به گزارش خبرنگار دفاعپرس از ساری، دفاع مقدس گنجینهای ماندگار از حضور عارفانه انسانهای برگزیده خداست که شهادتطلبی، ایثارگری، گذشت، شجاعت، رشادت، مردانگی و جوانمردی را میتوان از جمله خصوصیات بارز شخصیتی و اخلاقیشان نام برد. همانان که جان برکف برای دفاع از دین و ناموس، ارزشها و آرمانهای این نظام دل به جاده زدند و در کربلای ایران حماسههای بیبدیل خلق کردند و بر دشمن بعثی پیروز شدند. شهیدانی که هر کدامشان نمونه و الگوی ایستادگی و مقاومت هستند.
«نادرعلی طاهریان» یکی از ۱۰ هزار و ۴۰۰ شهید استان مازندران و اهل شهرستان «بابلسر» است که در ادامه زندگینامه و وصیتنامه این شهید را از نظر میگذرانیم.
زندگینامه شهید
طلیعه حضورش در شهریور ۱۳۴۴ شادی مضاعفی را به زندگی «موسی و حلیمه» بخشید؛ نورسیدهای برخاسته از طبیعت سرسبز و خوش آب و هوای «کلهبست» بابلسر. علیرغم نام شناسنامهی او که «نادرعلی» نهاده بودند، اما اغلب به «مسلم» شهره بود. قرآن را قبل از سن مدرسه در مکتبخانه فرا گرفت. به دلیل عزیمت به میدان جهاد، تحصیلاتش به پایه سوّم راهنمایی در مدرسه «اسدالله عربی» در زادگاهش ختم میشود.
نادرعلی که در کودکی بهواسطه حضور در محافل قرآنی، به آموزههای دینی روی آورده بود، همواره از قرآن، این کتاب روشنگر هدایت، بهره میگرفت و سعی در اجرای فرامین الهی داشت. بنابر استناد گفتههای خانواده، «اغلب اوقات، نماز را به جماعت برپا میکرد و به ادای نمازجمعه نیز مبادرت داشت. علاوه بر آن، در ترک محرمات و انجام مستحبات نیز، کوشا بود. او دلبسته به دنیا نبود و به پدر و مادرش بسیار احترام میگذاشت. اوقات بیکاری، کمکحال پدرش در امر کشاورزی بود. او دستگیر نیازمندان بود و خواهرانش را به حجاب سفارش میکرد.»
نادرعلی با تشکیل بسیج و به تن کردن این جامه مقدس، فعالیتهایش را در این راستا تحقق بخشید. او از بهمن ۱۳۶۰ الی شهریور ۱۳۶۲، به عنوان بسیج ویژه مشغول به خدمت بود. در اوّل مهر ۱۳۶۲ به عضویت سپاه درآمد و سپس، در سِمَت فرماندهی گروهان از گردان علیبنابیطالب (ع)، راهی مناطق عملیاتی شد. و امّا روایتی دیگر از خانواده؛ «آرزویش برافراشته شدن بیرق اسلام در سراسر جهان و شهادت بود. دلش میخواست در برابر دشمنان به پیروزی برسد. علاوه بر آن همواره تأکید داشت که دست از دفاع از میهن برندارید.» سرانجام، نادرعلی در ۲۲/۵/۱۳۶۳ در پاسگاه زید به جمع همسنگران سفرکردهاش پیوست. اینک گلزار شهدای «قادیمحله»، نشانی این روزهای نادرعلی است.
وصیتنامه شهید:
خداوندا، تو میدانی که هدف من در این پیکار جز تداوم بخشیدن راه انبیا و دفاع از حق و انتقام گرفتن از ستمکاران چیز دیگری نیست. ای ملت قهرمان و شهیدپرور ایران بیدار باشید، همانطوری که رهبر کبیر انقلاب، ابرمرد تاریخ بشریت مثل خورشید که تمام اندامش از آن نور برخوردار میباشد و این سلحشور جهان، فرزند فاطمه زهرا (س)، امام خمینی، فرمود:
«ملت بپا خاسته ایران بیدار باشید»، بنده هیچ آرزویی ندارم، آرزویم را فدای هدف و هدفم را فدای اسلام و قرآن و سرانجام شهادت فی سبیل الله میدانم؛ لذا اگر دستم را در میدان جنگ قطع نمایند و استخوانهایم را با ضربات تازیانه بزنند و گلویم را با سرنیزه بفشارند، ولی هرگز حصار فکرم را نتوان تسخیر کرد و روشنایی و یقین قدرت ایمانم را نتوان گرفت، زیرا که آن نور در قلب من نهان است، قلبم نیز در پیشگاه پروردگار من است. پروردگارم تنها نگهبان و یار و یاری بخش من میباشد.
زندگی میکنم در حالی که به ریسمان عقیدهام چنگ زدم و زیر بار ذلت نخواهم رفت و با چهرهی خندان خواهم مرد و، زیرا با ریخته شدن قطره قطره خونهایم دینم را زنده میکنم و به خدا قسم اگر بدنم را قطعه قطعه کنند از امام و رهبرم و اسلام دست نخواهم برداشت، زیرا شهادت میوه شیرین جان من و عطر همیشه مطهر روح من است.
آری، خوشحالم به ندای رهبر کبیر انقلاب، نایب بر حق امام زمان لبیک گفته ام و خود را آماده نبرد با کفر جهانی کرده ام، تا پرچم پر افتخار جمهوری اسلامی را در سرتاسر گیتی به اهتزاز درآورم. وصیتی دارم به پدرم! پدرجان، نمیدانم چطور از شما خواهش کنم، خیلی زحمت دادم و باید بدانید در زندگی تنها امید من تو بودی. از شما میخواهم مرا ببخشید و هیچ وظیفهای برای شما انجام ندادهام. از اینکه فرزندت به شهادت رسید، ناراحت نباشید، چون با کوچکترین ناراحتی شما، منافقان از خدا بی خبر خوشحال میشوند، خداحافظ پدر جان.
مادرم! مادر مهربانم، باید افتخار کنید فرزندت در راه خدا به این مقام والا رسیده است و به یاری خدا در روز قیامت تو را شفاعت خواهم کرد و ای کاش هزاران بار زنده میشدم و جانم را فدای اسلام و قرآن کنم. مادرجان، من فقط در زندگی دو آرزو داشتم، یکی به اهتزاز درآوردن احکام الهی در تمام کره زمین و سرنگون کردن کفار و ستمگران جهانی بخصوص آمریکا و شوروی و اسرائیل و آزادی قدس عزیز و کربلا، به رهبری نایب بر حق امام زمان و خواندن نماز جماعت در پشت سر امام بزرگوارمان.
خود را برای خدمت به اسلام و مسلمین مهیا کنید و به فرمان رهبر کبیر انقلاب امام خمینی گوش فرا دهید، چون تمام ابرقدرتها بر علیه اسلام قیام کردهاند و برای حفظ اسلام تا پوزه ابرقدرتها را به خاک بمالید و از شما میخواهم از اینکه به شهادت رسیدهام، ناراحت نباشید بلکه باید خوشحال و سربلند باشید و اسلحه ام را بر دوش گیرید و بر علیه کفر جهانی بجنگید و آنها را از پا درآورید. در ضمن، پولی که دارم بدهید در جبهه جنگ برای رزمندگان اسلام و رهبر کبیر انقلاب را هیچ وقت تنها نگذارید، چون او فرزند بر حق پیامبر (ص) میباشد و باز هم سفارش میکنم راه شهدای کربلای ایران را فراموش نکنید تا خونهای آنها به هدر نرود.
انتهای پیام/