گذری بر زندگی شهید «علی‌اصغر آزادفلاح»

«علی‌اصغر آزادفلاح» در سال 1345 در شهرستان ساوجبلاغ دیده به جهان گشود و سرانجام در تاریخ 18 شهریور سال 1366 در منطقه عملیاتی اشنویه توسط ضدانقلاب کومله به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
کد خبر: ۴۶۹۹۸۹
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۵:۴۱ - 05August 2021

گذری بر زندگی شهید «علی‌اصغر آزادفلاح»به گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از البرز، «علی‌اصغر آزادفلاح» در سال 1345 در خانواده‌ای پاک‌دامن، متدین، مذهبی و زحمتکش در شهرستان ساوجبلاغ دیده به جهان گشود و در سن هفت سالگی وارد دبستان شد و چون روستا امکانات تحصیلی مناسب نداشت، به همان دوره ابتدایی بسنده کرد و تصمیم گرفت راه دیگری را برای فعالیت‌هایش برگزیند.

وی در 13 سالگی به استخدام کارخانه فخر ایران درآمد و به فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفین، عضو پایگاه بسیج شد و پس از حدود دو سال فعالیت عازم جبهه‌های نور علیه ظلمت شد. چندی بعد به دلیل علاقه وافری که به مردم سلحشور و محروم کردستان داشت تصمیم به خدمت در آن منطقه گرفت و به آنجا انتقال یافت.

طی سال‌های متمادی که در حال انجام وظیفه در کردستان بود، بارها و بارها در عملیات‌های مختلف طعم مجروحیت را چشید اما هیچ‌گاه خانواده‌اش را از این موضوع مطلع نکرد. به دلیل رشادت‌ها و فداکاری‌های فراوان و ازجان‌گذشتگی‌هایی که علی‌اصغر از خود نشان می‌داد به فرماندهی گردان جندالله اشنویه منصوب شد.

وی در ایام مرخصی آن‌قدر به فکر دردها و رنج‌های مردم کردستان بود که طاقت نمی‌آورد مدت زیادی در مرخصی باشد بنابراین به‌سرعت به محل خدمت خود بازمی‌گشت. علی‌اصغر حدود پنج سال با گروهک‌های پلید و ضدانقلاب کومله و دموکرات جنگید و سرانجام در تاریخ 18 شهریور سال 1366 در منطقه عملیاتی اشنویه توسط ضدانقلاب کومله به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

فرازی از وصیت‌نامه شهید

«با سلام به مهدی موعود (عج) و نایب بر حقش خمینی بت‌شکن و ملت شهیدپرور. آری زندگی عاشقانه این‌چنین است، هرکجا که خدا بخواهد به همان‌جا می‌روند؛ خواه جبهه جنوب باشد یا کردستان و یا خارج از کشور باشد. فرقی ندارد هر کجا که بوی شهادت بیاید به همان‌جا سفر کرده و می‌رود.

عزیزان، پدران و مادران و خواهران، پاسداران و بسیجیان که اسلام را زنده کرده‌اید این حقیر خود منطقه کردستان را انتخاب کردم چراکه میدان بازی با جان است برای انجام وظیفه و کمتر کسی پیدا می‌شود که با اشتیاق خود به آنجا برود. اکثر برادران دوست دارند در عملیات باشند و خودبه‌خود در مسیر حرکت کنند اما باید به کردستان رفت و به مردم مظلوم کمک کرد.

ای ملت بیایید به جای گریه به درون خود سفر کرده و خود را بشناسید و از این زندگی مادی دست بردارید. باری ای شیعیان علی (ع) و ای عاشقان اهل بیت (ع) و ای لبیک‌گویان خمینی نفرین خانواده شهدا و مفقودین و معلولین در بیمارستان‌ها بر پشتیبانی ما باقی خواهد ماند اگر نتوانیم این جنگ را با صلابت و استقامت و قدرت به پایان برسانیم. به فکر انقلاب نو پا باشید و از این نعمت خدادادی فیض کامل را ببرید.

همسر عزیزم، پسرم را در راستای انقلاب اسلامی تعلیم داده و او را نسبت به انقلاب اسلامی دلسوز پرورش و تربیت نمایید و اگر سراغ مرا گرفت به او نگویید پدرت چند روز رفته و برمی‌گردد، بلکه به او بگویید دست‌های پدرت لابه‌لای کوه‌های منطقه کردستان افتاده، پاهایش به رودخانه‌ها انداخته شد و سرش را در لای درختان شگفته انداختند، راستش را بگویید تا با خشم با دشمنان اسلام بستیزد.»

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار