به گزارش خبرنگار دفاعپرس از رشت، دفاع مقدس روایتگر حماسه و ایثار فرزندان معنوی حضرت روحالله و انقلاب اسلامی است؛ پیران و جوانان نابی که با عشق به الله و سربازی اسلام، پا به معرکه جنگ و جهاد گذاشتند و حماسههایی از جنس نور و ایثار و شهادت آفریدند.
بیشک آشنایی با سبک زندگی، راه، مرام و شخصیت الهی این شهیدان والامقام، درس زندگی و راه و روش متعالی است برای ما جاماندگان و گرفتار در این دنیای خاکی.
«بهروز محمدحسینی» یکی از این شهدای والامقام است که در دهم آبان ۱۳۳۵ در بخش «کلاچای» از توابع شهرستان «رودسر» به دنیا آمد و در ۵ تیر ۱۳۶۶ در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر و کمر به شهادت رسید.
وصیت نامه شهید
«یا ایُّها الذین آمَنُوا استَعینُوا بِالصَّبر و الصلوه إِنَّ الله مَعَ الصابِرین» ای اهل ایمان در پیشرفت کار خود صبر و مقاومت پیشه کنید و به ذکر خدا و نماز توسل جوئید که خدا یاور صابرین است.
با سلام و درود فراوان بر امام بزرگوار، قلب امت، پیر جماران، چریک جوان به ظاهر پیر، یگانه مرجع عالم تشیع در عصر ما امام خمینی. با سلام بر تمامی شهدا، خانوادههای شهدا، همسران و یتیمان شهدا؛ و با سلام بر امت وفادار به اسلام. خدایا، آن چنان قدرتی به من عطا فرما که بتوانم فقط و فقط برای رضا و خشنودی تو کار کنم.
خدایا، هر وقت و هر لحظهای که امام عزیزمان فرمان دادند به ندایش لبیک گفته و به سوی جبهه روانه گشتم؛ سال ۱۳۵۹ یک بار، سال ۱۳۶۰ یک بار، سال ۱۳۶۱ دو بار، سال ۱۳۶۳ دو بار و ...، چون به فرمان امام لبیک گفتن، لبیک گفتن به فرمان پروردگار است.
خدایا، از تو میخواهم چهرۀ پُر نور و نورانی و روحانی حجتت را به این بنده گناهکار نشان بدهی تا زیارت نمایم؛ خدایا این حق مسلّم رزمندگان است.
سخنی با سه گروه دارم:
گروه اول «مارکسیست»: آنهایی که عقاید مارکسیستی را قبول کرده اند (کومله، اقلیت، دموکرات، اکثریت و توده) و در جهت نشر آن کوشش میکنند؛ لحظهای فکر کنید آیا در نظامی که شما انتظار دارید شرف، حیثیت، ناموس، غیرت، آبرو، زن و فرزند، حجاب، ایثار، گذشت و فداکاری موجود میباشد؟ اگر هست آیا عالی و خوب هست؟
ولی برادرم که انحراف پیدا کرده ای، تو و دوستان تو و همفکرانت میدانند و امت اسلامی ایران هم واقف است که در نظام شما موارد بالا اصلاً موجود نبوده و نیست؛ پس از شما میخواهم و به نفع شما در دنیا و آخرت هم هست که خود را از این تفکر نجات دهید و لحظهای تفکر نمائید، نمیگویم مسلمان شوید، اما در حرکات و موارد بالا بررسی و تحقیق نمائید.
گروه دوم «منافقین»: شما نیز بررسی و تحقیق نمائید و ببینید که رهبران و سران شما که شما را فریب داده اند کجایند، آنها به عیش و نوش مشغولند و شماها در به در و بدبخت؛ از طرف دیگر تجاوز، جنایت در سازمان جهنمی شما منافقین موجود است، آیا مطالب فوق اشتباه است؟ لحظهای اندیشه نمائید، با سلاح نمیشود فکرها را ترور کرد؛ هر تروری که انجام داده اید خشم ملت بر علیه شما شدیدتر گردیده است.
تو که منافقانه حرکت داری بیندیش، آیا مسئلۀ متحد شدن همۀ گروهکها با هم و اتحاد آنها با ابرقدرتها بر علیه نظام جمهوری اسلامی برای شما به اثبات نرسیده است؟
گروه سوم: آنانی که نماز شب خوان هستند و به امام زمان (عج الله) عشق میورزند و قرآن خوان هستند و در ارتباط با مسائل اعتقادی کلاس داشته و دارند، با آنها هستم؛ امام عزیز در ارتباط با شما چه فرموده اند؟ من یقین دارم که در بین شما بچههای نا خالصی هستند که گول و فریب ریاکارانۀ ریاکاران را خورده اند. اگر مرجع شما امام است، اگر به امام خمینی عشق میورزید، اگر به ولایت فقیه معتقد هستید پس چرا در مورد فرمایش امام که یقین دارم منظور امام در مورد شما بوده است سر فرود نمیآورید؟
سخنی با همکاران معلم: برادر و خواهرم که مسئولیت تربیت و آموزش فرزندان مردم را بر عهده گرفته اید لحظهای فکر نمائید و با خودتان خلوت کنید؛ مقامتان بالاست، از مقامتان خوب استفاده نمائید. معلمی مزرعۀ خوبی است برای آخرت؛ قبل از ورود به کلاس درس، فکر نمائید که آیا معلم هستید یا خیر؟
و اما شما پدر و مادر، همسر، فرزندان و برادران و خواهران:
پدر و مادرم همیشه و همه وقت از دوران شیرخوارگی تاکنون مزاحم شما بودم و هستم و دِین خود را نسبت به شما آن گونه که بایست ادا نکردم و همیشه شما را رنج میدادم؛ امیدوارم که فرزند گناهکارتان را ببخشید و همچون حضرت زینب (س) صبور باشید و استقامت پیشه نمائید. خواهران، همچون خواهران صدر اسلام صبور باشید و مثل حضرت زینب (س) صابر و پیام بَر خون شهدا؛ برادران، اسلام را فراموش نکنید و پیرو خط امام باشید.
و اما تو ای همسرم، اگر سعادت یاری نمود و خبر شهادتم را دریافتی استوار باش و به یاد زنان صدر اسلام بیفت. همسرم، جهاد تو تربیت فرزندانم میباشد، دوست دارم فرزندانم آن چنان تربیت شوند که خادم اسلام باشند و پیرو خطّ امام و از، ولی فقیه دور نشوند؛ آنها را طوری تربیت نما که برای آقا امام زمان (عج الله) و برای اسلام جان خویش را فدا نمایند.
در خاتمه دوست داشتم فرزندم «عبدالمهدی» تربیت شان طوری باشد که در جبهه یک رزمنده، در حوزه یک حکیم و عالِم، در دانشگاه یک استاد، و در خدمت به اجتماع یک فرد دلسوز و متواضع و بالاخره یک انسان وارستۀ اسلامی باشد؛ از آن انسانهایی که جامعۀ اسلامی به آنها نیازمند است و اما دخترم «ام البنین» بایستی طوری تربیت گردد که همچون ام البنین صدر اسلام باشد؛ او باید در نماز خاضع و یک دختر نمونه در جامعه اسلامی باشد.
انتهای پیام/