به گزارش گروه سایر رسانههای دفاعپرس، «احمد نطنزی» کارشناس علوم قرآنی در گفتوگویی پیرامون وقایع روز هشتم محرم در کاروان کربلا، اظهار داشت: در روز نهم محرم، چون تحمل عطش خصوصاً برای کودکان سخت شده بود فردی به نام یزید بن حصین همدانی که از زاهدان و عابدان در لشکر «امام حسین (ع)» بود به «سیدالشهدا (ع)» گفت: به من اجازه بده تا نزد عمر بن سعد رفته و با او در مورد آب مذاکره کنم شاید از این تصمیم برگردد، «سیدالشهدا (ع)» اجازه دادند او به نزد عمر بن سعد رفت، اما نتوانست او را راضی کند حصین در بازگشت به «امام حسین (ع)» گفت: ای فرزند «رسول خدا (ص)» عمر بن سعد آخرتش را به ملک ری فروخته است.
وی در همین راستا ادامه داد: «امام حسین (ع)» در شامگاه هشتم ماه محرم پیشنهاد کردند با عمر بن سعد در فاصلهای بین دو لشکر جمع شوند تا بتوانند به توافقی برسند عمر نیز پذیرفت بدین ترتیب در شب هنگام «امام حسین (ع)» به همراه ۲۰ نفر از یاران خود و عمربن سعد نیز به همراه ۲۰ تن به محل قرار آمدند، سپس «سیدالشهدا (ع)» بهجز بردارشان حضرت «ابوالفضل العباس (ع)» و پسرشان حضرت «علیاکبر (ع)» بقیه را به کاروان فرستادند عمر نیز بجز پسرش و غلامش بقیه را به نزد لشکر فرستاد. «امام حسین (ع)» خطاب به عمر سعد فرمودند: کهای عمر آیا تو مرا میشناسی و میدانی من نوه «پیامبر اکرم (ص)» هستم؟ آیا میدانی جنگ با شهادت من چیزی جز دوزخ را برای تو به همراه ندارد؟ عمر پاسخ داد بله میدانم. «امام حسین (ع)» فرمودند: پس چرا از این گروه جدا نمیشوی؟ عمربن سعد گفت: اگر از آنها جدا شوم میترسم آنان خانهام را بر سر من و خانوادهام خراب کنند.
نطنزی در همین راستا بیان کرد: «امام حسین (ع)» هنگامی که مشاهده کردند عمر بن سعد از تصمیم خود باز نمیگردد، فرمودند: خداوند جان تو را بهزودی در بستر خواهد گرفت و تو را در روز قیامت نیامرزد، به خدا سوگند من میدانم از گندم عراق جز به مقداری اندک نخواهى خورد.
جهالت مردم عامل قیام عاشورا شد
کارشناس علوم قرآنی پیرامون جهالت مردم در دوران امامت «سیدالشهدا (ع)» ابراز کرد: از زبان «امام حسن مجتبی (ع)» و «امام حسین (ع)» حتی ده روایت فقهی وجود ندارد، چون مردم جاهلان زمان از ایشان سؤال نمیکردن و نسبت به امامت این دو بزرگوار جاهل بودند، «امام صادق (ع)» پیرامون علل شکلگیری قیام کربلا میفرمایند: واقعه کربلا باید شکل میگرفت و خون این عزیزان باید ریخته میشد تا مردم از این جهالت خارج میشدند. ضلالت نقطه مقابل بصیرت است امری که در دوران امامت «سیدالشهدا (ع)» مهجور مانده بود و جامعه از آن غافل بودند گمراهی مردم سبب شد، ولی زمانشان که نعمتی ارزنده بود را در راستای سعادت بشر حرمتش شکسته شود و به شهادت برسد.
دنیا پرستی مردم کوفه
وی به دنیا پرستی مردم کوفه اشاره و تصریح کرد: اگر مردم کوفه برای «امام حسین (ع)» دعوتنامه فرستادند هدفشان حرکت در مسیر سعادت نبود بلکه آنان به دنبال کسب منافع بیشتر از ولایت «امام حسین (ع)» بودند. تنها تعداد انگشت شماری از آنان به ولایت «سیدالشهدا (ع)» اعتقاد راسخ داشتند.
