به گزارش خبرنگار دفاعپرس از یزد، شهادت بزرگترین هدیهای است که خداوند فقط به بندگان خاص خود عنایت میکند، بندگان خاصی که امنیت و آرامش امروز خود را مدیون جانفشانی و ایثارگری آنها هستیم، شهدایی که تمام توان و هستی خود در راه خدا و دین گذاشتند و «عند ربهم یرزقون» شدند.
در این راستا استان یزد با تقدیم چهار هزار شهید، در دفاع از انقلاب اسلامی ایران کارنامه درخشانی از خود به یادگار گذاشته است که شهید «سبزه علی دهقانپور فراشاه» یکی از این شهداست.
شهید سبزه علی دهقانپور ۱۵ فروردین ۱۳۴۲ در روستای اسلامیه از توابع شهرستان «تفت» یزد به دنیا آمد و تا پایان دوره راهنمایی تحصیل کرد. با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان پاسدار و مسئول تسلیحات گردان راهی جبهههای حق علیه باطل شد. سرانجام ۲۲ خرداد ۱۳۶۷ در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سر به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. او را شیرعلی نیز مینامیدند.
وصیت نامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم با درود و سلام بر تمامی خدمتگزاران به اسلام و مسلمین و امام زمان (عج) و نایب برحقش خمینی کبیر و تمامی رزمندگان اسلام و شهداء و اسراء و مفقودین.
در شهادت موت نیست حیات جاوید است. «امام خمینی»
اینجانب برادر حقیر شما با دلی پر از غم و اندوه که حسرت و غبطه میخورم از اینکه ما چه جوانانی داشتیم و از دست داده ایم، جوانانی مثل عباس گونه و حسین گونه و قاسم گونه من میخواهم که به شما برادران عزیزتر از جانم که غبطه میخورم که آخر چرا ما ملت قدر این انقلاب به این شکوهمندی را نمیدانیم چرا این قدر از خدا غافل هستیم و در فکر دنیا و مادیات و زن و فرزند میباشیم.
آخر این قدر که به دنبال آنها رفتیم چه سودی شامل حال ما شد به غیر از اینکه خود فرسوده گشته ایم و کوله بار گناه خود را سنگین کرده و دل امامان معصوم را به درد آوردیم چطور فردای روز قیامت میخواهیم که به ائمه معصومین درخواست شفاعت کنیم امروز برادران هشدار میدهد رهبر محبوب ما، به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین زمان لبیک بگویید این برای شما بهتر است.
تا حالا نشده است که یک روحانی خط غیر اسلام را داشته باشد این امام عزیز خیر و صلاح من و شما را میخواهد هرگز حرف بی پایه نمیزند. آخرای برادران گرامی تا حالا برای تمامی ما ثابت شده بجا بوده که حرفی را این مرد الهی بزند و آن حرف عمل نشود شما یک حرف ایشان فکرش کنید و به خود آیید که زمان زمان امتحان الهی است خداوند تمام انسانها را امتحان میکند هرگز هیچ ادارهای انسان را بدون امتحان وارد نمیکند خداوند آن پیامبران و امامان را با آن مقام عالیقدر با آن چنان امتحان میکند که حضرت علی (ع) در زیر نخلهای کوفه سر به خاک مینهد و زار زار گریه میکند مثل ابر بهار اشک میریزد و میگویید خدایا مرا ببخش.
بعد از آن تقصیرها و اسرافکاریهای مرا ببخش و به آن گناهان که باعث بلا شده و آن گناهانی که باعث این شده که دعاهای من مستجاب نشود. آخر ما به چه دل خوش کرده ایم درحالیکه علی (ع) این جور با خدای خود درد دل میکند. علی (ع) سر در چاه فرود میآورد و درد دل خود را با چاه در میان میگذارد.
آخر علی (ع) در کوفه این قدر مظلوم بود که کسی را پیدا نکرد درد دل خود را به او بگویید. برادران عزیز ما باید از امامان درس بگیریم و ادامه دهنده راه آنها باشیم این دنیا زودگذر است همه باید رفت پس بهتر که انسان جان ناقابل را در راه حق و جهاد فی سبیل الله بدهد آخر با عزت است آن مرگی که انسان خون ناقابلش را در راه اسلام و قرآن هدیه کند تا انشاالله با این خون درخت اسلام آبیاری شود و پرچم اسلام را در تمام جهان به اهتزاز درآید.
آخر مگر خون ماها عزیزتر از خون حسین (ع) و تمامی اصحابش است مگر زن و فرزند ما عزیزتر از زن و فرزند اباعبد الله الحسین (ع) میباشد آخر ما که درس شهادت و آزاد مردی را از حسین (ع) آموخته ایم چطور ما بعضی وقتها میگوییمای کاش ما هم در کربلا بودیم و جان را فدا میکردیم کجا رفت آن جان، امروز اسلام به شما جوانان احتیاج دارد و حسین زمان امام خمینی ندای هل من ناصر ینصرنی را سر میدهد به ندای او پاسخ دهید خدای نکرده کاری نکنید که فردا در مقابل شهدا سر بر زیر داشته باشیم و نتوانیم از خجالت خم به ابرو آوریم فردا روز پشیمانی است اگر به خود نیایم؛ و من کوچکتر از آن هستم که برای شما ملت شهید پرور ایران و خصوصاً اهل اسلامیه پیام بدهم.
