مدیر حوزه علمیه حضرت مهدی (عج) مشهد:

ادامه راه شهدا در تداوم مبارزه است

مدیر حوزه علمیه حضرت مهدی (عج) مشهد گفت: در زیارت امام حسین (ع) آمده است «جاهدت فی سبیل الله حتی أتاک الیقین» درسی که از زندگی ائمه معصومین (ع) و شهید موسوی قوچانی می‌گیریم این است که نباید دست از مبارزه برداریم.
کد خبر: ۴۷۵۷۱
تاریخ انتشار: ۱۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۸ - 02June 2015

ادامه راه شهدا در تداوم مبارزه است

به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از مشهد، سیو سومین سالگرد شهادت سید عباس موسوی قوچانی از روحانیان مبارز خراسانی و شاگرد مقام معظم رهبری و از بنیانگذاران کمیته امداد، نهضتسواد آموزی و کمیته انقلاب اسلامی خراسان در مسجد غدیر مشهد برگزار شد. در ابتدای این مراسم حجتالاسلاموالمسلمین محمدجواد نظافت مدیر حوزه علمیه حضرت مهدی (عج) و از رزمندگان دفاع مقدس با اشاره به لزوم ترویج سبک زندگی شهدا گفت: نسل امروز با شهیدموسوی قوچانی آشنا نیست و حتی به این فرهنگ بدبین هستند که در این خصوص ما مقصریم.

ارتباط با جوانان و آشنا کردن آنها با سبک زندگی شهدا

وی افزود: عملکرد بد من یا رها کردن جوانان این مسئله را باعث شده است. باید به سراغ جوانان برویم و آنها را با محبت و احسان درمان کرده و تلاش کنیم تا آنها با سبک زندگی کسانی مانند شهید قوچانی آشنا شوند. اگر ما فقط دور هم جمع بشویم و تنها خودمان باشیم و یک مدار بسته داشته باشیم در این نبرد سخت، موفق نخواهیم بود.

مدیر حوزه علمیه حضرت مهدی (عج) سپس یادآور شد: در جنگ نرمی که دشمن علیه جوانان این مرزوبوم سازماندهی کرده است مردم تلفات این جنگ را که جوانان هستند و به علت انحرافات از مسیر خارجشدهاند را نمیبینند چون سرگرم زندگی خود هستند. هر یک از این جوانان قابلیت این را دارد که جوانمردانه به صحنه بیاید و جوانمردانه از اسلام دفاع کند، اما اینگونه نیست چون ما در پیامرسانی کوتاهی کردیم و باید توبه کنیم. که اگر این کار را نکنیم عاقبت بدی در انتظارمان خواهد بود. ما باید تصمیم تازهای بگیریم و اثر این جلسه باید این باشد که همتمان را بالا ببریم. هرکدام از ما باید علمی را بردارد و از زندگی شهید موسوی قوچانی درس بگیریم که گره از کار مردم بازکنیم.

وی در ادامه با بیان فرازهایی از زیارت امام حسین (ع) افزود: در زیارت امام حسین (ع) آمده است «جاهدت فی سبیل الله حتی أتاک الیقین» درسی که از زندگی ائمه معصومین (ع) و شهید موسوی قوچانی میگیریم این است که نباید دست از مبارزه برداریم. مشکل ما این است که میگوییم ما مبارزه و سعی و تلاشمان را کردهایم و کافی است، درصورتیکه اینگونه نیست شیطان با مجاهدین عداوتی دیرینه دارد و دست از سر آنها برنمیدارد مگر اینکه دست از مبارزه بردارند. خوشا به حال امثال شهید قوچانی که رفتند و آزمایشهایشان تمام شد.

حجتالاسلام نظافت خاطرنشان کرد: آنکسی که حرام نخورده مثل شهید موسوی قوچانی نمیترسد و بصیرتش را از دست نمیدهد و دشمن را میشناسد. بنا به وعدهای که قرآن کریم داده است کسانی که در راه خدا استقامت کردند فرشتگان به یاری آنها خواهند آمد. در عصر حاضر مدعیان انتظار زیاد هستند اما شهید موسوی قوچانی منتظر واقعی امام زمان (عج) بود. مفهوم انتظار این است یعنی آماده بودن یعنی زمینهسازی ظهور، یعنی عرصه را به دنیاپرستان نسپردن. وای بر ما اگر حضرت مهدی (عج) بیایند و ما آماده نباشیم.

