وصیتنامه شهید «اسماعیل جمالی»؛

شهید خون می‌دهد تا جامعه اسلامی زنده بماند

شهید «اسماعیل جمالی» در قسمتی از وصیتنامه خود آورده است: شهید خون می‌دهد تا فاصله‌ها کم شود و کینه‌ها و نابرابری‌ها از بین برود و سرانجام شهید خون می‌دهد تا جامعه اسلامی زنده بماند.
کد خبر: ۴۶۳۱۱۱
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ - ۲۳:۴۸ - 20June 2021
شهید خون می‌دهد تا جامعه اسلامی زنده بماندبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از بوشهر،شهید «اسماعیل جمالی» در تاریخ 1342/08/07 در روستای خیاری شهرستان تنگستان دیده به جهان گشود و در تاریخ 1362/05/01 در جبهه حاج عمران به شهادت رسید.
 
وصیت نامه شهید جمالی

«الذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله «سوره توبه –آیه ۲۰»

کسانی که ایمان آورده اند به خدا و هجرت کرده اند و جهاد نموده اند در راه خدا با مالشان و جانشان آن‌ها مقام و درجه بزرگی نزد خدایشان دارند.
 
«ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون».
 
گمان مبرید کسانی که در راه حق شهید می‌شوند مرده اند خیر آن‌ها زندگانی هستند نزد پروردگارشان متنعم به نعمات او. «قرآن کریم»
 
«ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لحاضه اولیائه»همانا جهاد دری است از در‌های بهشتی. دری است که خداوند این در را بر
روی همه کس نگشوده استو آن در را بر روی اولیاء خاصش باز می‌کند. «حضرت علی (ع)».

هیهات مناالذله «امام حسین (ع)» «انا لله و انا الیه راجعون ما همه از اوئیم و به سوی او باز می‌گردیم» «قرآن کریم».
 
کل من علی‌ها فان هرچیز و همه کس رفتنی هستند. بجز ذات پاک او. «قرآن کریم» ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد. «امام خمینی (ره)».
 
اگر می‌توانی بمیران (جهاد) و اگر نمی‌توانی بمیر (شهادت).«معلم شهید دکتر علی شریعتی»
 
با نام خدا و توسل به خدا و با خلوص نیت و درود به رهبر کبیر انقلاب و رزمندگان خطه توحید و شهدای پاک و مقدس اسلام و انقلاب اسلامی به خصوص سالار شهیدان حسین ابن علی (ع) وصیت نامه خود را شروع می‌کنم:
 
طبق آیه اول در بالا قرآن کریم سه مفهوم روشن و مقدس توام با هم آورده ایمان، هجرت و جهاد. این مومن و متکی به مکتب اسلام موجودی است وابسته به ایمان و وارسته از هر چیز دیگر، این موجود وابسته به ایمان برای نجات ایمان خود هجرت می‌کند و برای نجات ایمان جامعه خود جهاد می‌نماید؛ و در آیه دوم در بالا می‌فرماید کسانیکه در راه خدا شهید می‌شوند مرده مپندارید بلکه آنان همیشه زنده اند و پیش خدایشان روزی و رزق می‌خورند و، اما برادران و خواهران گرامی سرانجام عاشق به معشوق می‌رسد.
 
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، انقلابی درونی در من پیدا شده بود و از همان زمان به یاد حماسه آفرینی‌های صدر اسلام و روز عاشورا افتاده بودم و غبطه می‌خوردم که‌ای کاش روزی می‌آمد که ما هم بتوانیم مانند مسلمانان صدر اسلام و یاران پیامبر و حسین بن علی (ع) طبق دستور رهبرمان خمینی بت شکن با ظلم و ستم مبارزه کنیم و اما طولی نکشید که آن جوی که به طبع ما می‌آمد بوجود آمد.
 
و پس از بر قرار شدن این جو دیگر تمام فکر و ذکرم به این بود که چگونه پدر و مادرمان را راضی کنم تا بتوانم دوش بدوش برادران رزمنده در خط اول جنگ مبارزه کنم زیرا در خانه نشستن را مایه ننگ می‌دانستم و هیچ کار و خدمتی نمی‌توانست مرا غنی کند و از هدف اصلی که جهاد در راه خدا بود باز دارد.
 
و پس از کوشش‌های فراوان به جبهه اعزام شدم تا شاید بتوانم به ندای رهبر عزیزم خمینی بت شکن لبیک گفته باشم و تجدید پیمانی دیگر با رهبرم خمینی بت شکن و شهدای به خون خفته بسته باشم که تا جان در قالب دارم از پیروی رهبریت امام خمینی و راه شهدا دست بر ندارم.
 
و‌ ای عزیزان و خانواده گرامی ام، اگر مقام والای شهادت نصیبم شد کسی برای من حقیر گریه نکند. زیرا شهید گریه و اندوه ندارد بر شهید باید گریه شوق و گریه عدم و جود لازم و مقدس او کرد و گریه خوشحالی از حماسه آفرینی او کرد زیرا شهید برای حماسه آفرینی برای تزریق خون به جامعه و برای نور بخشی به جامعه و برای زنده ماندن جامعه باید شهید شود.
 
