به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، «پرویز یعقوبی» یکی از آزادگان دوران هشت سال دفاع مقدس است. او در خاطرهای درباره چگونگی اسارت و حال و هوای آسایشگاه موصل روایت میکند: در سال ۱۳۶۳ در تیپ نبی اکرم کرمانشاه بودم در عملیاتی که در ارتفاعات ایلام در منطقه میمک انجام شد. در بین نیروهای ما با نیروهای بعثی درگیری شکل گرفت. من در آن عملیات بر اثر برخورد ترکش از ناحیه سینه سمت چپ دچار آسیب شدم و در سال ۱۳۶۳ در این منطقه (ارتفاعات میمک) به اسارت نیروهای بعثی درآمدم.
بعد از اسارت، ما را به اردوگاه موصل یک بردند که بعدها به موصل دو تغیر نام یافت. از زمان اسیری تا ورود به اردوگاه هیچ مداوای بر روی من صورت نگرفت، با گذشت زمان زخمهایم چرک کرده بود و با شکنجهها و قطع کردن آب و غذا از طرف بعثیها بر روی اسرا هر روز بدنم ضعیفتر میشد، بهگونهای که گاهی فشار درد گذر زمان را برایم طاقتفرسا میکرد.
ما در اسارت محدود بودیم، اما این محدودیت باعث نمیشد که از یاد خدا غافل باشیم و همواره نماز و روزههایمان بهجا بود. در اسارت حال و هوای معنوی بیشتری بود گویا دلها بیشتر به خدا وصل بود، چیزی که این روزها در زندگی ما کمتر شده و فشار مشکلات اقتصادی ما را در خود غرق کرده است. ولی ما در همان زمان به دور از چشم بعثیها کلاسهای قرآن، نهجالبلاغه و درس برگزار میکردیم، گرچه اسیر بودیم و محدود، ولی در تلاش بودیم تا بتوانیم از حال اسرای اردوگاههای دیگر باخبر شویم و به دنبال دیگر گمشدگان خود در اردوگاههای دیگر بودیم.
در شهر موصل چهار اردوگاه وجود داشت. موصل سه کوچکترین و موصل یک بزرگترین آنها بودند. تعداد آسایشگاههای کل این اردوگاهها حدود ۶۲ تا بود که تعداد نفرات هر آسایشگاه از ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر بودند. راه ارتباطی ما و مطلع شدن از اخبار اردوگاههای دیگر از طریق بیمارستان صورت میگرفت. اسرای اردوگاههای موصل توسط صلیب سرخ شناسایی شده بودند و هر چند ماه به اردوگاهها میآمدند آنها گروهی از اسرا که مجروحیت آنها نسبت به بقیه شدیدتر بود را شناسایی کردند که از قضا نام من هم در این لیست بود، و بعد از آتشبس، ما را بهعنوان اولین اسرای رها شده از بند بهعنوان مجروح جنگی به وطن فرستادند و در سال ۱۳۶۷ از بند اسارت رها شدم.
منبع: ایسنا
انتهای پیام/ ۹۱۱