به گزارش فضای مجازی دفاع پرس ، در قسمتی از کتاب "حماسه های ناگفته" آمده است:
"در طی دوران جنگ برای برخی رزمندگان شرایطی پیش آمد تا همه، مصیبت هایی که بر اهل بیت علیه السلام وارد شده بود را درک کنند. دوران اسارت یکی از آن شرایط بود.
اهل استان فارس بود. قبل ازاینکه به اسارت دشمن درآیند، مدیر کاروان حج بود. حاج منصور سنگ صبوری بود برای جوان ترها. به همه امید می داد.
فعالیت او در اردوگاه بسیاری از مشکلات و گرفتاری ها را برطرف می کرد.
گذشت تا سال 1367 او شناسایی شد.
خیلی زیر شکنجه بعثی ها قرار گرفت. تا اینکه مریض شد و کمتر از یک ماه در این حال بود.
بعثی ها به او آمپول اشتباهی ترزیق کردند! در جلوی چشم نماینده صلیب سرخ روی زمین افتاد و دقایقی بعد به شهادت رسید. همه اردوگاه در غم فراق او سوخت.
آقای ابوترابی می گفت: "همان شب یکی از برادران در آن اردوگاه، خواب می بیند که مادر سادات، حضرت فاطمه زهراسلام الله علیها وارد اردوگاه شدند.
سه نفر از خانم ها هم ایشان را همراهی می کردند. خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها مستقیما تشریف آوردند به همین آسایشگاهی که شهید حاج منصور زرنقاش در آن به شهادت رسیده بود.
حضرت زهرا سلام اله علیها می فرمایند که حاج منصور از ماست ، می خواهیم اورا با خودمان ببریم."
راوی : یکی از آزادگان از قول حجت الاسلام ابوترابی