؛ اما اگر هردو از بین بروند باهم چه خواهد شد؟ ما در اینباره با خلأ قانونی مواجه شدیم. حضرت امام(ره) با قدرت ولایی که داشتند آیتالله مهدویکنی را بهعنوان نخستوزیر موقت معرفی کردند. باید این اتفاقات را مستند کنیم. یکی از کارهای خوبی که شما میتوانید بکنید این است که عملکرد غربیها برای مقابله با تروریسم علیه ایران را مستند کنید. دراینباره برخورد فرانسه را با منافقین ایران شاخص قرار داده تا ببینیم فرانسه چه سیری طی کرده و به اینها چهقدر موقعیت داده است. آنها برای رجوی محافظ شخصی گذاشتند تا بتواند در دانشگاهها مصاحبه کند. اما بعد که تاریخ مصرفشان تمام شد گفتند آنها تروریستند و اموال آنها باید گرفته شود و اقدامات دیگر؛ اما بعد دوباره با گستاخی برگشتند به آنها دفتر دادند و دوباره برگشتند دستبند زدند بردند، رسانهای هم شد کلی سروصدا کرد و باز درحالحاضر نیز همینطور. خوب دلیل این نوع برخوردهای متضاد چیست؟ آیا آنها از خوی تروریستیشان بیرون آمدهاند که شما روشتان عوض شده است؟ نه عوض نشده است. سیاست آنها فرق کرده است.

** شما اشاره کردید به رفتار گزینشی و دوگانهای که سازمانهای بینالمللی و شورای امنیت با پدیده تروریسم دارند. ما باید چطور رفتار کنیم؟ آیا بهنظر شما ما گزینهای داریم که بگوییم در قبال فضا و شرایط موجود برای پدیده تروریسم این گزینه عملی مطرح است؟

آنچه مسلم است غربیها با استفاده از ابزار رسانه توانستهاند حقیقتی را باطل و باطلی را حقیقت جلوه دهند و میکنند. متأسفانه ما از رسانه بهدرستی استفاده نکردهایم. ما میتوانیم برمبنای همان معیارهای خودشان آنها را رسوا کنیم و از این امکانات بهره ببریم. حالا ممکن است ما رسانههایی مثل (سیانان) و (بیبیسی) که گسترده باشد نداشته باشیم؛ اما فضای مجازی فرصت خوبی است که اینها دیگر نمیتوانند آن را کنترل کنند و میشود در این فضا مطرح کرد و روی واقعی سیاستمداران غرب را آنجا آشکار کرد. ما یک اشتباهی که کردهایم از همین رسانهای هم که قدرتش را داشتهایم به درستی استفاده نکردیم.

** در قبال منافقین رسانه چه مسئولیتی داشته است؟ آیا این مسئولیت انجام شده است؟

اشتباهی که مسئولان ما در این سه دهه کردند این بود که برای اینکه نشان بدهند منافقین عددی نیستند و اینها اصلا خطری برای نظام محسوب نمیشوند در برابر جنایاتشان آنگونه که باید اقدام نکردند و این اقدامات را رسانهای نکردند. حالا شما ببینید یک فلسطینی که زیر ستم اسرائیلیهای خبیث غاصب دستوپا میزند و در فشار با چاقو سرباز اسرائیلی را زخمی میکند، چقدر گسترده توسط رسانهها پوشش خبری داده میشود. آیا اسرائیل با این کار ضعف خود را نشان میدهد یا دارد بهرهبرداری میکند؟ ما متاسفانه فکر کردیم اگر مثلا جنایت اینها را مطرح کنیم میگویند عجب گروه بزرگ و اپوزیسیون برانداز قدرتمندی دارند. اما ما باید توپ را بیندازیم در زمین آنها و جنایاتی که اینها کردهاند و اعمالی که داشتهاند را باید مطرح میکردیم. غرب ما را بهعنوان حامیان حزبالله و حماس متهم به حمایت از تروریسم میکند آنوقت خود این جنایتکاران، تروریستهای هفت خطی را که خودشان عملا دارند به جنایاتشان اعتراف میکنند پناه دادهاند.