نطنزی پیرامون ادامه وقایع روز هشتم ماه محرم اظهار کرد: عبیدالله با ۵۰ نفر وارد کوفه شد، حدود ۱۸ هزار نفر با مسلم بیعت کردند، در حالی که از این ۵۰ هزار نفر کمتر از ۲۰ هزار نفر مرد جنگی بودند اگر این ۱۸ هزار نفر سنگ بر دارالعماره زده بودند، این کاخ بر سر عبیدالله آوار میشد و نیازی به شمشیر هم نبود، عبیدالله فردی زیرک بود، او با نقشه وارد عمل شد و از بیبصیرتی و مردم کمال استفاده را برد، عبیدالله میدانست این مردم کوفه که حضرت «علی (ع)» برایشان آذوقه تهیه میکرد و شبها به در خانههایشان میگذاشت به ایشان وفادار نبودند و زمینه را برای شهادات ایشان فراهم کردند، حال فکر کنید که «امام حسین (ع)» فرزند «امیرالمؤمنین (ع)» را یاری خواهند کرد؟.
کارشناس علوم قرآنی در همین راستا عنوان کرد: عبیدالله بزرگان قبایل کوفه را جمع کرد و آنها را تطمیع کرد، جلسه تمام شد همه به خانههایشان رفتند و مسلم ماند، عبیدالله حب مردم کوفه به مال دنیا و پول را بهخوبی میدانست لذا با یک حرکت مردم را فریب داد و در قبال یک گونی جو امام زمانشان را از آنان دور و سپس به شهادت رساند به عبارت دیگر کوفیان، ولی زمان خود را به یک گونی جو فروختند، برخی نیز «امام حسین (ع)» را به یک زین اسب فروختند، این سخن جای تفکر و تأمل بسیار دارد باید در نظر داشت که آیا ما نیز در زمان خود در این ضلالت و گمراهی به سر میبریم و آیا تا به حال قدمی در راه حمایت امام زمان خود برداشتهایم یا خیر.
ضلالت و گمراهی محور جامعه
وی به علت شهادت «امام حسین (ع)» پرداخت و افزود: ریشه شهادت «امام حسین (ع)» را باید در ضلالت مردم آن روزگار جستجو کرد این مهم در زیارت اربعین نیز بهخوبی مورد بررسی قرار گرفته و به این نکته اشاره شده که ضلالت، گمراهی و جهالت مردم آن روزگار فرزند «پیامبر گرامی اسلام (ص)» را در کربلا به شهادت رساند؛ لذا همواره در کتب بزرگان و همچنین کتاب ارزنده و ارزشمند قرآن کریم بیان شده است گمراهان همواره در ضلالت به سر برده و این ضلالت آنها زمینه را برای عذاب الهی فراهم کرده است.
کارشناس علوم قرآنی رویکرد سیاسی جامعه زمان امامت «امام حسین (ع)» را مورد بررسی قرار داد و تأکید کرد: معاویه یک چهره ظاهر کاریزما داشت او نقش حاکم جامعه اسلامی را بهظاهر خوب بازی میکرد، اما در خفا فردی بسیار بلهوس و در عین حال مخالف اسلام ناب محمدی بود از سوی دیگر فرزندش یزید حتی ظاهر یک حاکم مسلمان را نداشت و قوانین اسلام را رعایت نمیکرد او در ملأعام به شرابخواری میپرداخت و قوانین دین را بهراحتی زیر پا میگذاشت در عین حال این را در سطح جامعه نیز گسترش میداد.
