گروه دفاعی امنیتی دفاعپرسـ رحیم محمدی؛ سی و یکم شهریور ۱۳۵۹ مصادف با روزی است که ارتش صدام به قصد فتح تهران حمله سراسری خود را به سمت شهرهای غربی کشورمان آغاز کرد و این حمله، با حضور اقشار مختلف مردم برای دفاع از کشور، به حماسهای با عنوان «دفاع مقدس» تبدیل شد؛ دفاعی که هشت سال به طول انجامید و طی آن بیش از ۵۰۰ هزار نفر از رزمندگان کشورمان شهید، آزاده یا جانباز شدند.
هرچند جنگ تحمیلی پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی امام خمینی (ره) در تابستان ۱۳۶۷ با پیروزی ایران پایان یافت، اما طی سالهای بعد از جنگ، همواره برخی سوالها مبنی بر چرایی شروع جنگ و علت ادامه یافتن آن طی هشت سال و سوالاتی از این قبیل، مطرح شده است؛ لذا به مناسبت فرارسیدن چهل و یکمین سالگرد آغاز جنگ تحمیلی، گفتوگویی با یکی از رزمندگان دفاع مقدس که سابقه حضور در کسوت فرماندهی بسیج آن هم در سال ۱۳۵۹ در کردستان را دارد، انجام دادیم. بر این اساس، آنچه در ادامه آمده ماحصل گفتوگوی ما با سردار «یدالله جوانی» معاون سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه است.
دفاعپرس: برخیها عنوان میکنند یکی از عواملی که باعث شد تا عراق به ایران حمله کند، طرح شعار صدور انقلاب از سوی امام خمینی (ره) بود؛ حال با گذشت سالها از پایان جنگ تحمیلی آیا علت حقیقی وقوع این جنگ، بیان چنین شعارهایی بود؟
هفته دفاع مقدس فرصتی طلایی است برای بازخوانی جنگی که به ما تحمیل شد و نیز بازخوانی دفاع مقدسی که ملت ایران طی هشت سال انجام داد؛ لذا با گذشت بیش از سه دهه از پایان جنگ و چهار دهه از آغاز جنگ، سئوالات، شبهات و پرسشهایی پیرامون جنگ تحمیلی مطرح شود که باید به آنها پاسخ داد.
برخی از این سوالات طبیعی است؛ زیرا نسبت به هر پدیدهای که تاریخی میشود، برخی سوالات هم مطرح میشود؛ افراد، گروهها و جریانات برداشتها و تحلیلهای خود را مطرح میکنند، اما طرح برخی سوالات هم هدفمند است و به نوعی سوگیریهایی دارد که شُبهه تولید میکند؛ به همین جهت باید در اینجا برای پاسخ به این سوالات بیشتر دقت کنیم؛ لذا سوالی که در اینجا عنوان میشود، این است که آیا جنگی که اتفاق افتاد، متأثر از تهدیدی بود که رژیم بعث عراق از ناحیه جمهوری اسلامی ایران مانند طرح شعار صدور انقلاب ارزیابی میکرد یا اینکه دلایل اصلی آن، موارد دیگری است.
در این موضوع به لحاظ سیاسی دو دیدگاه وجود دارد؛ یک دیدگاه بر ماهیت انقلاب اسلامی و شعار صدور انقلاب و جنبههایی که انقلاب اسلامی در حوزه برونمرزی خود مطرح کرد، تمرکز دارد و یک نگاه دیگر هم بر ماهیت نظام سلطه و رژیم بعث عراق، خصوصاً ویژگیهای شخصیتی و آن حالت جاهطلبی و توهّمی صدام مبنی بر این که به واسطه حاکم بودن شرایط انقلاب در کشورمان، فرصت طلایی برایش ایجاد شده، تمرکز دارد.
در بررسی دقیق این دو دیدگاه به این جمعبندی میرسیم، آنچه عامل اصلی وقوع جنگ شد، سیاست نظام سلطه و ویژگیهای شخصیتی شخص صدام بهعنوان رئیس دولت عراق بود؛ زیرا بلافاصله بعد از اینکه ارتش بعث عراق جنگ را علیه ایران آغاز کرد، این جنگ تبدیل به یک جنگ جهانی شد و اینگونه نبود که رژیم بعث عراق به واسطه یک برداشت یا تحلیلی با جمهوری اسلامی ایران وارد جنگ شده است.
آغاز جنگ مشخص کرد که صدام از یک حمایت جهانی برخوردار است، اما اینکه چرا دیگر کشورها چنین نگاهی به انقلاب اسلامی ایران داشتند، بدین علت بود که سایر کشورها هم از اول پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بنا را بر این گذاشتند که این انقلاب حتماً باید شکست بخورَد؛ چون اگر انقلاب اسلامی در ایران پابرجا بماند، این الگویی الهامبخش خواهد بود و استقلال و پیشرفتهای ایران میتواند جهان اسلام را علیه نظام سلطه به حرکت درآورَد.
پس سیاست کلی و کلان نظام سلطه بر این اصل استوار شد که باید جمهوری اسلامی ایران ساقط شود؛ حال وقتی صدام این حمایتها و پشتیبانیها را دید، بهواسطه داشتن همان ویژگیهای شخصیتی، اینگونه نتیجهگیری کرد که اکنون عراق با فرصتی تاریخی مواجه شده است.
