وصیتنامه شهید «بهادری»؛
برادران پاسدار بدون رضای خدا کار نکنید
شهید «بهادری» در قسمتی از وصیتنامه خود آورده است: از برادران پاسدارم تقاضا میکنم که قدر این لباس سرخ رنگ را بفهمید. مبادا تو که پاسدار هستی، بدون رضای خدا و روی هوای نفس خود کار بکنی.
به گزارش خبرنگار
دفاعپرس از بوشهر، شهید «اسدالله بهادری» در تاریخ 1340/01/01 در در روستای گندمزار از توابع شهرستان جم به دنیا آمد و در 1365/05/12 در العمیه به شهادت رسید.
وصیتنامه شهید «بهادری»
«قال رسول الله (ص):
ما من قطره احب الی الله (عزو جل) من قطره دم فی سبیل الله.
هیچ قطرهای در پیشگاه خدا محبوبتر از قطرهء خونی که در راه خدا جاری میشود نیست.
با توکل بر خدا که همهء هستی ما در ید قدرت اوست و با حمد و ستایش او، که نعمات فراون بر ما ارزانی داشت، وصیت خود را مینویسم.
الآن که دارم این کلام را مینویسم نمیدانید از هیجان اینکه میخواهم به جبههی حق علیه باطل و نور علیه ظلمت بروم، چقدر خوشحالم. به نحوی که در پوست خود نمیگنجم. بهترین، لذت بخشترین لحظات تمام عمر و زندگی ام، همین است. زیرا یک تنسان گنهکار و شرمنده و بی نهایت کوچک، به سوی معبودش عروج میکند.
خدایا کاش هزار جان داشتم و به خاطر رضای تو در راه دین و کربلای ابا عبدالله الحسین (ع) میدادم. این بنده حقیر که خواهان شهادتم نه اینکه میخواهم از دنیا راحت شوم بلکه اگر زندگی ام سر ا پا گناه و تقصیر بود میخواهم شهادت را با آغوش باز فرا خوانم تا اگر در حال زندگی ام باعث رشد مردم نشدم با خون خود این مطلب را جبران کنم.
اما یاران و برادران خداحافظ. خون و جان این حقیر کمتر از آن است که بتوانم با خدای خودم معامله کنم.
دراین میان، یک واسطه خوب احتیاج دارم و آن واسطه چه کسی میتواند باشد؟ چه کسی مهمتر از روح خدا «خمینی بت شکن»؟
از ملت ایران خواهشمندم همان طور که امام فرمود مسئله اصلی جنگ است. جنگ را فراموش نکنید و اگر شهید شدم جای مرا پر کنید.
مادر خداحافظ برادرانم خداحافظ، خواهرانم خداحافظ.
به گفته ء شهید «دست بالا» لباس «پاسداری» اگر چه رنگش سبز به نظر میرسد، ولی آن را بالا بزنی سرخ است و مملو از خون شهید. از برادران پاسدارم تقاضا میکنم که قدر این لباس سرخ رنگ را بفهمید. مبادا تو که پاسدار هستی، بدون رضای خدا کار بکنی و روی هوای نفس خود.
در پایان تقاضا دارم اگر شهید شدم مرا در زادگاه خویش، جم یا گندمزار دفن کنید.»
انتهای پیام/