به گزارش گروه حماسه و جهاد دفاعپرس، به مناسبت فرا رسیدن هفته دولت و سالروز شهادت شهید «محمدعلی رجایی»، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس خاطراتی را از رفتارهای اجتماعی ایشان منتشر کرد.
این خاطرات به شرح زیر است:
بیاعتنایی به بنیصدر به خاطر امام خمینی (ره)
«بعد از انقلاب دو سفر با شهید رجایی همراه با شهید جهانآرا هنگام محاصره آبادان و زیر غرش توپ و خمپاره به این شهر داشتیم. در همان موقع شهید رجایی با فرماندهان مشغول بررسی چگونگی شکستن حصر آبادان بود. همه رزمندگان از اشتیاق دور وی حلقه زده بودند و از کاستیهای آن موقع (دولت) گله میکردند و جالب بود که وی به وجود بنیصدر بیاعتنا بود و به هیچ وجه در بدگویی از بنیصدر با رزمندگان همراهی نمیکرد.
من فکر میکنم به خاطر تأیید امام بود که آن زمان نسبت به بنیصدر چنین رفتاری داشت و در هر حال بنیصدر در آن زمان رئیس جمهور بود. تا صبح روی خاک با بسیجیان در آن شرایط سخت به گفتوگو پرداخت به طوری که هیچ کس باور نمیکرد وی نخست وزیر مملکت باشد.
روایت دکتر احمد توکلی»
میهمان فرش شهید رجایی
«اصولاً باید بگویم که ما جمعه صبح هم به هیئت دولت میرفتیم و تا ساعت ۱۰:۳۰ صبح کار میکردیم و بعد دسته جمعی به نماز جمعه میرفتیم. هر کدام هم برای خودمان یک جانماز داشتیم. یک روز شهید رجایی گفت که من میخواهم ثواب این کار را ببرم و شما را به جانماز مهمان کنم.
یک فرش بزرگ دارم و آن را میآورم. این فرش برای همه ما جا برای نماز خواندن دارد. ما خوشحال شدیم و گفتیم که در این صورت ما فقط مهرمان را برمیداریم و میآییم. دکتر شیبانی هم معمولاً از یک سنگ به جای مهر استفاده میکرد. آن روز ما خوشحال بودیم چرا که میگفتیم امروز مهمان آقای رجایی هستیم و وی ما را به فرش نماز جمعه مهمان کرده است.
ما معمولاً در خیابان قدس و ضلع شرقی دانشگاه تهران مینشستیم و جای مشخصی را انتخاب کرده بودیم چرا که وقتی به نماز جمعه میآمدیم جاهای دیگر پر شده بود. آقای رجایی فرش را که آورد، دیدیم یک گلیم کهنه و سوراخ بود که تمام پشم آن ریخته بود. این مسئله اسباب خنده دوستان شده بود که ما را به چه فرشی مهمان کردهاید!
شهید رجایی در پاسخ گفت که همین فرش را داشتیم. بالاخره فرش را پهن کردیم و در دو ردیف نشستیم.
راوی: دکتر موسوی زرگر»
انتهای پیام/ 118