قیام عاشورا سدی در برابر نابودی اسلام ناب محمدی
نطنزی پیرامون مهمترین دلایل قیام «امام حسین (ع)» مطرح کرد: «امام حسین (ع)» در چنین شرایطی اسلام را در خطر انحراف دید، اسلامی که نهالی نو پا بود و در زمان خود بهسختی توانست رشد کند و توسط «پیامبر اکرم (ص)» و سایر «ائمه معصومین (ع)» رشد پیدا کرده بود و اکنون توسط فردی همچون یزید به فروپاشی نزدیک میشد لذا «امام حسین (ع)» قیام کردند و به صراحت علت قیام خود را اصلاح دین امت جدشان مطرح کردند.
وی دسیسههای حاکمان اموی را مورد بررسی قرار داد و افزود: دسیسههای حاکمان اموی همانند معاویه سبب شده بود مردم بسیاری از حقایق اسلام به فراموشی سپرده و یا نسبت به آن شک و تردید داشته باشند همین امر ریشه در ضلالت و گمراهی آنان داشت لذا قیام عاشورا شکل گرفت.
نطنزی خاطرنشان کرد: هنگامی که «امام حسین (ع)» پای در حرکت سفر کربلا گذاشتند بسیاری از افراد با ایشان مخالفت کردند و از ایشان درخواست کردند تا هرگز پا به سفر نگذارند، اما «امام حسین (ع)» در چنین شرایطی اسلام را در خطر انحراف دیدند اگر جامعه دچار انحراف شد، «امام حسین (ع)» باید این انحراف را ریشهکن و جامعه را به راه راست هدایت میکردند. دومین انگیزه، طبق نقل مشهوری که در نامۀ ایشان به محمد حنیفه آمده، اصلاح جامعه است. امام نوشتهاند: «اِنَّمَا خَرَجتُ لِطَلَبِ الاِصلَاحِ»؛ من قیام کردم تا اصلاحات را ایجاد کنم». «مَنْ اَصْلَحَ ما بَیْنَه و بَینَ اللهَ اَصْلَحَ اللهُ ما بَیْنَه و بَیْنَ النّاس»؛ هر کس رابطه خودش را با خدا اصلاح کند، خدا رابطهاش را با مردم اصلاح میکند. این یعنی چه؟ یعنی کاری میکند که نزد مردم، محبوب شود. خداوند متعال میفرماید: رابطهتان را با من اصلاح کنید و اگر این رابطه اصلاح شد.
روز هشتم محرم روزى به نام حضرت «علی اکبر (ع)»
بهتاش پیرامون نامگذاری روز هشتم ماه محرم با عنوان حضرت «علی اکبر (ع)» گفت: «امام حسین (ع)» سه پسر با عنوانهای حضرت «علی اکبر (ع)»، «امام سجاد (ع)» و حضرت «علی اصغر (ع)» داشتند، حضرت «علی اکبر (ع)» پسر بزرگ «سید الشهدا (ع)» بودند ایشان اولین شهید از بین بنی هاشم در قیام عاشورا محسوب میشوند.
وی در مورد حضرت «علی اکبر (ع)» ابراز کرد: حضرت «علی اکبر (ع)» بر اساس شواهد و قرائن تاریخی در سال ۶۱ هجری قمری ازدواج کرده و ۲۵ سال سن داشتند، حتی صاحب یک فرزند نیز بودهاند. در کتاب کامل الزیارات بیان شده «امام صادق (ع)» به یکی از دوستداران و یاران «ائمه معصومین (ع)» فرمودند: به زیارت حضرت «علی اکبر (ع)» که رفتی سرخود را بر روی مزار ایشان بگذار و بگو سلام بر توای پدر حسن، این مهم نشان میدهد که حضرت «علی اکبر (ع)» فرزند داشته است و در عین حال از «امام سجاد (ع)» نیز بزرگتر بوده اند.
