سردار فتح‌الله جعفری در مشهد روایت کرد

ماجرای تقاضای توقف عملیات بیت‌المقدس و پاسخ شهید حسن باقری

شهید باقری خطاب به فرماندهانی که خواستار توقف عملیات بیت‌المقدس بودند، گفت: کجا برویم، اصلاً روی برگشت داریم؟ مردم که بیابان نمی‌خواهند، آن‌ها خرمشهر را می‌خواهند. کاری نکنیم که فردا کسی مدعی بشود که فاتح خرمشهر است. خداوند کمی ما را تحت فشار قرار می‌دهد اما خرمشهر را به مردم بازمی‌گرداند.
کد خبر: ۴۷۱۵۹
تاریخ انتشار: ۰۴ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۱۱ - 25May 2015

ماجرای تقاضای توقف عملیات بیت‌المقدس و پاسخ شهید حسن باقری

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از مشهد، به مناسبت سوم خرداد سالروز آزادسازی خرمشهر مراسم گرامیداشتی با عنوان جشن عید مقاومت پاسداشت عملیات بیتالمقدس با حضور اقشار مختلف مردم در حسینیه قرآن و عترت در مشهد برگزار شد.

در این مراسم سردار فتحالله جعفری مشاور فرمانده کل سپاه و مسئول موسسه شهید حسن باقری ضمن گرامیداشت یاد و شهدای عملیات پیروزمندانه بیتالمقدس به باز روایی این عملیات غرورآفرین پرداخت و گفت: با اسناد بهدستآمده بعضی مستشاران نظامی در فروردین 61 به خرمشهر آمده بودند و به عبدالجبار شنشل رئیس ستاد مشترک ارتش عراق اطمینان داده بودند که هیچ قدرتی قادر به بازپسگیری خرمشهر نیست. اما امام (ره) در مسئله خرمشهر یک معجزه کرد و آن این بود که توانست ظرف مدت 19 ماه توان 500 نفری را به 70 هزار بسیجی داوطلب که در جریان عملیات بیتالمقدس حضور پیدا کردند تبدیل کند.

وی افزود: آنها شبانه از کارون عبور کردند و به خط دفاعی دشمن نفوذ کردند و شلمچه را دور زده و وارد خرمشهر شدند. این تغییر و دگرگونی قدرت بالایی را میطلبید که فقط از عهده یک مرجع و رهبری دینی که روحیه حسینی و عاشورایی در او بود برمیآمد و همچنین سربازان و یاورانی خودساخته که به گرد او جمع شده بودند و باعث پیروزی در عملیات بیتالمقدس شدند و این مسئله خرمشهر را ماندگار میکند.

سردار جعفری بیان کرد: در عملیات بیتالمقدس همه اقشار مردم و تمامی نیروهای مسلح هر یک به شکلی حضور داشتند و هر کس هر کار که از دستش برمیآمد انجام میداد اما نیروهایی که خطوط مستحکم دشمن را شکستند بسیجیان داوطلب و گمنامی بودند که هیچکدام از آنها شناختهشده نیستند. خرمشهر را برای همیشه تاریخ با امام و بسیجیها که قدرت اصلی این حرکت بودند گرامی بداریم.

ارائه طرح عملیات بیت المقدس از سوی شهید حسن باقری

مسئول موسسه شهید حسن باقری در ادامه به تشریح عملیات بیتالمقدس و چگونگی آن پرداخت و خاطرنشان کرد: در عملیات فتح المبین شیرازه ارتش عراق به همریخت و برای آنها این مسئله غیر باور بود. روز یازدهم فروردین شهید صیاد شیرازی و محسن رضایی به شهید حسن باقری مأموریت دادند که طرحی را آماده کند و سازمانی را بچیند و برای عملیاتی که هدفش آزادسازی خرمشهر است آماده شوند. او بعد از بررسیهایی که انجام داد اعلام کرد برای اجرای این عملیات به 170 گردان احتیاج داریم که 48 گردان آن را ارتش در اختیار دارد و 122 گردان کم داریم که باید تأمین شود.