در دفاع از خون شهدا مماشات نخواهیم کرد

مدیر حوزه علمیه حضرت مهدی (عج) در خصوص موج اسلام هراسی که دشمنان در جهان به راه انداختند تأکید کرد: ماهیت استکبار بر اساس آیات قرآن کریم این است که هرگز از مسلمانان راضی نمیشوند مگر اینکه بگویند که اشتباه کردیم. ما باید دشمن را بهتر شناخته و توطئههای او را بشناسیم. عزت امروز ایران اسلامی بهواسطه خون شهدا است. داشتن بمب اتم بهانه است ترس آنها از این است که این فرهنگ به مستضعفان جهان منتقل شود درحالیکه سخت در اشتباهاند این فرهنگ در حال انتشار است و جوانانی از سرتاسر جهان با تلاش در جهت اعتلای اسلام گام برمیدارند.

وی در پایان تصریح کرد: ما در دفاع از خون شهدا با هیچکس مماشات نخواهیم کرد از هر جناحی که میخواهد باشد ما گول ظاهر را نمیخوریم. ما پیرو محکمات که ولایتفقیه است هستیم. ولایتفقیه سرمایه ایران است و اختصاص به هیچ حزب و جناحی ندارد و این پیام خون شهدا است. در کشور بعد از پایان جنگ عدهای به دنبال جمعکردن غنائم رفتند، عدهای کار را تمامشده دانستند و عدهای هم با هم مشغول دعوا شدند و دشمن کارش را شروع کرد و این شد که از سوی آنها در حال محاصره هستیم. هرکدام از ما مانند روزهای اول انقلاب تصمیم بگیرد کاری را انجام دهد. امربهمعروف و نهی از منکر را فراموش نکنیم، مساجد را خالی نگذاریم و با جوانان انس بگیریم چون آنها سرمایههای ما هستند.

شاگرد مقام معظم رهبری

در ادامه مراسم حجتالاسلاموالمسلمین هاشمی گنابادی مدیرکل اوقاف و امور خیریه خراسان رضوی و  از همدرسیهای شهید موسوی قوچانی در مورد این شهید گفت: من با شهید هممدرسه و همکلاسی بودم و روابط خانوادگی نیز باهم داشتیم. در محافلی که رهبر معظم انقلاب حضور داشتند باهم شرکت میکردیم، در کلاسهای رهبر انقلاب حاضر میشدیم که بین شاگردان ایشان جزو یکی از محبوبترین افراد بود چون خودش را نشان داده بود. در جریان مبارزات چون بنا نبود کسی از اسرار مبارزاتی همکلاسی خود باخبر باشد این بهعنوان یک اصل در مبارزه طلاب آن زمان رعایت میشد چون احتمال دستگیری و کمآوردن زیر شکنجه ساواک بود لذا از فعالیتهای این بخش از زندگی وی بیاطلاع هستم.

وی اظهار داشت: شهید موسوی قوچانی ازلحاظ مسئولیتپذیری آرام و قرار نداشت. یک شخصیت فاضل بود و در شاگردان مقام معظم رهبری در آن مقطع دارای یک برجستگی خاص بود. باهوش، فهیم و زرنگ بود مطالب را خوب میگرفت. اگر شرایط ایجاب میکرد که صرفاً به دنبال درس باشد و دنبال مبارزه و کارهای جانبی نرود استعداد مجتهد شدن را داشت. وی شخصیتی وارسته و متقی بود و روحانی بهتماممعنا و ازلحاظ آراستگی طلبگی هیچ کمبودی نداشت.

شجاع و پرکار

 حجتالاسلاموالمسلمین هاشمی گنابادی با اشاره به دیگر خصوصیات این شهید مبارز خاطرنشان کرد: او از شخصیت معنوی بالا و برخوردهای پرجاذبه و عمیق برخوردار بود. انسان پرکار و شخصیت سازشناپذیری داشت. صریح الهجه و قاطع بود. هنر تکلم خوبی داشت. اگر احساس میکرد با بالاترین شخصیت حوزوی استان و یا مدیر استانی در خصوص مسئلهای باید حرف بزند ترسی نداشت و کوتاه نمیآمد. قبل از انقلاب چندین بار به زندان افتاد. انسان شجاعی بود و خصوصیتهای مدیریتی در ایشان دیده میشد و همین امر باعث شد که مسئولیتهای اجرایی را به عهده بگیرد.

