به گزارش دفاعپرس از تبریز، وقتی حرف دفاع از وطن به میان آید، دیگر سن و سال مطرح نیست و مردم ایران برای حضور در جبهه و دفاع از تمامیت ارضی کشورمان، از یکدیگر سبقت گرفته و همچون شهید «فهمیده» مقابل توب و تانک حماسهسازی میکنند.
«صالح راغبی» از آن دسته نوجوانان با دل و جرأت میهنمان بود که علیرغم سن و سال کم، توانست پدر و مادرش را راضی کرده و عازم جبهه شود و با نوشیدن شربت شهادت، جان خود را تقدیم آرمانهای انقلاب اسلامی ایران کند.
زندگینامه شهید «صالح راغبی»
«صالح راغبی» صبح هفتم تیر سال ۱۳۴۴ در روستای شهید پرور «آغجهدیزج» از توابع شهرستان «ملکان» متولد شد. وی دوره ابتدایی را در زادگاهش گذراند و دوره راهنمایی را نیز در مدرسه ۲۲ بهمن شهر ملکان به صورت شبانه سپری کرد.
«صالح» هم درس میخواند و هم برای کمک به اقتصاد خانواده، قالیبافی میکرد و برای اینکه بتواند همزمان هر دو کار را انجام دهد، کتاب را درون تار و پود فرش میگذاشت و موقع قالیبافی درسش را هم میخواند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تلویزیون سیاه و سفیدی خریده بودند و فقط از طریق شبکه یک، اخبار جنگ را رصد میکردند. «صالح» تابستان سال ۱۳۶۱ در بسیج شهر میاندوآب ثبت نام کرد و بعد از تمام شدن امتحانات خرداد، تشکیل پرونده داد و برای اعزام به جبهه آماده شد.
وی بهمدت سهماه در جبهه کردستان حضور داشت تا اینکه توسط شهید والامقام «فرامرز مردانی» جذب گردان ضربت شد و حدود هشت ماه در سختترین شرایط جنگی کردستان، بهعنوان تکتیرانداز حضور داشت تا اینکه مدتی به مرخصی آمد؛ اما از سوی پدر و مادرش با اعزام مجدد وی مخالفت شد، ولی به سختی توانست رضایت آنها را جلب کند.
«صالح» بار دیگر عازم جبهه شد و به منطقه سومار رفت، مأموریتی پیش آمد و «صالح» هم میخواست شرکت کند، ولی با توجه به سن و سال کم، اجازه حضور به او داده نشد؛ بنابراین کمی ناراحت و دلخور شده بود.
بعد از چند روز مأموریتی دیگر در پیش بود و باتوجه به شجاعتی که از «صالح» سراغ داشتند، اجازه حضور در مأموریت را به او دادند. عملیات «مسلم بن عقیل» تازه شروع شده بود، وقتی مأموریت انجام شد و نیروها به موقعیت بازگشتند، در وسط درهای قرار داشتند که هواپیمای دشمن بعثی منطقه را بمباران کردند و «صالح راغبی» در این بمباران (۱۰ مهر سال ۱۳۶۱) به شهادت رسید.
انتهای پیام/