وی افزود: همچنین ما باید از یک زمین وسیعی که دشمن نتوانسته آن را پر کند به وسعت 800 کیلومتر استفاده کنیم که درنهایت غرب کارون برای این منظور و همچنین غافلگیری دشمن در نظر گرفته شد. شهید باقری این طرح را هفدهم یا هجدهم فروردینماه ارائه داد که باعث تعجب فرماندهان شد و باعث مخالفت آنها با این طرح شد. برای آنها این سؤال مطرح بود که چگونه بسیجیان قادرند 25 کیلومتر از کارون عبور کنند و به قلب دشمن بزنند. حتی برخی فرماندهان معتقد بودند که نیروهای مردمی آمادگی انجام این عملیات را ندارند. شهید حسن باقری در جواب این حرف آنها گفت: توان را که ما نمیدهیم بلکه خدا میدهد. نیروهای مردمی قدرتشان را از خدا گرفتهاند و شما به این مسئله واقف نیستید و من بر اساس همین نیرو طرحریزی عملیات را انجام دادم.

آغاز مرحله اول عملیات

مشاور فرمانده سپاه در بخش دیگری از سخنانش اظهار داشت: آغاز عملیات بیتالمقدس 17 اردیبهشتماه بود اما به دلیل اینکه عراقیها متوجه شده بودند یک هفته این عملیات زودتر انجام شد که مصادف بود با 13 رجب سالروز ولادت امیرالمؤمنین (ع). در مرحله اول عملیات بیتالمقدس جنگ سخت و درگیری شدیدی در جاده اهواز خرمشهر درگرفت و ورود نیروهای سپاه اسلام در این جاده قدرت عمل را از دشمن گرفت و صدام را سرگردان کرد. دو لشکر عراق در این جاده وارد عمل شده بودند. شش روز با سختی در این محور مقاومت انجام شد. در این مرحله خود صدام در خط مقدم حضور پیداکرده بود و فرماندهان را تهدید کرده بود که اگر ایرانیها خودشان را به خرمشهر و مرز برسانند شمارا اعدام خواهم کرد، که البته این کار را هم کرده بود و فرمانده سپاه سوم و جمع دیگری از فرماندهانش را اعدام کرده بود و این مسئله برای ما تعجب داشت.

اجرای مرحله دوم عملیات و پیشروی نیروها

سردار جعفری سپس به شرح مرحله دوم عملیات آزادسازی خرمشهر پرداخت و یادآور شد: در مرحله دوم عملیات بیتالمقدس بارش باران به کمک سپاهیان اسلام آمد و باعث شد تا عراقیها به سنگرهای خود بروند و تصور این را نداشتند که با این شرایط ایران حملهای داشته باشد، اما نیروها با استفاده از این موقعیت پیشآمده پیشروی کردند. البته با شرایط جوی پیشآمده و گل بودن زمین، نیروها پوتینهای خود را درآورده و 15 کیلومتر پیشروی کردند. در این مرحله شدیدترین درگیریها در شلمچه و پاسگاه زید بود که این درگیری در منطقهای به طول بیست کیلومتر و به مدت دو روز صورت گرفت. ما به 12 کیلومتری بصره رسیده بودیم. در روز 17 اردیبهشت عراقیها آمادگی این پیشروی نیروهای ایران را نداشتند ولی بهسرعت توانستند تیپ 17 و 24 زرهی خود را برای مقابله با ما بفرستند. روز 18 اردیبهشت اوج درگیری و آتش عراق بود بهنحویکه این حجم آتش و درگیری که در این روز از ساعت 8 صبح آغاز شد در طول جنگ و حتی در فاو و شلمچه در عملیات کربلای 5 دیده نشد.

آتش زیاد دشمن و ایستادگی در دژ مرزی

مسئول موسسه شهید حسن باقری ادامه داد: به دستور محسن رضایی برای بازدید خط شلمچه اعزام شدیم. بعد از رسیدن به آنجا دیدیم شهیدان حسن باقری، مهدی زینالدین، ابراهیم همت، پیشوا و آقای رئوفی در حال خوردن صبحانه هستند. از وضعیت منطقه از آنها جویا شدیم که آنها در جواب گفتند که خبری نیست. برای بازدید روی دژ رفتم و دیدم که دشت پر از تانک است که در همان روز بود که عراق جهنمی را برای ما در دژ مرزی ایران و عراق درست کرد. بهنحویکه وقتی گلوله تانک شلیک میشد و به دژ اصابت میکرد تمام دژ تکان میخورد. شهید باقری برای ضد حمله جلسهای را با فرماندهان ترتیب داد.

