به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، انتشارات مرز و بوم در صفحه اینستاگرامی خود برشی از کتاب «دستهای خالی، پاهای خونین» را از تجاوز عراق به شهر سومار منتشر کرده است که در ادامه میخوانید.
«بعد از اشغال سومار توسط نیروهای متجاوز عراق در سال ۵۹، بیشتر مردم به ناچار شهر را ترک کردند. عدهای که از سومار خارج شده بودند، به درهای در کنار جاده رفتند تا دقایقی را آنجا استراحت کنند. ناگهان یکی از خانمهایی که باردار بود، درد زایمان امانش را برید. او با سختی فراوان و پیمودن ۱۵ کیلومتر با پای پیاده خود را به آنجا رسانده بود. خانمهای دیگر به کمک او شتافتند در همین حال، چند هواپیمای دشمن روی آسمان منطقه ظاهر شدند. پیچیدن صدای مهیب حاصل از آن در کوهستان موجب ترس و اضطراب بیشتر مردم شد. در چنین شرایطی صدای گریه کودکی در فضا پیچید. نوازد به دنیا آمده پسر بود که با پیشنهاد برخی افراد و موافقت مادر نام مهدی برایش انتخاب شد.
یکی، دو ساعت به همین منوال گذشت. هوا بهشدت گرم بود و هیچگونه امکاناتی نیز وجود نداشت. گروه بهناچار و به هر طریقی باید حرکت میکردند. همسر این زن روز قبل برای گرفتن خودرو و انتقال خانواده به شهر ایوان رفته بود و هنوز برنگشته بود. پسر بزرگ او هم همراه گوسفندان حرکت میکرد. یک پسر و دو دختر دیگرش نیز خردسال بودند و نمیتوانستند به مادر کمک کنند. چند نفر از خانمها زیر بغل مادر را گرفتند تا همراه دیگران به راه خود ادامه دهد.
او به سختی راه میرفت و هر بار که هواپیماهای دشمن در آسمان ظاهر میشدند، نیروهای کمکی رهایش میکردند و در گوشهای پنهان میشدند. سپس با دور شدن هواپیماها دوباره به کمک او میآمدند. دشمن بهسرعت در حال پیشروی بود. آنان راه بسیار سخت و طولانی در پیش داشتند و باید خود را پیاده به شهر ایوان میرساندند. پس از پیمودن چند کیلومتر از راه، مهدی، نوزاد چند ساعته که از حداقل امکانات پس از تولد بیبهره بود، طاقت نیاورد و از دنیا رفت.»
انتهای پیام/ ۱۴۱