گروه بینالملل دفاعپرس: یکی از مهمترین تاکتیکهای آمریکا در کشورهای منطقه ایجاد انحصار در آموزش نیروهای نظامی این کشورها و وابستهسازی آنها به الگوها و مستشاران آمریکایی است؛ این امری است که از ایران زمان شاه گرفته تا عراق زمان صدام مرسوم بوده است و هم اکنون نیز در اغلب کشورهای حاشیه خلیج فارس به چشم میخورد.
موضوع مهم و قابل توجه دیگری که در دهههای اخیر بسیار پررنگ شده و در دستورکار مقامات آمریکایی قرار گرفته است، وابسته سازی پیوسته و مداوم دوستان و همپیمانان این کشور به خدمات سختافزاری و نرمافزاری در حوزههای تجهیزات نظامی است. اگر خیلی خوب و عمیق به این استراتژی آمریکا نگاه کنیم متوجه میشویم که این امر آرام آرام و نامحسوس سیستمهای دفاعی این کشورها را در اختیار آمریکا قرار میدهد و توسط آن به گروگان گرفته میشود.
اهمیت دیگری که این وابستهسازی در صنایع دفاعی کشورها برای آمریکا دارد، تضمین فروش انواع تسلیحات سبک و سنگین نظامی، به اصطلاح گارانتی اقدامات بعدی دیگری، چون ارائه خدمات فنی، آموزشی و پشتیبانی است که البته خود این موضوع نیز درآمد بسیار قابل توجه و تضمین شدهای را برای شرکتهای عظیم و بزرگ سازنده سلاح در آمریکا به ارمغان میآورد.
در این میان برنامه حساب شده و دقیقی که آمریکا برای رونق فروش سلاح و افزایش تولید تسلیحات و صادرات به کشورهای همپیمان دارد جا انداختن این موضوع است که صلح و ثبات و امنیت این کشورها بدون حضور نظامی و مستشاری آمریکا، خواب و خیالی بیش نیست و اگر روزی این متحد بزرگ و قدرتمند آنها خاک کشورشان را ترک کند این آرامش جای خود را به ناامنی و جنگهای داخلی و خارجی میدهد؛ البته آنها برای جاانداختن این باور در ذهن دولتمردان و مردم این کشورها از ابزار سینما که قدرتمندترین و تاثیرگذارترین سلاح است، استفاده میکنند که ذهنیت وابسته بودن آنها به آمریکا را در روح و فکر آنها نهادینه کنند.
آمریکا همین رویکرد را نیز در خصوص کشورهایی که در جنگ مورد اشغال قرار داده حتی با شدت بیشتری درپیش گرفته و میگیرد که به دو کشور عراق و افغانستان میتوان بهعنوان شاهد زنده این ماجرا نگاه کرد. آمریکا پس از حمله سال 2003 به عراق و سرنگونی صدام جنایتکار، چنان ارتش و نیروهای نظامی این کشور را تحت کنترل و وابسته خود کرده بود که آنها بدون فرماندهی و نظارت آمریکاییها حتی نمیتوانستند از پس تامین امنیت کشور و مرزهای خود بربیایند. این موضوع به خوبی خود را در ماجرای نفوذ و رشد داعش در این کشور نشان داد تا جایی که اگر فتوای آیتالله سیستانی و کمکهای نظامی و مستشاری ایران نبود هم اکنون داعش حاکم این کشور همسایه غربی ما شده بود.
نمونه دوم و قابل توجه این وابستهسازی و در اختیار گرفتن بخش دفاعی یک کشور، افغانستان است. آمریکا و همپیمانان خود چیزی بیش از ۲۰ سال در این کشور رنج کشیده و جنگ زده حضور داشتند و بر خلاف تمامی شوهای تبلیغاتی که همه روزه از رسانههای خود پخش کرده و به خورد مردم میدادند، آنقدر ارتش و نیروهای نظامی افغانستان را در اختیار و تحت کنترل خود گرفته بودند که بعد از اینکه در اقدامی ناگهانی و سوال انگیز از این کشور خارج شدند، افغانستان ظرف مدت کوتاهی به تصرف طالبان درآمد و دولت و حکومتی که به دنبال جنگ آمریکا با القاعده در این کشور ایجاد شده بود به سادگی فرو ریخت و از هم پاشید.
با توجه به تمامی مسائل و موضوعاتی که بیان شده باید به یک نکته بسیار مهم که با تبلیغات رسانهای رسانههای غربی از دید و ذهن مردم و حاکمان کشورها مخفی شده اشاره کنیم و آن سلطه آمریکا و کشورها، حتی کشورهای همپیمان و دوست است.
این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران با توجه به سابقه و عملکرد آمریکا در دست کم یک قرن اخیر این کشور را عامل اصلی ایجاد و تشدید بحرانهای خاورمیانه میداند و اعتقاد دارد با خروج این کشور استعمارگر از منطقه بخش اعظمی از مشکلات این کشورها حل خواهد شد و یا دست کم در آیندهای نه چندان دور برطرف میشود.
مقوله مهم و استراتژیک دیگری که نهتنها کشورهای منطقه خاورمیانه بلکه سایر کشورها باید به آن توجه و دقت کنند بومی سازی امنیت خود با تکیه بر قدرت مردمی است. زیرا زمانی که امنیت و مرزهای دفاع کشور ملی و مردمی نشود و نیروهای نظامی و انتظامی ضمن دارا بودن استقلال، هویت ملی داشته باشند آنگاه است که در برابر هرگونه تهدیدی تا پای جان مقاومت کرده و برای حفظ و حراست از آب و خاک خود مبارزه میکنند.
گزارش از روزبه قمصری
انتهای پیام/ 134