به گزارش خبرنگار دفاعپرس از اردبیل، ملت ایران در هشت سال دفاع مقدس توانستند در مقابل دشمنی ایستادگی کنند که با انواع و اقسام سلاحهای پیشرفته ابرقدرتها به نابودی انقلاب نوپای اسلامی ایران دل خوش کرده بود؛ اما نهتنها صدام که خود را سردار قادسیه نیز مینامید، این آرزوی خود را به گور برد، بلکه امروز انقلاب اسلامی ایران مقتدرتر و استوارتر به پیش میرود. رمز این مقاومت هشتساله ملت ایران در برابر انواع و اقسام سلاحهای مادی متجاوزان، بدون شک اعتقاد و روحیه انقلابی آنها بود که در کشور، خصوصاً در جبههها حاکم شده بود.
طلاب و روحانیون علاوه بر نقشی که همواره در تاریخ اسلام در جهت آگاهسازی و ارتقاء معنویت و اعتقاد امت اسلامی، خصوصاً در جریان نهضت انقلاب اسلامی و پیروزی آن ایفا کردند، در دفاع مقدس نیز همواره از رسالت خود رویگردان نشدند و هم در جبههها و هم در پشت جبههها، پشتیبان اعتقادی و معنوی دفاع مقدس شدند و در میان اقشار مختلفی که در جبههها حضور یافتند، بیشترین شهید را تقدیم انقلاب اسلامی ایران کردند.
روحانی شهید «محمدتقی ممدوحی» نیز یکی از این روحانیون بود که با شروع جنگ تحمیلی، از سوی سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران برای انجام امور تبلیغی به جبهههای نبرد حق علیه باطل اعزام شد و سرانجام دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۳ در جزیره «مجنون» عراق به شهادت رسید.
روحانی شهید «محمدتقی ممدوحی» میخواست تا اگر به فیض شهادت نائل آمد، تا آنجا که ممکن است، پیکرش در جبههها به خاک سپرده شود و این موضوع را در وصیتنامه خود نیز قید کرده بود؛ در حالی که تقدیر نیز برای او همینگونه رقم خورد و پیکر مطهرش بعد از شهادت، در جبههها ماند و هیچگاه بازنگشت و بهعنوان شهید مفقودالأثر شناخته شد.
گذری بر زندگینامه روحانی شهید مفقودالأثر «محمدتقی ممدوحی»
شانزدهم بهمن سال ۱۳۳۸ در شهرستان «خلخال»، خداوند به «یوسف ممدوحی» فرزندی عطا کرد که نام او را «محمدتقی» نهادند. «محمدتقی» سالهای کودکی و نوجوانی خود را در دامن مادری پاکدامن و سفره پدری مقید به اسلام، تربیت یافت و سپس به حوزه علمیه پای نهاد و لباس مقدس روحانیت را بر تن کرد.
«محمدتقی ممدوحی» سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و با شروع جنگ تحمیلی، از سوی سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران برای انجام امور تبلیغی در جبهههای نبرد حق علیه باطل حضور یافت و سرانجام دهم اردیبهشت سال ۱۳۶۳ در جزیره «مجنون» عراق به شهادت رسید؛ اما پیکرش هیچگاه به میهن اسلامی بازنگشت و بهعنوان شهید مفقودالأثر شناخته شد.
وصیتنامه روحانی شهید مفقودالأثر «محمدتقی ممدوحی»
«بسم الله الرحمن الرحیم»
به نام خداوند خالق هستی
درود و سلام و صلوات بر پیامبر اسلام و همه پیامبران که برگزیدگان از میان انسانهایند و برای هدایت انسانها از سوی خداوند مأمور [شدند].
سلام و صلوات بر جانشینان بر حق رسولالله که سعادت انسانها در گرو اطاعت از آنان است و درود بیکران بر علمای بزرگوار اسلام که وارثان انبیایند.
درود فراوان بر شهدای راه حق و حقیقت و خدا را شکر که سعادت در بهترین مکانها بودن را نصیبم نمودی و معاشرت با بهترین انسانها را از آنم ساختی.
