به گزارش خبرنگار دفاعپرس از کرج، روحانیون بهعنوان پیشقراولان جبهههای حق علیه باطل، لباس رزم به تن کردند و وارد میدان نبرد شدند؛ زیرا قرار گرفتن آنها در کنار رزمندگان، به آنان انگیزه و روحیه میداد. روحانیون بهمنظور اهداف مختلف اخلاقی ـ تربیتی، آموزشی، تبلیغی، رزمی، پشتیبانی و تبلیغی ـ رزمی وارد جبهه میشدند و همواره در انجام مأموریت خود کوشا بودند.
به همین منظور خبرنگار دفاعپرس در استان البرز گفتوگویی را با «عبدالله انصاری» یکی از روحانیون رزمنده دفاع مقدس انجام داده است که در ادامه میخوانید؛
دفاعپرس: خودتان را معرفی کنید و از تحصیلات و آغاز فعالیتتان بهعنوان یک روحانی بگویید؟
عبدالله انصاری، متولد سال 1335 در آذربایجان شرقی هستم. اصالتاً نام خانوادگی ما شیرینی بوده اما بعد به انصاری تبدیل شده است. سال 1351 ازدواج کردم و محصول این ازدواج سه فرزند پسر و چهار فرزند دختر است.
تحصیلاتم را تا مقطع سیکل در روستا ادامه دادم زیرا آن زمان امکان تحصیلات بیشتر فراهم نبود. پدرم روحانی بود و از همان ابتدا نسبت به لباس روحانیت ارادت خاصی داشتم و این جایگاه را درک کرده بودم و همین امر تلنگری برای من شد تا این رشته را برای فعالیت انتخاب کنم.
در سال 1349 طلبگی را در حوزه علمیه آذربایجان شرقی آغاز کردم و سپس در تبریز و قم مشغول فعالیت شدم و در محضر اساتید تلمذ کردم. سال 1370 به کرج آمدیم و به تدریس و تبلیغ در دانشگاه و مجموعههای سپاه و بسیج و حوزه علمیه مشغول شدم و هنوز نیز در این حوزه فعالیت دارم.
دفاعپرس: تعریف شما از جنگ تحمیلی و دفاع مقدس چیست؟
بهترین تعریف را در این زمینه حضرت امام خمینی (ره) داشتند که فرمودند: این جنگ، جنگ با اسلام است. دشمن جنگ را به این مملکت تحمیل کرد و ازآنجاییکه دفاع بر هر مسلمانی اعم از زن و مرد واجب است، زمانی که کشور مورد هجوم دشمن قرار گرفت، همه اصناف و اقشار احساس مسئولیت کردند و به دفاع از دین، نظام، انقلاب و ناموس برخاستند و در نهایت نیز موفق شدند دشمن را سرکوب و از این سرزمین خارج کنند. امروز بزرگترین رسالت ما پاسداری از ارزشهای نظام و انقلاب است.
دفاعپرس: چطور شد که تصمیم گرفتید به جبهه بروید؟
یقین داشتم که باورهای اعتقادی رزمندگان آنها را به جبههها فراخوانده است و باید کسی در کنار این رزمندگان حضور داشته باشد تا این باورها را در آنها پررنگ و تقویت کند و به آنها جهت بدهد و رزمندگان نیز ببیند که روحانیون نیز در کنار آنها اسلحه بر دست دارند و میجنگند و همین امر موجب تقویت روحیه آنها شود.
با این باور و اعتقاد احساس مسئولیت کردم و همان آغاز جنگ با اعلام نیاز به طلاب، عازم جبهههای غرب کشور شدم. اولین بار بود که جنگ و جبهه را میدیدم، حال و هوای خاصی داشتم اما رفتهرفته با محیط آشنا شدم و انس پیدا کردم.
زمانی که عازم جبههها شدم متأهل بودم اما همسرم به دلیل همسو با عقاید من، هیچ مخالفتی نکرد. فرزندانم نیز آن زمان کودک بودند و اکنون هر زمان که تاریخ جنگ و عملیاتها را برای آنها بازگو میکنم، به حضور در جبهه افتخار میکنم و آنها نیز از این موضوع احساس خوشحالی میکنند.