حضرت «علی اکبر (ع)» در روز عاشورا
کارشناس علوم قرآنی پیرامون حضرت «علی اکبر (ع)» در روز عاشورا بیان کرد: هنگامی که حضرت «علی اکبر (ع)» برای مبارزه با دشمن از «امام حسین (ع)» اجازه خواستند «سید الشهدا (ع)» این اجازه را دادند و پس از درگیری تعدادی زیادی از نیروهای دشمن را کشتند، ولی یک از دشمنان با عمود بر سر ایشان کوبید، هنگامی که ایشان بر زمین افتادند پدر خود را صدا کردند، «امام حسین (ع)» نیز به سوی ایشان شتافت و اینجا یکی از نادرترین بخشهایی بود که «سید الشهدا (ع)» دشمن را نفرین کردند و فرمودند: خداوند نسلتان را از بین ببرد.
سیره اخلاقى و شخصیتى حضرت «علی اکبر (ع)»
وی نامگذاری روزی با نام حضرت «علی اکبر (ع)» را مورد بررسی قرار داد و اظهار کرد: الگو برداری از حضرت «علی اکبر (ع)» امری مهم است، ایشان جوانی عابد بودند، عبادت گزینهای ارزشمند برای جوانان بشمار میرود، در عین حال علاقه بسیاری به تلاوت قرآن داشتند، در برخی روایت بیان شده جوانانی که قرآن تلاوت کنند قرآن پس از مدتی با گوشت و پوست آنها مخلوط میشود، همچنین حضرت «علی اکبر (ع)» تأکید ویژهای به توبه داشتند که یکی از بهترین اعمال برای جوانان است.
لزوم الگوبردارى جوانان از حضرت «علی اکبر (ع)»
بهتاش اسوه قرار دادن حضرت «علی اکبر (ع)» را رویکردی مهم برای جوان امروز دانست و خاطر نشان کرد: الگو قرار دادن حضرت «علی اکبر (ع)» بسیار مهم است لذا باید دعا کرد که جوانان از فتنههای آخر الزمانی حفظ شوند در عین حال جوانان و نوجوانان باید تلاش کنند تا در کار و تحصیل از حضرت «علی اکبر (ع)» پیروی کنند و با خوش رفتاری و خوش برخوردی همانند پسر بزرگ «امام حسین (ع)» باشند.
بهتاش در مورد به میدان رفتن «حضرت علی اکبر (ع)» بیان کرد: در روز عاشورا «حضرت علیاکبر (ع)» هنگامی که برای گرفتن اجازه جهت وارد شدن به میدان نزد «امام حسین (ع)» رفتند، «سیدالشهدا (ع)» سریع به وی اجازه دادند، درصورتی که به بسیاری از افراد سریع اجازه وارد شدن به میدان داده نمیشد. «حضرت علیاکبر (ع)» وقتی وارد میدان جنگ شدند پس از جنگ نمایانی به شهادت رسیدند.
چهار مؤلفه اصلی اخلاقی «حضرت علیاکبر (ع)»
بهتاش به چهار مؤلفه اصلی اخلاقی «حضرت علیاکبر (ع)» که جوانان آن را همواره باید مدنظر قرار دهند تا بتوانند سعادتمند باشند اشاره و تأکید کرد: درسی که «حضرت علیاکبر (ع)» به جوانان میآموزد در چهار مؤلفه تقسیمبندی میشود. نماز، دعای خیر پدر و مادر، خدمت به خلق خدا و ارادت به اهلبیت (ع) را حفظ سعادت که رمز بزرگ دنیا و آخرت است دانست.
وی با اشاره به تقوی و طاعت «حضرت علیاکبر (ع)» خاطرنشان کرد: «حضرت علیاکبر (ع)» یکی از انسانهای با تقوی در زمان خود بودند و بسیار عبادت میکردند، ایشان عبد واقعی خداوند بودند، این حضرت هنگامی که محاصره دشمن را در واقعه عاشورا دید به پدر بزرگوارش گفت: آیا ما برحق هستیم و «سیدالشهدا (ع)» پاسخ داد بله ما بر حق هستیم سپس «حضرت علیاکبر (ع)» گفت حال که ما برحق هستیم تا آخرین لحظه با آنان مقابله خواهیم کرد.
منبع: میزان
انتهای پیام/ ۹۱۱