من شاهد شهادت بهترین انسانها هستم و نمیدانم آیا توفیق نصیب من خواهد شد یا نه، به هر صورت خود را در حال آزمایش پس دادن میبینم.
بگذارید چند مسئله را روشن کنم که در صورت رفتن من برای بازماندگانم مشکلی نباشد.
۱- همه دارایی من یعنی هر آنچه که دارم، از آن همسرم «صدیقه منصفی» خواهد بود و کسی حقی ندارد.
۲- خانهای که در آن مستأجرم از آن بنیاد شهید است و چند ماهی کرایه ندادهام، مستقیماً با حاجآقا کروبی مذاکره شود و برابر ضوابط به عیالم «صدیقه منصفی» بهطور کامل واگذار شود و کسی از اقوامم در آن تصرف نکنند.
۳- حقوقی که برای من مقرر میشود، بهطور کامل به همسرم «صدیقه منصفی» واگذار شود و کسی بهجز همسرم در مقرری ماهانه حقی ندارد.
۴- مبلغ بیست هزار تومان از صندوق قرضالحسنه مسجد الزهرا شهرآرا قرضالحسنه دریافت کردم، بهصورت ماهانه با حاجآقا ابهری امام جمعه مسجد فوق تسویه شود؛ هر طور که ایشان مقرر فرمایند.
۵- رضایت من در ازدواج مجدد عیالم «صدیقه منصفی» میباشد.
۶- بعد از ازدواج نیز موارد یک و دو و سه به قوت خود باقی بماند.
۷- مراسم مختصری برگزار شود، بهتر است؛ از من تعریفی نکنید و قبل از آمدن به سر خاک من، سر خاک شهدای گمنام بروید و مرا تا آنجا که ممکن است در جبهه اگر پدر و مادرم و عیالم راضی باشند که در جبهه دفن شوم و هرجا را که آنها تصمیم گرفتند، محل دفنم باشد.
همه اقوام و نزدیکان را به تقوی و بندگی خدا وصیت میکنم و این وصیتنامه را در کمال سلامت روانی و جسمی نوشتم.
از پدر و مادرم به واسطه تمام زحمات شبانهروزی طول عمرم توان تشکر ندارم و خداوند عوضشان بدهد.
پدر عزیزم و مادر مهربانم رضایت «صدیقه» رضایت قلبی من است، از او مواظبت کنید. در هر نوع تصمیم که برای زندگی گرفت، همراهیاش کنید.
و اما تو همسر عزیزم! در طول زندگی مشترکمان خیلی اذیتت کردم، حلالم کن و از پدر و مادرم مواظبت کن که رضای آنان رضای خداوند را در بر دارد و من نیز در رضایت آنان رضایت دارم که نگرانی و ناراحتی آنان آزارم خواهد داد.
پدر عزیز همسرم حاج آقا «منصفی» و حاجیه خانم که همانند پدر و مادرم به شما عشق میورزم، حلالم کنید و دعایم کنید.
برادرم «محمود» و برادرم «فرنام» و خواهرم «هلن» و برادرم «حسین منصفی» و برادرم «احمد منصفی» و خواهرم «ژیلا عمویی» و «پری علاییتبار» و «زهرا» خانم، همه حلالم کنید.
در طول زندگیتان تقوی را پیشه کنید، همه شما را دوست میداشتم و دوستتان خواهم داشت و پدر بزرگم آقای «فرهودی» و «آنجی» برایم دعا کنید.
در مسیر انقلاب اسلامی باشید و رزمندگان را دعا کنید.
عمویم حاج آقا «ممدوحی» و عموی همسرم آقای «غلامحسین منصفی» همه حلالم کنید و برایم دعا کنید.
شهادت سعادتی بزرگ است و خداوند نصیب کسانی میکند که دوستشان دارد.
«والسلام علی من اتبع الهدی»
محمد تقی ممدوحی (بهبود)
۱۳۶۲/۹/۱۲»
انتهای پیام/