گروه استانهای دفاعپرس - ندا دهقانیزاده؛ ما در سرزمینی زندگی میکنیم که عشق، ایثار و ازخودگذشتگی را از گنجینه ایثار مادرانمان به ارث بردهایم؛ مادرانی که دستانشان بوی گل٬ گلاب و بوی بهار دارد.
مادرانی که از دامان خود فرزندانی را پروراندند که روزی حماسهآفرین شدند و نامشان برای همیشه در دفتر خاطرات کشورمان ثبت شد؛ مادرانی که روحیه شهادتطلبی و جهادی را در وجود بهترین فرزندان این آب و خاک دمیدند تا کالبد این سرزمین تهی از روح خدایی نباشد.
مادرانی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی «امالبنین زمان» بودند که با تربیت ناب و اصیل اسلامی، مردانی را در دامان پر مهر خود پرورش داد که تاریخساز شدند.
مادرانی که تمام دلتنگی خود را با دود کردن اسپند بدرقه راه پسرانشان کردند تا مبادا در راه شهادت، سست شوند و پایشان بلغزد؛ مادرانی که همانند مادر «وهب»، آنچنان ریشه باورهایشان عمیق بود که حتی بعد از شنیدن خبر شهادت عزیزدردانهشان خم به ابرو نیاوردند و قُنداقه سفیدش را به یاد کودکی به بغل گرفته و با نوای لالایی، او را بدرقه بهشت کردند.
وقتی عزیزترین فرد زندگیات را از دست میدهی، پدر، مادر، فرزند یا هر فردی که حتی فکر نبودش هم روزی تو را اذیت میکرد، نیمی از قلب تو را با خود میبرد. نیمی از وجود تو، همراه با او زیر خروارها خاک دفن میشود. نیمی از قلب مادران شهدا زیر خاکی مدفون است که پیکر جگرگوشهشان را دربرگرفته است تا حسرت دیداری دوباره را به دلشان بگذارد.
اینروزها که سپری میشود، هرروز خبری از درگذشت مادران و پدران شهدا را میشنویم که در سکوت مطلق به دیدار فرزندشان میشتابند و باید این سوال را از خود بپرسیم که آیا در تمام این سالها حق این مادران و پدران را به خوبی ادا کردیم؟ یا در روز قیامت شرمنده نگاه شهدا هستیم!
مادران شهدا؛ مادرانی از جنس بلور هستند، مادرانی که سالها چشم انتظار فرزند جاویدالاثرشان بودند و خم به ابرو نیاوردند و همیشه با لبخند منتظر زنگ خانه بودند که نگاهشان به نگاه عزیزکردهشان بیفتد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: «مادر، مادر شهید، مادر دو شهید، مادر سه شهید، مادر چهار شهید؛ شوخی نیست؛ اینها به زبان آسان میآید. بچه انسان سرما میخورد، دو تا سرفه میکند، چقدر نگران میشویم؟ یک بچه انسان برود کشته بشود، دومی برود کشته بشود، سومی برود کشته بشود؛ شوخی است؟ و این مادر با همان احساسات مادرانه سالم و جوشان و پرفوران، آنچنان نقشی ایفاء کند که صد تا مادر دیگر تشویق بشوند بچههاشان را بفرستند میدان جنگ. اگر این مادرها آن وقتی که جنازه بچههاشان میآمد یا حتّی نمیآمد، آه و ناله میکردند، گله میکردند، یقه چاک میزدند، اعتراض به امام و اعتراض به جنگ میکردند، مطمئناً جنگ در همان سالهای اول و در همان مراحل اول زمینگیر میشد. نقش مادران شهدا این است.» (۱۳۹۰/۱۰/۱۴)
آری! نقش مادران شهدا این است، اگر ما آن زمان مادر بودیم، آیا اجازه میدادیم تنها سرمایه زندگیمان به سفری برود که از برگشتنش خبری نخواهی داشت؟ وقتی فرزندمان را راهی مدرسه میکنیم، فقط یک مادر میفهمد که چقدر با خدا نجوا میکنیم که فرزندمان، امیدمان، نور چشممان را صحیح و سالم نظاره کنیم. اگر روزی امنیت کشورمان به خطر بیفتد، آیا حاضریم سربند «یا زهرا» را به پیشانی دلبندمان ببندیم و مرواریدهای لبخندمان را بدرقه راه پر خطرش کنیم؟ پس هنوز جا دارد که روی ایمان و اراده خود کار کنیم.
چقدر رهبر عزیزمان زیبا فرمودند که «همسران شهدا، همسران جانبازان، مادران شهیدان، بازماندگان برجسته کسانی که رفتند جانشان را در راه خدا دادند و اینها با اراده محکم، عزم راسخ و با صبر، هر انسانی را در مقابل خودشان خاشع و خاضع میکنند.»
پیروزی در دفاع مقدس به برکت وجود همین مادران شهدا بود، به برکت ایمانی بود که در وجود پرمهر این مادران نقش بسته بود. نقش مادران در طول تاریخ انقلاب اسلامی بر کسی پوشیده نیست که با حرکت زینبگونه خود، نوجوانان و جوانان کم و سن و سال خود را قاسمگونه روانه میدان خون و عشق کردند و با دیدن پیکر خونینشان صبر پیشه کردند و حتی فرزندان دیگر خود را به جبهه فرستادند.
امیدواریم که مسئولان و نسلهای آینده این مرز و بوم، قدر این نعمتها و گنجینههای تاریخی را بدانند، تا در کنارمان نفس میکشند از وجود پربرکتشان استفاده کنیم و اجازه ندهیم آب در دل زلالشان تکان بخورد تا اینکه تنها کاری که میکنیم فقط ارسال پیام تسلیتی باشد که دیگر از وجودشان بیبهره هستیم!
انتهای پیام/