به گزارش خبرنگار دفاعپرس از تبریز، شهدا و رزمندگان هشت سال جنگ تحمیلی، گرانبهاترین صفحات تاریخ پرافتخار این مرز و بوم را نوشتهاند؛ جوانانی که با آغاز تجاوز دشمن بعثی، لحظهای درنگ نکرده و به جبهههای جنوب اعزام شدند.
«رحمان بیکس» از آن دسته غیورمردان ارتش اسلام بود که چه در زمان پیروزی انقلاب و چه در زمان هشت سال جنگ تحمیلی، به کشورش ادای دین کرد. در ادامه معرفی شهدای آذربایجان شرقی، بخشی از زندگی شخصی و مجاهدتهای شهید بیکس را در جبهه مرور میکنیم.
زندگینامه شهید «بیکس»
«رحمان بیکس»، فرزند دوستعلی در دومین روز از فصل پاییز سال 1337 متولد. وی در سنین نوجوانی پدرش را از دست داد و سرپرستی خانواده برعهده مادرش قرار گرفت. او نیز برای کم کردن از بار سنگین رنج مادر، در سن 17 سالگی به استخدام ارتش درآمد و تأمین مخارج خانواده را عهدهدار شد.
با آغاز انقلاب و عزم مردم به سرنگونی حکومت شاه، وی نیز با مردم همسو و هماهنگ شد. به فرمان امام از پادگان گریخت و به صف انقلابیون پیوست و پس از سرنگونی رژیم به پادگان برگشت و عزم کرد که تن و جان خود را فدای دین و میهن خود کند.
رحمان در سنین جوانی به منظور عمل به سنت پیامبر اکرم اسلام (ص) ازدواج کرد و صاحب فرزندی شد. میرفت تا محبتهایی را که در اثر فقدان پدر از آن محروم شده بود، نثار فرزندش کند؛ ولی گویا سرنوشت بازی دیگری در آستین داشت.
رحمان داوطلبانه از طریق لشکر 21 حمزهی سید الشهدا (ع) به جبهه، اعزام شد و در حین درگیری با دشمن بعثی بر اثر اصابت ترکش از ناحیهی بازو مجروح شد و به بیمارستانی در تبریز منتقل شد. خانوادهاش در مراغه ساکن بودند و برادر کوچکش که از جریان با خبر شده بود، در بیمارستان از او عیادت کرد و پس از بهبودی با هم به مراغه برگشتند.
او در طول روزهایی که به دستور پزشک مشغول استراحت بود، از اینکه در بین همرزمانش نیست، بسیار دل آزرده بود و تلخی این دوری، شیرینی دیدار مادر و بستگانش را کم رنگ میکرد. او پس از بهبودی، دوباره به جبهه برگشت و با خود عهد کرد که برای از بین بردن دشمن متجاوز بکوشد.
رحمان سرانجام در 26 تیر سال 1361 در منطقه عملیاتی شلمچه دعوت معبودش را لبیک گفت و به شهادت رسید.
انتهای پیام/