دفاعپرس: از شرایط روزهای اول جنگ و روحیه و حال و هوای رزمندگان بگویید؟
با آغاز جنگ و حمله همهجانبه ارتش بعثی علیه ایران، وضعیت نابسامان شد و همه مردم احساس وحشت و خطر کردند اما پس از سخنرانی امام خمینی (ره)، روحیهها تقویت و زمینه برای دفاع و هجوم متقابل به دشمن فراهم شد و آرامآرام جنگ مسیر خود را پیدا کرد و در نهایت پس از چند سال مقاومت و ایستادگی دشمن سرکوب و از سرزمین خارج شد.
روحیه رزمندگان اسلام در حد اعلا و بهقدری بالا بود که تصور میکردیم ظرف یک هفته بغداد را تصرف کنیم. رزمندگان به مبانی و مسائل شرعی پایبند بودند و برنامههای مذهبی در جبههها برگزار و روحیه رزمندگان تقویت میشد. حال و هوای خاصی داشتند و باورهای قوی آنها به اسلام و تشیع آنان را اینچنین تربیت کرده بود. طوفانها آنها را از پای در نیاورد و توانستند در میدان نبرد با دشمن انجام وظیفه کنند.
فرمانده ای به نام حاج عبدالله نوریان داشتیم که گاهی اوقات که استراحت میکرد، روی چادر یا پتو نمیخوابید و زمانی که از او سؤال میکردیم که چرا روی زمین خوابیدهای، پاسخ میداد که اگر پتو و چادر بیندازم، میترسم دیر از خواب بیدار شوم. وی در این حد به نماز و مسائل شرعی مقید بود.
دفاعپرس: روحانیون در جبهه چه فعالیتهایی داشتند؟
فعالیتهای روحانیون، علمی، عملی، اعتقادی، تبلیغی و یا رزمی بود. برخی از روحانیون هم کار تبلیغی میکردند و هم رزمی، برخی از آنها فقط کار رزمی میکردند، گروهی دیگر کار رزمی و تبلیغی میکردند و برخی نیز فقط فعالیت تبلیغی داشتند. آنها احکام و معارف دین بهویژه جهاد فی سبیل الله را مطرح و رزمندگان نیز با مطالبی که از قرآن و سنت برایشان بیان میشد، سوختگیری میکردند.
دفاعپرس: نقش و جایگاه روحانیون را در دفاع مقدس چطور ارزیابی میکنید؟
روحانیون در دفاع مقدس نقش مهمی را ایفا کردند. علمایی را میدیدم که با پا و سر برهنه، قدمبهقدم و سنگر به سنگر با رزمندگان حرکت میکردند. در هر عملیاتی که رزمندگان میدیدند یک روحانی پا به پای آنها در حال نبرد است و نقش خود را در میدان جنگ ایفا میکند، روحیه فوقالعادهای پیدا میکردند. بنده هم توفیق داشتم حدود چهار سال به فعالیتهای رزمی و تبلیغی در جبهه بپردازم اما کار ما عمدتاً تبلیغی بود.
دفاعپرس: تصویری فراموشنشدنی از جبهه را بیان کنید؟
خاطرات جبهه فراوان است اما کسی که خود در آن فضا نبوده باشد، با شنیدن آنها نمیتواند آن شرایط و حال و هوا را تصور کند. ایثار، باورهای اعتقادی و غیرت دینی و علوی در جبههها در حد اعلا بود و حدود الهی (حلال و حرام) در میدان جنگ حرف اول را میزد. زمانی که رزمندگان اسلام نیروهای ارتش بعث عراق را به اسارت میبردند، آنان را مورد اذیت و آزار قرار نمیدادند و آداب اسلامی را در حق آنها رعایت میکردند و همین امر نیز موجب ماندگاری آثار و خاطرات جبهه شد.
دفاعپرس: خاطرهای شیرین از دوران دفاع مقدس را تعریف کنید؟
در عملیات بدر که پس از عملیات خیبر آغاز شد، سه لشکر جناح چپ عاشورا، جناح راست علی بن ابی طالب و جناح میانه هم از اصفهان وارد صحنه شدند. بنا بود رزمندگان از حور بگذرند، به دجله برسند و پس از عبور از دجله این سه لشکر به یکدیگر ملحق شوند. عملیات آغاز شد و لشکر عاشورا عبور کرد اما دو لشکر دیگر به دلیل فشار قوی دشمن نتوانستند عبور کنند که پس از مدتی به لشکر عاشورا اعلام شد که برگردد.
