به گزارش خبرنگار دفاعپرس از رشت، دفاع مقدس روایتگر حماسه و ایثار فرزندان ناب حضرت روحالله و انقلاب اسلامی است؛ پیران و جوانان نابی که با عشق به الله و سربازی اسلام، پا به معرکه جنگ و جهاد گذاشتند و حماسههایی از جنس نور و ایثار و شهادت آفریدند.
بیشک آشنایی با سبک زندگی، راه، مرام و شخصیت الهی این شهیدان والامقام، درس زندگی و راه و روش متعالی است برای ما جاماندگان و گرفتار در این دنیای خاکی.
شهید «غلامحسین احمدی سراوانی» یکی از این شهدای والامقام است که بهمناسبت سالروز شهادت وی خلاصهای از زندگینامه این شهید را از نظر میگذرانیم.
زندگینامه شهید «غلامحسین احمدی سراوانی»
اردیبهشت سال ۱۳۳۷ وارد چهاردهمین روز خود میشد که «غلامحسین احمدی سراوانی » در سراوان سنگر از توابع شهرستان «رشت» در خانواده معتقد، متدین و مذهبی «قربانعلی احمدی» که مدیرعامل شرکت تعاون روستایی گُلسر دهستان سروان بود و به کار کشاورزی نیز اشتغال داشت پا به عرصه وجود گذاشت و در فضای پاک و دلنشین زادگاه خود و گرما و صمیمیت خانواده خویش که پُرتلاش و با آبرو روزگار میگذرانیدند رشد و پرورش یافت و با فراهم آمدن شرایط لازم و مناسب تحصیل وارد نخستین دوره از کسب علم و دانش شد؛ دوره شش ساله تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان گلسرک سنگر به پایان برد و برای دوره متوسطه به سنگر آمد و تا سیکل اول متوسطه در بخش سنگر درس خواند. دوره دوم متوسطه در رشت تحصیل کرد و کلاسهای دهم و یازدهم و دوازدهم را با دانش آموزان دبیرستان دین و دانش که مدیریت آن را آیت الله «صادق احسان بخش» بر عهده داشت، همکلاس بود و از همان دبیرستان در رشته ادبی دیپلم خود را دریافت کرد.
به دنبال اخذ دیپلم در سال ۱۳۵۷ همراه مردم به خشم آمده از ستم طاغوت در سرنگونی رژیم پوشالی شاهنشاهی از هر گونه تلاش و اقدامی که از دستش بر میآمد دریغ نکرد و پس از آن نیز در رشت و سنگر و شهر و روستا در استقرار و تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران از تمام توان و استعداد خود استفاده کرد؛ در این راستا فارغ از دغدغه خدمت سربازی به خاطر معافیت از خدمت متولدین سال ۱۳۳۷ همکاری خود را با نهضت سوادآموزی آغاز کرد و در اجرای فرمان امام که «ما مبارزه با بی سوادی را به نحو احسن اجرا خواهیم کرد» کمر همت بست. این مبارزه و پیکار با بی سوادی تا چندین سال بعد ادامه پیدا کرد و غلامحسین از هر فرصت ممکن در این خصوص استفاده میکرد و به یاری آموزش دیدگان بر میخاست و آموزشیار نهضت بود.
جنگ که بر کشور ما تحمیل شد داوطلبانه به سرحدّات جنگی میهن اسلامی پا نهاد و در دفاع از نظام جمهوری اسلامی از نثار سر و جان روی برنگردانید و ایستادگی کرد؛ بعد نیز با توجه به علاقه مندی اش به تعلیم و تربیت و آموزگاری تقاضای تدریس کرد و بیش از سه سال با زمزمه محبت آموزگاری در دبستان را دنبال کرد. دبستان روستای کچا و کلاس چهارم دبستان شهید «صفرعلی طهماسبی» هنوز هم طنین گرم و مهربان صدایش را از یاد نبرده اند.
خرداد سال ۱۳۶۵ باز هم به جبهه اعزام شد و اواخر شهریور که بازگشت، در تدارک آماده شدن برای حضور در جبهۀ مدرسه بود که با خبر شد او و دیگر آموزگارانی که هم ردیفش هستند و شرایط یکسانی دارند ادامۀ خدمت شان منوط به خدمت در مناطق محرومی هم، چون ایلام، بندرعباس و سیستان و بلوچستان است و در این صورت است که رسماً استخدام میشوند؛ بدین ترتیب او که مشکلات زندگی اش اجازه نمیداد به آن مناطق برود به سنگر علم آموزی اش در نهضت سوادآموزی بسنده کرد و آموزشیار نهضت در کارخانه ایران کنف رشت شد.
سرانجام «غلامحسین احمدی» که همیشه مبارز فی سبیل الله بود در پی چندین بار اعزام به جبهههای نور علیه ظلمت درتاریخ ۱۳۶۷/۳/۲۶ با داشتن یک دختر و دو پسر در بمباران شیمیایی «ماووت» عراق با شهادت در راه خدا در شمار معلمان جاودانه ایران اسلامی درآمد و به لقاء الله پیوست.
انتهای پیام/