گروه اجتماعی دفاعپرس: «این کسی که از اینجا بلند میشود، میرود در عراق یا در سوریه بهعنوان دفاع از حریم اهلبیت (ع) در مقابل این تکفیریها میایستد، در واقع دارد از شهرهای خودش دفاع میکند. البته نیت آنها خداست، اما واقع قضیه این است؛ این دفاع از ایران است، دفاع از جامعۀ اسلامی است.» (رهبر معظم انقلاب اسلامی)
عبارت مدافعان حرم، از اوایل سال ۱۳۹۲ه.ش وارد ادبیات اجتماعی ایران شد و در مدتزمانی کوتاه به یکی از ارزشهای دفاع مقدس در برابر تکفیریها تبدیل شد.
بهراستی مدافعان حرم چه کسانی هستند و چه در سر داشتند که اغلب در سنین جوانی لباس رزم پوشیدند و به سرزمینی دور و غریب رفتند، بسیاری شهید شدند و بسیاری هم روزها و شبهای پرخطر و هراس را در دیار غربت پشت سر گذاشتند؟!
یکی از این شهدای مدافع حرم «عباس آبیاری» است که در ادامه گفتوگوی خبرنگار اجتماعی دفاعپرس را با «شهناز فریادرس» مادر این شهید والامقام را میخوانید:
از کودکی عباس بگویید و پسرتان در چه فضایی رشد کرد؟
بعد از تولد به نیت حضرت عباس (ع) اسم پسرم را عباس گذاشتیم و این نیت را در دلم داشتم و از حضرت عباس خواستم تا آنطور که شایسته است عباسم را تربیت کند و در مکتب خودش بالنده شود تا شایسته نام حضرت عباس باشد. خواستم تا از تمام ویژگیهای شخصیتی حضرت عباس حتی شده به قدر نوک سوزن به پسر من هم برسد و واقعا هم این طور شد پسرم عباس شهید شد و علی اکبر وار هم «اربا اربا» شد.
چه شد پسر شما در مسیر نورانی دفاع از حرم پا گذاشت؟
از آنجا که پدر عباس رزمنده دفاع مقدس بود، پسرم نیز علاقهمند شده بود. ما برای او تعریف میکردیم که پدرش در زمان جنگ و سالهای بعد از آن برای تحقیق و تفحص در مناطق عملیات دفاع مقدس حضور داشته در واقع پدر عباس از ابتدا تا پایان جنگ تحمیلی در جبهه بود و بعد از آن هم تا سال ۱۳۷۳ در عملیاتهای تحقیق و تفحص پیکر مطهر شهدا و پاکسازی مناطق مینگذاری شده حضور داشت. این برای عباس آرمان بزرگی بود که مانند پدرش باشد و در خانه ما از ایثار در جبهه صحبت زیاد بود. عباس جوانی با ایمان بود و شخصیت و روحیه بالای ایثارگری داشت.
معمولا شهدای عزیز در وصیتنامههای خود مهمترین مسائل زندگی و درخواستهای خود را بیان میکنند؛ آیا شهید وصیتی در مورد حمایت از ایتام داشت؟
عباس قبل از شهادتش در مورد کمک به ایتام به من سفارش کرده بود اما وقتی شهید شد چند ماهی به دلیل مراسم مختلف از کمک غفلت کردم تا اینکه به خواب همسایه ما آمد و گفت به مادرم بگویید برادرم را فراموش نکند و همسایه هم با تعجب گفت مگر شما پسر دیگری هم دارید؟ که ماجرای کمک عباس به ایتام را گفتم و متوجه شدم از غفلت ما به ایتام نگران شده بود و خواسته بود به ما تذکر دهد و اینچنین بود که ما رسما یک فرزند را از کمیته امداد تحت حمایت خود گرفتیم.
چطور رهسپار حرم و به عنوان مدافع حرم به شهادت رسید؟
از آنجایی که عباس تنها پسر خانواده بود هر بار اسم او را برای اعزام به سوریه از لیست خط میزدند اما دوباره ثبت نام میکرد. عباس تصمیم گرفت اربعین به کربلا برود و از آنجا راهی سوریه شود اما متاسفانه آن پادگانها تعطیل بود و هیچ اعزامی نداشتند این طور عباس به حرم حضرت عباس پناه میبرد و به حضرت تمام آنچه که از کودکی او و علت نامگذاریاش گفته بودیم به حضرت نقل میکند. حرفهایی که از کودکی به او میگفتم مثل اینکه تو پایت را جای پای حضرت عباس بگذاری و ...
با حضرت عباس (ع) درد دل میکند و میگوید من راه تو را میروم و اینطور درک کردم که طبق خواسته مادرم از خصوصیات شما و اندازه نوک سوزن در من وجود دارد همین جا نذر میکند که مدافع حرم شود و حضرت ابوالفضل همانجا نذرش را میگیرد و چندی بعد به سوریه اعزام میشود. عباس واقعاً چهره زیبایی داشت و در سوریه به یوسف مدافعان حرم شناخته میشد و در ۲۱ دی ۱۳۹۴ آسمانی شد.
انتهای پیام/ 241