به عبارت دیگر، «داشتن حالت دفاعی» با این موضوع که «به دنبال بهرهگیری از فرصت بهوجود آمده در ایران باشد» تفاوت بسیاری دارد؛ صدام تصور میکرد که ایران به واسطه وقوع انقلاب اسلامی در آن دچار حکومت ضعیفی شده و میتواند بهعنوان مثال با یک تهاجم برقآسا خوزستان را ضمیمه خاک خود و ایران را چند تکه کند، در خلیج فارس به قدرت برتر تبدیل شود و با این برتری، وی جایگزین جمال عبدالناصر شود و رهبری جهان عرب را به دست گیرد.
پس اینکه برخیها مطرح میکنند شعارهای امام (ره) در اول انقلاب مانند شعار صدور انقلاب، صدام را به سمت دفاع از خودش برد، تحلیلی نادرست و غلطی است؛ چون حضرت امام (ره) همواره بر ارتباط با همه و حُسن همجواری و ارتباط با ملتها تأکید داشتند.
درست است که جهتگیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و شعارهای حضرت امام (ره) مبنی بر کمک به مستضعفان و رهایی آنها بود، اما جمهوری اسلامی ایران دنبال کشورگشایی، جنگ و ساقط کردن دولتها آن هم از طریق نظامی نبود؛ بنابراین آنچه موجب پدید آمدن جنگ شد، این بود که صدام تحلیلی را داشت مبنی بر اینکه فرصت بهوجود آمده عراق در برابر ایران شاید برای ۱۰۰ سال آینده هم بهوجود نیاید؛ به همین جهت صدام در رویای فتح دو سه هفتهای تهران بود و در این وادی به سر میبرد که عراق را با الحاق خوزستان و تشکیل عربستان به لحاظ جغرافیایی گسترش دهد و حتی در این رابطه نقشههایی را چاپ و در کتب درسیشان نیز این موضوع را لحاظ کردند.
لذا در اینجا باید گفت دیدگاهی درست است که اعتقاد دارد «عامل اصلی در وقوع جنگ، سیاست نظام سلطه مبنی بر اینکه نباید گذاشت ایران ریشهدار شود، است»؛ نکته دومی که در همین رابطه میتوان اشاره کرد، این است که ارزیابی صدام از وقوع انقلاب اسلامی در ایران این بود که نظام جمهوری اسلامی ضعیف است، مردم متفرق هستند و ارتش ایران هم قادر به دفاع نیست، پس با یک استراتژی حمله برقآسا میتواند به اهدافی که پیشبینی کرده، برسد.
دفاعپرس: قبل از شروع رسمی جنگ، صدام یک سری تحرکات سیاسی در سطح بینالمللی را انجام میدهد و حتی با مقامات آمریکا هم دیدارهایی میکند؛ ارزیابی شما از این تحرکات سیاسی صدام چیست؟
یکی از شعارهای اصلی انقلاب اسلامی «نه شرقی، نه غربی» است؛ این شعار زمانی مطرح میشود که دنیا به دو بلوک شرق و غرب تقسیم شده بود و در این تقسیمبندی هیچ کشور نمیتوانست خود را خارج از اراده این دو بلوک تعیین کند؛ حتی زمانی هم که جنبش عدم تعهد شکل گرفت و برخی کشورها با شعار عدم تعهد به این دو بلوک شرق و غرب، جنبش مورد اشاره را پایهریزی کردند، بعدها برخی اعضای این جنبش به بلوک شرق و برخی دیگر به بلوک غرب وابسته شدند.
در این بین، جمهوری اسلامی ایران که مبتنی بر تفکر دینی و انقلاب اسلامی است، میخواهد شعار «نه شرقی، نه غربی» را دنبال کند و مبانی خود را هم از اسلام بگیرد؛ لذا در اینجا هر دو بلوک شرق و غرب نسبت به جمهوری اسلامی ایران نگاه منفی دارند؛ چون انقلاب اسلامی به پشتوانه شوروی پیروز نشد که الآن بخواهد مقابل غرب بایستد.
در اینجا صدام وقتی میخواهد از شرایط بهوجود آمده در ایران به نفع خود استفاده کند، با وجود اینکه در نظام سیاسی بلوک شرق تعریف میشود و ارتش آن برخوردار از سلاح و تجهیزات بلوک شرق است، چون خصومت آمریکا را با ایران دیده است، سعی میکند که حمایتهای آنها را هم به گونهای جلب کند تا وقتی به ایران حمله میکند، خیالش از بابت حمایت همه قدرتها راحت باشد.
این همان موضوعی است که در دفاع مقدس شاهد تحقق آن بودیم؛ یعنی وقتی دفاع مقدس را جنگی جهانی عنوان میکنیم، به این معنی نیست که پشت سر صدام فقط آمریکا یا شوروی سابق بود، بلکه از کشورهای شرقی تا غربی حتی کشورهای عربی منطقه از دولت صدام در برابر ایران حمایت میکردند و در مقابل، ملت مظلوم ایران تنها بودند؛ زیرا میخواستند استقلال خود را حفظ کنند.
بنابراین، قدرتهای مادی غیر الهی که هر کدام منافع خود را دنبال میکردند، نمیخواستند نظام جمهوری اسلامی ایران قدرت بگیرد تا به الگویی برای دیگران تبدیل نشود؛ بر این اساس، صدام تعاملات خود را با دولتهای شرقی و غربی برقرار میکند و در جنگ بهرههای آن را میبرد.
انتهای پیام/ 231