هاشمی گنابادی افزود: شهید موسوی قوچانی جزو طلاب مدرسه نواب بود که در آنجا مشغول به تحصیل بود. در زمان قبل از انقلاب ساواک از ترس اینکه طلاب برای امر تبلیغ به بیرون از شهر مشهد نروند دفتری را در حوزه گذاشته بود که طلاب روزانه حضوروغیاب بشوند و این کار مطلوب طلاب نبود. شهید موسوی قوچانی با این برخورد تصمیم گرفت که دفتر را آتش بزند. به او گفتم که خطرناک است و این کار تو مساوی با مرگ است که نپذیرفت. نهایتاً یکشب او با انداختن کوکتول ملوتوف در دفتر مدرسه دفتر حضوروغیاب را آتش زد.

مقاومت زیر شکنجه ساواک

سپس حجتالاسلاموالمسلمین حسن ربانی راد یکی دیگر از دوستان شهید به بیان خاطراتی از چگونگی آشنایش با شهید موسوی اشاره کرد و گفت: آشنایی بنده با شهید موسوی قوچانی مربوط به سال 1350 یا 1351 بود. من در آن سالها طلبه جوانی بودم که در ایام محرم و صفر به زادگاه خود رفته بودم. در محل شایع شده بود که سیدی به منبر میرود که منبر او عالی و پرشور است، با این حرف، علاقه پیدا کردم تا پای منبر او بروم، ازآنجا بود با وی آشنا شدم. قرار بود شهید موسوی در شهر ما یک دهه منبر برود که شب پنجم منبر او را تعطیل کردند.

وی ادامه داد: درزمینهٔ تحصیلی زمانی که مقام معظم رهبری در منزلشان واقع در کوچه سرشور، کوچه فریدون کلاس درس داشتند با شهید در کلاس درس رهبری شرکت میکردیم.

حجتالاسلاموالمسلمین حسن ربانی راد با ذکر خاطراتی از دوران مبارزه با رژیم طاغوت افزود: سال 1354 سید عباس را دستگیر کردند و من همسال 1355 توسط ساواک دستگیر شدم که بعد از طی مراحل بازجویی به زندان منتقل شدم در آنجا با اولین کسی که برخورد کردم شهید موسوی قوچانی بود. شهید موسوی قوچانی را در زندان از همه طلبههای دیگر بیشتر اذیت کردند بهطوریکه برای حرکت کردن روی دوپا مشکل داشت و با دو کف دست و زانوها حرکت میکرد، علتش هم این بود که شلاقهای زیادی به کف پای وی زده بودند. دریکی از خاطرات رهبر معظم انقلاب آمده است وقتی شهید موسوی قوچانی را برای وضو از سلولشان بیرون میبردند بانگ یا زهرا (س) سر میداد و من متوجه میشدم که سید عباس را دارن میبرند برای وضو و پنجره سلول را باز میکردم و میدیدم که با کف دست و زانو حرکت میکرد.

وی اظهار داشت: در آن زندان به یکی از زندانیان گروه والعصر که در قوچان فعالیت سیاسی داشتند و دستگیرشده بود اهانت کردند و زندانیان سیاسی با ترغیب شهید موسوی دست به اعتصاب زدند. یکی از مسئولین زندان به نام مسعودی برای اعتصابکنندگان سخنرانی کرد و گفت شما دو راه بیشتر ندارید یا باید به گورستان بروید و یا به بیمارستان؛ ریختند و همه را کتک زدند. با پیروزی انقلاب در مرکز کمیتههای انقلاب که در اول  خیابان پاسداران واقعشده 18 نفر را محاکمه کردند که یکی از آنها مسعودی بود. شهید موسوی قوچانی در آن جلسه بلند شد و فریاد زد: آقای رئیس یادت به حرفت میآید راه سومی هم هست و آنهم پیروزی ست.

آخرین وداع

حجتالاسلاموالمسلمین حسن ربانی راد آخرین دیدارش را با شهید موسوی قوچانی اینگونه روایت کرد: من سبزوار مسئول کمیته انقلاب بودم. یکساعتی از غروب گذشته بود که خبر دادند یک آقای سیدی با سه چهار نفر آمده است. چون محل استراحتم کمیته بود به آنجا رفتم و دیدم سید عباس است. بعد از احوالپرسی گفتم اینجا چکار میکنید؟ گفت من عازم جبهه هستم. شب را سبزوار ماند. یک ساعت به نماز صبح دیدم نماز شب میخواند. نماز صبح را به امامت ایشان خواندیم زیارت عاشورا خواند و رو به من کرد و گفت دوست دارم روضه حضرت زهرا (س) را برایم بخوانی. یادم هست پای روضه زیاد گریه کرد. وقت وداع رسید دو سه بار با من خداحافظی کرد و بعضی ودایع را به من سپرد.

نظر شما
پربیننده ها
آخرین اخبار