به گزارش خبرنگار دفاعپرس از قم، فداکارى و از جان گذشتگى در راه خدا و ارزشهای انقلاب اسلامی، نهایت رستگارى انسان مؤمن و جوان انقلابی است و آنان که جان خویش را در راه سر دین الهی تقدیم میکنند، هم به کامیابى ابدى مىرسند و هم شهادتشان سرچشمة الهام و الگوى فداکارى براى دیگران است.
سرباز شهید فتح الله هندیانی فرزند ابوالقاسم اول فروردین سال ۱۳۴۰ در یک خانواده مذهبی و کشاورز در قم، چشم به جهان گشود. از همان دوران کودکی تحت تربیت معنوی قرار گرفت. مدتی زمانی در مکتب خانه گذراند و بعد به مدرسه رفت. در کنار مدرسه به کار نیز مشغول بود.
به علت خلق و خوی آرام و مهربانش و عشق به اسلام، در اواخر دوران دبستان توسط یکی از معلمان با کتابهای مذهبی آشنا شد و بعد از فراغت از درس و کار به مطالعه این کتابها میپرداخت. او در امور درس و مدرسه شاگرد ممتاز بود. اغلب اوقات در کتابخانههای مختلف به خصوص کتابخانه آیت الله نجفی (ره) میگذراند و در کنار مطالعه به مسائل سیاسی آگاهی پیدا میکرد.
شهید فتح الله هندیانی در این دوران الفبای مبارزه را میآموخت و در برنامههای مطالعه و مباحثه جمعی که با شرکت چند تن از دانشجویان مسلمان و انقلابی تشکیل میشد، شرکت فعال داشت. فتح الله توانست با شرکت در این سری مطالعات و بحثها و زیربنای تفکر مذهبی خود را غنا بخشد و خود را برای فردای انقلاب آماده سازد.
او به اهمیت کار فرهنگی و مطالعاتی واقف بود و به همین جهت لحظهای از مطالعه بحث و تحقیق باز نایستاد. شرکت در برنامههای خودسازی و کوهنوردی و انجام عملیات دشوار از سوژههای مورد علاقه او بود، بطوریکه بسیاری از دانش آموزان همدوره او بخاطر راهنمائیها و ارشادات او جذب اینگونه برنامههای انقلابی میشدند.
جریانات مبارزاتی روزبروز گسترش مییافت تا اینکه پس از شهادت حاج آقا مصطفی خمینی (ره) حالت علنی پیدا کرد. فتح الله با عشق سرشار به اسلام و امام، در کنار دیگر مبارزین وارد میدان جهاد شد و تا پیروزی انقلاب اسلامی همچنان به مبارزه علیه طاغوت ادامه داد در تمام برنامههای تظاهرات قم شرکت فعال داشت. او بارها تا مرز شهادت پیش رفته بود. فتح الله با شور فراوان به اسلام و امام عشق میورزید و بدین سبب تا پایان دست از مبارزه برنداشت.
در جریان شبهای حکومت نظامی یکبار مورد هجوم عمال رژیم طاغوت قرار گرفت که جای ترکش گلوله تا موقع شهادت در پیشانی او نمایان بود.
فتح الله فعالیتهای سیاسی خود را در کنار خانواده و خواندن درس با نظم خاصی ادامه میداد. با فوت پدر، سرپرستی خانواده را به عهده گرفت و با بردباری تمام امورات خانواه را انجام میداد.
او شبها را با مطالعه و درس میگذراند و گاهی تا دیروقت بیدار میماند و کتابهائی که را خوانده بود، خلاصه میکرد. در کنار مطالعه به درسهای دبیرستانی هم میپرداخت تا اینکه با فعالیت و کوشش بسیار توانست دیپلم خود را در رشته تجربی از دبیرستان حکیم نظامی (امام صادق (ع) فعلی) اخذ کند.
بعد از پایان درس، مدتی به عنوان کارگر بنایی به کار مشغول شد. در ماه مبارک رمضان با زبان روزه در گرمای تابستان کار میکرد و این سختی و مشقت را به جان پذیرا بود. بعد از چندی به همکاری با هیئت هفت نفره زمین پرداخت و بعنوان عضو گروه تحقیقات روستائی انتخاب و به خدمت در آن ارگان انقلابی مشغول بود. خدمات ارزنده او به روستائیان محروم در خاطره کشاورزان مستضعف اطراف قم همچنان باقی است.
با شروع جنگ تحمیلی، فتح الله روانه سربازی شد. او دوره آموزشی خود را در بیرجند گذراند و هنوز این مرحله را به پایان نرسانده بود که بطور داوطلب به جبهه رفت و مدتی در میمک بود و بعد به جنوب خوزستان رفت او در جریان آزاد سازی جاده ماهشهر – آبادان شرکت فعال داشت.
از آن به بعد در تمام عملیاتهای موفقیت آمیز شرکت کرد. عشق به شهادت او را شبانه روز به مبارزه مشغول کرده بود و ضمن جنگیدن در خط مقدم جبهه به فعالیت در قسمت عقیدتی سیاسی ارتش هم مشغول بود. کار زیاد فتح الله باعث شده بود که کمتر از مرخصی استفاده کند. در عملیاتهای طریق المقدس، بیت المقدس، فتح المبین و در آخرین عملیات (رمضان) شرکت مستقیم و فعال داشت.