امروز ای برادران امام را یاری کنید که اگر امام را یاری کردید بدانید که اسلام و حسین (ع) را یاری کرده اید و روحانیت را یاری کنید که همه روحانیت پیرو امام هستند و مبادا کاری کنید که باعث آن خودمان بودیم و خودمان بد کردیم خودمان شکر این انقلاب را نکردیم خودمان قدر این پیر جماران را ندانستیم هر چه شما کردید و این انقلاب و نماز جمعه و پیروی از امام و روحانیت متعهد و خانوادههای شهداء و مفقودین و اسراء و اینها سرمایههای انقلاب هستند؛ و اگر انشاء الله من لیاقت شهادت را پیدا کردم امیدوارم که مرا ببخشید و همچنین در عزاداریم گریه نکنید که اگر هم گریه میکنید برای حسین (ع) و اصحابش بکنید و مادرم و برادرم و خواهرم هرچه شما کردید راه مرا ادامه دهید.
و ای همسرم تو همچنان زینب گونه استقامت کن و همچنان مثل کوه در برابر سختیها بایست و اگر فرزندی از ما بوجود آمد آن را بزرگ کن همچنان که خدا را بخواند مبادا باعث ننگ اسلام باشد و انشاالله که پیرو خط امام و شهداء باشد؛ و امیدوارم قومان و خویشان مرا ببخشند و اگر من قرضی دارم آنها را بدهید؛ و هرچه شما کردید پشتیبان این انقلاب باشید و مواظب باشید که این منافقان و احتکارکنندهها و گرانفروشان را سرکوب کنید و راه سوء استفاده را ندهید و مشت محکمی بر دهان تمامی ابرقدرتها و دزدان از خدا بی خبر بزنید و هرچه شما کردید و امام هرچه گفت عمل کنید حکم امام زمان است و حکم امام زمان از خدا است و بدانید خدا هرگز بد بنده اش را نمیخواهد، بجز همین خودمان هستیم که بد خود میخواهیم و ما هر بلایی بر سرمان میاید اینها نتیجه اعمال خودمان است.
بروید ای برادران یک قدری در این وصیتنامههای شهداء فکر کنید امام میفرماید، من نمیگویم بروید در حق امام دعا کنید که چه نعمت عالی مقامی بود برای ما ملت ایران آخر قدر آب ماهی میداند قدر امام آن خارجی میداند که دلش برای امام اینقدر پر میزند آخر شما یک لحظه به خود فکر کنید که آخر این شهداء اینگونه فداکاری میکنند و آنها با این اخلاص روی میدان مین میروند و میداند که کشته میشود و تکه تکه میشود این شهدا اسلام را درک کرده اند اینها دنبال دنیا نرفته اند آنها دنبال اسلام و قرآن رفته اند آنها دنبال خوشبختی رفته اینهایی که ما دنبال آن میرویم در دنیا بدرد میخورند و در آخرت پوچ است.
این جنگ را ادامه دهید تا پیروزی یا شهادت هر کدامش برای ما افتخاری است، امروز جای بسی ننگ است که جوانان در جبهه پرپر میشوند و بعضیها در پشت جبهه در فکر دنیا و خوشگذرانی باشند امروز جوانها که مثل حنظلهها که تازه داماد هستند خانواده را به الله سپرده و خط و پیرو شهادت را پیش گرفته اند تا نابودی دشمنان اسلام.
وصیتنامه خود را که چند ساعتی به عملیات باقی نمانده شروع میکنم و به لطف و یاری خدا. من اولا خدای را شکر میکنم که سعادتی نصیب شد و توانستم در عملیات عاشورایی شرکت کنم از خدا میخواهم که اگر اینجانب را پذیرفت و فوض شهادت نصیبم شد هیچ ناراحت نباشید که این آرزوی دیرینه خودم بود که به آن رسیدم.
چند نصیحت به خانواده ام که اگر لطف خدا نصیب من شد و شهید شدم از همسرم میخواهم که دو فرزندی را که دارم یکی فاطمه و دیگری که نمیدانم کی و چه هست خوب تربیت کنید و اگر روزی لازم شد همانند علی اصغر امام حسین (ع) تسلیم اسلام کنید و اگر پسربود اسم خودم را بگذارید؛ و من چند تذکر به مردم حزب الله اسلامیه دارم که حالا دیگر وقت درنگ نیست به صحنه بیایید و امام را یاری کنید؛ و از کلیه اقوام خود میخواهم که راه من را ادامه دهید و بدانید که امروز اسلام با کفر رو به روست چرا حسینیها حماسه نمیآفرینند؛ و به توای مادرم شیرت را بر من حلال کن امیدوارم که ناراحت نباشید زیرا امانت را به صاحب امانت تحویل دادید. دیگر هرکس گفت طلب من دارد به او بدهید، از کلیه اقوام، پدر و مادر زنم تشکر میکنم و تاسف میخورم که چرا داماد خوبی برای شما نبودم.
انتهای پیام/