در این عملیات روحیه ما بهقدری بالا بود که میخواستیم ظرف مدت یک هفته به کربلا و بغداد برسیم. شبهنگام و آتش دشمن بسیار شدید بود و نیروهای عراقی قصد نفوذ داشتند. ما حدود 15 رزمنده بودیم که مدام تیراندازی میکردیم و جای خود را تغییر میدادیم و مجدد تیراندازی میکردیم که دشمن تصور کند جمعیت رزمندگان ما زیاد است. در چنین شرایطی خداوند به ما کمک کرد و موفق شدیم آن محور را تا صبح حفظ کنیم و صبح با رسیدن نیروها از آنجا عقبنشینی کردیم. البته فشار زیادی بر ما وارد شد و بسیاری از رزمندگان نیز به شهادت رسیدند.
دفاعپرس: چه درسهایی از جبهه گرفتید؟
جبهه سراسر درس بود؛ درس توحید، ایثار، وفاداری، غیرت اسلامی، توجه به خانواده، پاک زندگی کردن، تقرب به خداوند، خدمت به بندگان خدا و از همه بالاتر درس عبد خدا بودن. زمانی که انسان عبد خداوند شود همهچیز در سایه این ویژگی مسیر خود را پیدا میکند. اگر ما بتوانیم این ویژگیها را در خود پیاده و آنها را حفظ کنیم، انشاءالله عاقبتبهخیر از دنیا خواهیم رفت.
دفاعپرس: پس از حضور در جبهه چه تغییراتی در روحیه و اخلاق و رفتار شما به وجود آمد؟
دنیا بهطورکلی از چشم من افتاد و دیگر به هیچچیز وابسته نبودم. حال و هوای خاصی بر من حاکم بود که بین خود و خدا فاصله و مانعی حس نمیکردم و هر چه جلوتر میرفتم تقرب بیشتری به خداوند پیدا میکردم. مشاهده صحنههای نبرد، میدان جنگ و شهدا و رزمندگان آثار مثبتی بر روحیه انسان میگذارد که نگهداری این آثار در خود، در تکامل ما به نحو احسن نقش اساسی دارد.
دفاعپرس: پس از جنگ به چه کاری مشغول شدید؟
پیش از پایان جنگ به همراه عدهای از فرماندهان خدمت حضرت امام خمینی (ره) رسیدیم و من به ایشان گفتم که بنده در جایی هستم که اگر بیش از این در آنجا بمانم ممکن است از حالت طلبگی خارج شوم. وظیفه من چیست؟ آنجا بمانم یا به حوزه علمیه بازگردم؟ امام راحل در پاسخ، لبخندی زدند و فرمودند: خودت وظیفه خود را بهتر میدانی. ازآنپس من ماه به ماه به جبهه میرفتم و دائم آنجا حضور نداشتم. پس از اتمام جنگ نیز بازگشتم و مشغول تحصیل و تدریس و فعالیت اعتقادی در حوزه علمیه، دانشگاه، سپاه و بسیج و آموزشوپرورش شدم.
دفاعپرس: بهعنوان یک روحانی رزمنده چه انتظاری از جامعه دارید؟
انتظار ما از جامعه، مردم و مسئولین این است که از ارزشهایی که با ایثارگری و خون پاک شهدا به دست آمده پاسداری کنند زیرا این انقلاب و ارزشها بهراحتی به دست نیامدهاند. حضرت امام خمینی (ره) دربهای جهنم را به روی مردم بستند و دربهای بهشت را به روی آنها باز کردند که ما انتظار داریم همین شرایط تداوم یابد و عدهای از روی ناآگاهی دوباره دربهای جهنم را به روی مردم باز نکنند.
ما در مقام عمل باید با دفاع و حراست از ارزشهای نظام و انقلاب، راه شهدا را ادامه و فرهنگ ایثار و شهادت را به نسل جوان انتقال دهیم. عمل ما قطعاً در دیگران نیز تأثیر میگذارد و چهبسا آنها نیز از این امر تأسی کنند. ما فدایی نظام و انقلاب هستیم و خود را بدهکار این انقلاب و رهبری میدانیم و بهعنوان یک سرباز کوچک در خدمت این نظام هستیم.
دفاعپرس: بزرگترین آرزوی شما چیست؟
آرزو که فراوان است اما بزرگترین آرزوهای من این است که ظهور حضرت مهدی (عج) را ببینیم، همه مردم به اسلام و معنویت توجه کنند که دولت کریمه در تمام نظام و عالم پیاده شود، دلها با هم مهربان باشند و از کینه و کدورت و عداوت پاک شوند و نگاهها نسبت به یکدیگر مثبت باشد و از همه مهمتر عاقبتبهخیر از دنیا برویم.
گفتوگو از مینا صدیقیان
انتهای پیام/