شهید هندیانی یکبار در میمک به طور سطحی مجروح شد و بار دیگر در تنگه چذابه (بستان) تا چند قدمی شهادت رفته بود، اما بقول خودش سعادت نداشت. فتح الله پس از آن با همان تن مجروح در عملیات فتح المبین شرکت کرد.
عشق او به اسلام و رهبری یک لحظه او را از ترویج دین باز نمیداشت. نماز شبهای او کمتر ترک میشد. همه دوستان را به دعا و نماز و عبادت تشویق میکرد. دعای کمیل شبهای جمعه را به هر شکلی که بود برپا میکرد و خودش با احساس و سوز وگداز عجیبی میخواند که دوستانش تحت تاثیر او قرار میگرفتند.
او در عقیدتی سیاسی لشکر ۷۷ سمت رابط داشت و این اواخر مسئول عقیدتی سیاسی گردانی از تیپ یک شده بود و غیر از داشتن مسئولیت خطیر ارشاد و تبلیغ، در فعالیتهای مختلفی از قبیل تشکیل کلاس سواد آموزی و تقسیم وسائل و امکانات و همچنین ساختن مسجد در خط مقدم جبهه، شرکت فعال و موثر داشت.
با این حال او در مواقع حمله به تمام واحدها از قبیل سپاه و بسیج کمک میکرد. فتح الله دو سال و اندی در جبههها بود و از جبههای به جبهه دیگر میرفت تا اینکه در مرحله پنجم عملیات رمضان در مرداد سال ۱۳۶۱ به خیل عظیم شهدا پیوست.
پیکر مطهر شهید هندیانی بعد از ۲۴ روز که در گرمای سوزان جنوب روی زمین مانده بود، به همت برادران بسیج شناسایی و به اهواز منتقل شد. فتح الله به هنگام شهادت هیچ نشان و آثاری که هویت او را مشخص کند با خود نداشت، گوئی از همه این علامتهای دنیائی گریزان بود. حتی پلاک مخصوص خود را قبل از شهادت باز کرده بود و به همین دلیل شناسایی او بسیار دشوار بود.
بالاخره پس از شناسایی توسط دوستانش به زادگاهش شهر قم منتقل شد و در تاریخ ۸ مرداد ۱۳۶۱ درست یک ماه بعد از شهادت در میان انبوه امت شهید پرور قم تشییع و در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) به خاک سپرده شد.
شهید هندیانی در فرازهایی از وصیتنامهای مینویسد:
«چگونه بنویسم، وصیتم را تا بتوانم پیام را آنگونه که مشخصه پیامی باشد که تکان دهد و دگرگون سازد مرا، نه آنقدر در کلیت و ذهنیت غرق شود که از عینیت جامعه بدور گردد و نه آنچنان در واقعیتهای جامعه غوطه خورد تا وابستگیهای ذهنی به هدف را فراموش نماید.
تفکر ساعتی که پیامبران را افضل از هفتاد سال عبادت میدانست مرا به اینجا کشانید که چه شده است ما را چه تغییری ما را حاصل شده است، ماهها عمر خود را در جبهه ها، در جنگ در عملیاتهای مختلف گذرانده ایم، ولی آیا توانسته ایم برنفس خود غالب شویم؟
آیا توفیق داشته ایم از معاصی خدا دور شده و برطاعت او بیافزائیم؟ خدا را و هدف را بر هوی و عقل را بر احساس برتری دهیم و بالاخره آیا خودمان را برای میهمانی خداوند تبارک و تعالی آماده کرده ایم؟ مبارک باشد برکسانی که این احساس را درک کرده اند و افسوس و صد افسوس برآنانی که نه تنها درک نکرده اند این تاثیر را بلکه به فکر نیز فرونرفته اند.
مگر نمیدانید که شهادت زندگی و حیات است نه پایان و نه ممات، پس چرا خود را آماده و خالص برای آن نمیگردانیم؟ مگر نمیدانیم هیچکس را از مرگ گریزی نیست؟ پس چرا از مرگ هراسانیم. مگر نمیدانیم که مبارزه خشک و بدون گرایش به یک مکتب نه تنها استمرار ندارد بلکه بریدگی و خستگی همراه دارد؛ و حتی مکاتب مادی و همه مکتبهای غیرالهی از این قائده مستثنی نیستند، چون میدانیم مبارزه فقط در مکتب الهی و آن هم مکتب اسلام و در تشیع اصیل علی معنی پیدا میکند و حیات مییابد.
امروز سلحشوران اسلام برای گرفتن حق خویش و ملت خویش ایثارگرانه از مرزها میگذرند و همچنان به پیش میروند، کمبوبدها را و تبلیغات و تلاشهای مذبوحانه را و همه وهمه موانع راهشان را با نثار خون جبران مینمایند، شهادتها مشوق روحشان میباشد و در ادامه راه و تلاش بیشتر، تا هنگامی که دشمنان به عجز بیایند، تا امت به حقیقت حقه خویش دست یابد و تا متجاوز محکوم و مجازات شود، ولی آیا جهاد پایان مییابد؟ نه هرگز. این جواب امتحان است که هنگامی قومی تغییر کند ارزشهایش و بخواهد مستقل باشد و چنگ زند برریسمان الهی با رهبری آگاه و علی گونه پیروز خواهد شد.»
انتهای پیام/