** مسئولیت ما در قبال حمایت غربیها از گروههای تروریستی علیه ما چیست؟

در اینباره من واقعا از مسئولان کشور گلایه دارم. مثلا در برابر آلمان شما ببینید رئیس گروهک تروریستی پژاک تابعیت آلمان دارد؛ ما چرا آلمان را متهم نکنیم به حمایت از تروریسم؟ چرا نگوییم روابط ما با شما خوب نخواهد شد مگر آنکه دست از حمایت از تروریسم بردارید؟ طرف برگشته اعلام میکند که ما حمله کردیم نیروهای ایرانی را در مرز کشتیم. در آلمان کنفرانس میگذارد و مطرح میکند. الان که درحال مذاکره هستند یکی از شرایط ما باید این باشد که آمریکا و غرب حق ندارند از تروریسم حمایت کنند؛ چرا ما پذیرفتهایم که آنها میگویند ما از حزبالله و تروریسم حمایت میکنیم. بعد تازه داد بزنیم که اینها تروریست نیستند درحالیکه آنها کاملا آشکار از تروریستهای نشاندار حمایت میکنند، بعد اسمش را حقوق بشر میگذارند. چرا ما آنوقت این توپ را در زمین آنها نیندازیم؟ بهنظر من اکنون ما بهخصوص از فضای مجازی باید نهایت استفاده را ببریم؛ زیرا آنها نمیتوانند جلوی اینها را بگیرند؛ یعنی اگر بگیرندخودشان هم ضرر کردهاند. آنها شاید بتوانند جلوی پخش شبکه العالم یا پرستیوی را بگیرند ولی نمیتوانند جلوی فضای مجازی را بگیرند. جوانان هوشمند و زرنگ بهاندازه کافی داریم که بدانند چگونه میتوان با افکار عمومی در سطح جهان ارتباط برقرار کرد تا همین معصومیتهای نظام ما را با شواهد و قراین منتشر کنند. آنها میتوانند مدارک و اسناد جنایات منافقین را منتشر کنند. شما شاید ندیده باشید عکسهای جنایات اینها را وقتیکه منافقین سه تا از بچههای کمیته انقلاب اسلامی را ربودند و اینها را با شکنجههایی مثل کشیدن اتو میسوزاندند، عکس ها و فیلمهای این جنایات هست. ما اینها را چرا نمیگذاریم الان خیلی از جوانان ما اینها را نمیدانند یا این جنایتکاران دموکرات و کومله، بچههای بسیج را با حلبی سر میبریدند. جنایت داعش را که ما میبینیم تعجب نمیکنیم؛ چراکه آنها را نسبتبه حزباللهیها دیده بودیم. عکسها و فیلمهای این جنایات هست ما باید اینها را استخراج کنیم. آخر اینها الان کجا هستند؟ مورد حمایت آمریکا هستند، دفترشان کنار کاخ سفید هست. سوابق سیاه اینها بهاضافه حمایتهای غربی را مطرح و عنوان کنیم که چه کسی حامی تروریسم است. همینطور که شما فرمودید ریش و قیچی فعلا دست آنهاست و قوانین بینالمللی را خودشان تصویب کردهاند، اگر یک زمانی هم جوی ایجاد شود که موجی علیه اینها باشد با یک حق وتویی خنثی میکنند. اما اگر ما بتوانیم افکار عمومی غرب را به حقایق سوق دهیم انشاالله تاثیر خودش را خواهد گذاست

** بهنظرشما نقش کنگرههایی مثل کنگره بین المللی 17هزار شهید ترور و رسالت مؤسساتی مثل بنیاد هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور) در مواجهه با تروریسم چیست؟

ما یک وظیفه در قبال خون شهدا داریم، یک وظیفه در برابر این نظام مقدس مظلوم داریم، یک وظیفه هم در قبال اسلام داریم و وظیفه فراتر، وظیفه در قبال بشریت است. این کاری که شما میکنید در حقیقت به همه این عرصه ها مربوط میشود. شما با این همایشها و بزرگداشتها دارید به شهدا خدمت میکنید. دارید غبار مظلومیت از چهره این نظام مقدس را می&zw

نظر شما
پربیننده ها