گروه بینالملل دفاعپرس- علی عبدالصمدی؛ بیست سال از حملات ۱۱ سپتامبر گذشت؛ حملاتی که تاریخ جدید جهان را دستخوش تحولات بزرگی کرد. گروهک تروریستی القاعده به رهبری اسامه بن لادن در افغانستان رهبری حملات تروریستی به برجهای دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک را بر عهده گرفت و این آغاز جنگ آمریکا و متحدانش در افغانستان و عراق بود. دیگر بر کسی پوشیده نیست که رهبران گروهکهایی مانند القاعده و طالبان همگی از طریق عربستان یا آمریکا و همپیمانانش تغذیه ایدئولوژیک یا نظامی و لجستیکی میشوند.
بسیاری از تحلیلگران مسائل سیاسی بر این باورند که نقشهی اصلی حمله به برجهای دوقلوی تجارت جهانی در لژهای مخفی آمریکا طرحریزی شده بود و دولت وقت این کشور کاملا از اتفاقاتی که در دست وقوع بود، اطلاع و آگاهی داشته است. نتیجه حمله به برجهای دو قلوی تجارت جهانی محدودتر شدن زندگی و رفت و آمد مسلمانان در آمریکا بود. مدتی از این حملات نگذشته بود که آمریکا و همپیمانانش به افغانستان حمله کردند. جورج بوش رییس جمهور وقت آمریکا افغانستان، کره شمالی و کشور عزیزمان ایران را محورهای شرارتهای جهانی خواند. نیروهای ناتو به خاک افغانستان تجاوز کردند و بسیاری از مردم بیدفاع کشوری که تاریخ مشترکی با ما دارد قربانی افراط و تفریطهای القاعده و آمریکای جهانخوار شدند.
تقریبا دو سال بعد نیروهای آمریکا و همپیمانانش مهمانان ناخوانده عراقیها شدند. نتیجه حمله به عراق سقوط حاکمیت صدام حسین جنایتکار بود. بهطور کلی وقتی آمریکا و همپیمانانش در دو کشور افغانستان و عراق که هر دو از همسایگان غربی و شرقی ایران هستند حضور نظامی پیدا کردند، پیامی خطرناک برای ایران و ایرانی داشتند. خطری که البته فقط در حد یک رویاپردازی در اذهان رهبران کشورهای مستبد دنیا باقی ماند.
امروز پس از گذشت دو دهه حضور نظامی آمریکا در افغانستان و خروج کامل نظامیان از این کشور، باز هم نیروهای طالبان حکومت را به دست گرفتند و بسیاری از مردم از وحشت تکرار جنایتهای طالبانی، پا به فرار گذاشته اند. احتمالا آمریکا در قبال عراق نیز سناریوی مشابهی در نظر دارد. عدم حضور فیزیکی آمریکا در یک منطقه، ایجاد اغتشاش و درگیری توسط دست نشاندهها و نهایتا حضوری دوباره برای آمریکا و همپیمانانش اتفاقا همگی داعیهی دموکراسی و مردم سالاری دارند. نتیجهی حضور نیروهای ناتو در منطقه تسلط بر خاورمیانه بود و عدم حضورنظامی لجستیکی این نیروها با عنایت به تفسیرهای بالا، بهانهای جهت تجدید حضور و موجه شدن حضور آنهاست.
در این بین این وظیفهی اصلی مردم کشورهای منطقه است که با افزایش سواد سیاسی و رسانهای و درس عبرت گرفتن از رخدادهای سیاسی چند دههی اخیر در منطقه، هرگز فریب بساط خیمه شب بازی آمریکاییها را نخورند و به قولی از چاله به چاه دیگری نیافتند. این رسالت اصلی رسانههای کشورهای همزبان افغانها (مثل ایران و تاجیکستان) است که با پوشش صحیح خبری در قالب رسانههای موجود شنیداری و دیداری جلوی شیطنتهای رسانههای وابسته به استکبار جهانی مانند افغانستان اینترنشنال، صدای آمریکا و بیبیسی فارسی مقاومت کرده و به نوعی جبهه مقاومت را در تقابل رسانهای غرب و شرق عالم تقویت کنند.
قطعا مردم منطقه بالاخص مردم افغانستان و عراق با هوشیاری بیشتر میتوانند کید و مکر دشمنان این منطقه استراتژیک از عالم را خنثی سازند؛ و این امر مستلزم افزایش سطح سواد سیاسی و رسانهای در بین مردم جوامع منطقه است.
انتهای پیام/ ۱۳۴