و شهید خون می‌دهد تا فاصله‌ها کم شود و کینه‌ها و نا برابری‌ها از بین برود و سرانجام شهید خون می‌دهد تا جامعه اسلامی زنده بماند.
 
و علاوه بر این شهادت تنها برای این نیست که دشمن مغلوب شود در شهادت حماسه آفرینی است زیرا اگر روز عاشورا ابا عبدالله و یارانش شهید نمی‌شدند و خون خود را پای درخت اسلام نمی‌ریختند.
 
این یک دنیا حماسه چه طور به وجود می‌آمد پس‌ ای برادران و خواهران گرامیم بدانیدکه با ریخته شدن خون من و امثال من جامعه زنده می‌شود و امید می‌ماند و امروز ما باید ننگمان بیاید که در خانه نشسته ایم و دشمن خانه و کاشانه و دین و ناموس ما را لکه دار کند زیرا امروز روزی است که ما باید حنظله وار اسلحه زمان را به دست گیریم و خود را به میدان نبرد برسانیم.
 
و‌ای مردم شهید پرور با ریخته شدن قطره‌های خون هر شهیدی که بر زمین می‌ریزد مسئولیت شما نسبت به اسلام و انقلاب سنگین‌تر می‌شود زیرا به قول معلم شهید دکتر شریعتی کسانی که می‌روند کاری حسینی می‌کنند و بر شماست که کاری زینبی کنید. و گرنه یزیدی هستید.
 
و باید قدم‌های شما گامی بسوی رساندن پیام خون شهیدان به مردم جهان باشد و گرنه باید در آخرت جوابگو باشید و‌ای ملت شهید پرور ایران امام را تنها نگذارید و کلمات جانبخش او را مو به مو به عمل در آورید زیرا مایه سعادت شماست.
 
و صحنه را خالی نکنید که مورد لعنت نسل آینده و در آخرت مورد مواخذه شهدا قرار بگیریم و‌ای دوستان و رفقای عزیزم از اینکه نتوانستم دوست خوبی برای شما باشم. مرا ببخشید و حلالم کنید و نگذارید که این حرکت مقدس کوچک‌ترین انحرافی پیدا کند.
 
اما‌ ای پدر و مادر داغدیده ام می‌دانم که داغ فرزند دردی است بسیار سنگین و آتشی است که هیچ چیز نمی‌تواند آن را خاموش کند ولی امروز مایه افتخار است برای خانواده‌ای که قربانی در راه اسلام و انقلاب داده باشد و باید شما افتخار کنید که دارای چنین فرزندانی هستید.
 
پدر و مادر گرامیم اگر چه من فرزند خوبی برای شما نبوده ام و لیاقت ادای حق زحمات شما را نداشته ام و نتوانستم حق پدر و مادری را نسبت به شما ادا کنم ولی از شما می‌خواهم که مرا حلال کنید و حرکات و رفتار نا به جایی که با شما داشته ام ببخشید و اگر جنازه من به دستتان رسید در وحله اول سجده شکر را به جای آورید زیرا من هم قربانی ناقابلی هستم که دارای پدری ابراهیم وار هستم تا مرا اسماعیل وار در راه رضای خدا ببخشد.
 
و من از او تشکر می‌کنم که علاوه بر این خون من از خون بزرگانمان، چون حسین (ع) و مطهری و بهشتی و رجایی و باهنر و چمران و شهدای محراب و شهید عزیز خودمان حسن جمالی که رنگین‌تر نیست و این است که شما باید حوصله به خرج دهید و نگران نباشید.
 
و اما‌ ای برادران عزیزم ابراهیم، رحیم، خلیل و جلیل توصیه من به شما این است که اولا در درس خواندن و مطالعه کوشا باشید و یک لحظه خدارا فراموش نکنید و از خط انقلاب که همان اسلام فقاهتی است انحراف پیدا نکنید و پیرو ولی فقیه یعنی امام عزیز باشید و هم حافظ این خط و امام عزیز و از شما می‌خواهم بتوانید راه مقدس و خونین شهدا را ادامه دهید.
 
و اما تو‌ای خواهر عزیزم از شما می‌خواهم که مرا حلال کنید و زمان رسیدن جنازه من زینب وار عمل کنید یعنی همان کاری که زینب هنگام ملاقات جنازه بی سر برادرش حسین (ع) کرد که دست‌ها را به سوی آسمان برد و شکر خدای را بجا آورد و از شما می‌خواهم که همیشه پوشش اسلامی را حفظ کنید.
 
و در آن روز از همه مردم و دوستانم که بدی و خطایی از من دیده اند بخواهید مرا حلال کنند. به امید رسیدن به کربلای حسینی.
بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا
در دلم ترسد بماند آرزوی کربلا

اسماعیل جمالی»
 
انتهای پیام/
نظر شما
پربیننده ها