وی افزود: این درگیری خیلی سخت بود بهنحویکه دژی را که ما زده بودیم عراق آن را شکافته و واردشده بود. شهید همت از طریق بیسیم به شهید باقری وضعیت را گزارش داد اما شهید باقری این خبر را به فرماندهان قرارگاه اطلاع نداده بود. بعد از گذشت زمانی آقا محسن از من گزارش خواست تا وضعیت منطقه را برای او تشریح کنم و من هم وضعیت را آنگونه که بود بیان کردم. مدتی نگذشته بود که شهید باقری آمد و مطلع شد که من به آقا محسن گزارش دادم وی به من گفت شما نباید گزارش میدادید چون دو خبر اینجوری باعث سکته فرماندهی میشود من فرمانده قرارگاه هستم و باید این مطالب را به من بگویید. فرماندهی شهید باقری بهگونهای بود که با خون سردی تصمیم میگرفت و در بسیار از بحرانها آنها را با آرامش حل میکرد.

سردار جعفری بیان کرد: در این وضعیت بود که شهید باقری به حاج همت گفت یک گردان آماده کن و از خاکریزی که شهید رضوی دیروز احداث کرده وارد عمل بشوید و به عقبه دشمن بزنید و شهید همت هم طبق دستور عمل کرد و درصحنه درگیری ورود پیدا کرد و باعث متوقف شدن تحرکات تیپ 24 مکانیزه ارتش عراق شد. در همین ضد حمله بود که فرمانده تیپ 24 عراق سرهنگ محمد رشید صدیق و معاونش اسیر شدند و حمله متوقف شد. رشید صدیق در همان معرکه جنگ توسط شهید باقری بازجویی شد و متوجه شدیم که چه پشتیبانی از تیپهای مستقر در منطقه صورت میگیرد. به دلیل ایستادگی و مقاومت نیروها در این مرحله و توقف حمله دشمن و غروب آفتاب شهید حسن باقری در جلسهای که با فرماندهان داشت گفت الحمدالله 15 کیلومتر خط حفظ شده است.

تقاضای توقف عملیات و مقاومت شهید باقری

سردار جعفری بیان کرد: از سحرگاه روز 19 اردیبهشت دشمن متوجه مقاومت نیروها در شلمچه شد و بصره را درخطر دید لذا لشکر 5 مکانیزه به فرماندهی ماهر عبدالرشید و لشکر 6 زرهی از دروازههای اهواز عقبنشینی کردند. بعد از انجام مرحله دوم عملیات فرماندهان در قرارگاه جمع شدند و خواستار توقف عملیات شدند. علت توقف عملیات هم این بود که از 122 گردان سازماندهی شده برای این عملیات 6 گردان باقیمانده بود و اکثر فرماندهان معتقد بودند باید نیروها دوباره سازماندهی شده و با یک عملیات دیگر برای آزادسازی خرمشهر عمل کنیم. اما شهید باقری خطاب به آنها گفت: "کجا برویم، اصلاً روی برگشت داریم؟ مردم که بیابان نمیخواهند، آنها خرمشهر را میخواهند. کاری نکنیم که فردا کسی مدعی بشود که فاتح خرمشهر است. خداوند کمی ما را تحتفشار قرار میدهد اما خرمشهر را به مردم بازمیگرداند" با این صحبتها بود که جو عوض شد. در جلسه دیگری که شهید باقری با فرمانده گردانها داشت، یک نامهای را که یک دختر 12 ساله دانشآموز نوشته بود قرائت کرد. آن دختر دو بیسکویت را داخل پاکت گذاشته و برای رزمندگان فرستاده بود.

وی ادامه داد: این دانشآموز دبستانی در این نامه نوشته بود که پدرش را در خیابان به شهادت رساندهاند. او در ادامه نامه آورده بود که چیزی جز این دو بیسکویت نداشته و آن را هم برای رزمندگان فرستاده است. او از رزمندگان خواسته بود اگر پاکت نامهاش به دستشان رسید آن را از رادیو اعلام کنند چون آنها تلویزیون نداشتند." قرائت این نامه توسط شهید باقری تأثیر زیادی روی فرماندهان گذاشت و باعث شد تا نیروها را وارد عمل کرده و عملیات شروع شود. در این مرحله صدام دستپاچه شده بود بهطوریکه نیروهایی را که در غرب داشت فراخوانده بود. شهید زینالدین بعد از شناسایی که داشت به شهید باقری گفت بود: این نیروها همه گیجاند چون از غرب آمدهاند و با هوای کوهستانی خو گرفتند در این هوای گرم و در این دشت وسیع قادر به جنگ نیستند.

در ادامه نیز حمیدرضا برقعی با قرائت اشعاری در رثای شهدا و اهلبیت حال و هوای خاصی به جلسه بخشید همچنین مدیحهسرایی مداحان اهلبیت پایانبخش این جلسه بود.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها