دفاع‌پرس گزارش می‌دهد؛

خدمت‌رسانی خالصانه شهید «اسماعیل محمدی» به مردم/ توصیه ویژه شهید به خواهران و برادرانش

شهید اسماعیل محمدی ۲۸ مرداد ۱۳۴۲ در نجف آباد به دنیا آمد و در عین‌الخوش در تاریخ ۲۹ اسفند سال ۱۳۶۰ و عملیات فتح‌المبین بر اثر اصابت ترکش به پشت با آغوشی باز به سوی معبود معشوق پر گشود.
کد خبر: ۴۸۱۰۷۱
تاریخ انتشار: ۰۸ مهر ۱۴۰۰ - ۰۴:۳۳ - 30September 2021

به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید اسماعیل محمدی ۲۸ مرداد ۱۳۴۲ در نجف آباد به دنیا آمد. پنجمین فرزند خانواده بود و تحصیلاتش را تا مقطع متوسطه در رشته بازرگانی مدرسه شهید طالبی با موفقیت به پایان رساند و به شغل نانوایی مشغول شد و در عین حال کمک دست مادر در انجام کار‌های خانه بود.

قبل از اینکه به سن تکلیف برسد، با اقامه نماز اول وقت و گرفتن روزه روح خود را آماده پذیرش مسوولیت‌هایی بزرگ می‌کرد و با تلاوت قرآن روح و جانش را طراوت و تازگی می‌بخشید. به ائمه اطهار (ع) ارادت خاصی داشت، به‌طوری که در مجالس عزاداری و جشن اهل بیت (ع) شرکت می‌کرد. عطوفت، مهربانی، شوخ طبعی، صبر و خوش اخلاقی از خصوصیات بارزش بود. همیشه گل خنده بر صورتش شکوفا بود. در گرفتاری‌ها و مشکلات به یاری مردم می‌شتافت و گاهی بدون اینکه کسی از او درخواست کمک کند با شوق و اشتیاق به مددشان می‌رفت. همین خصوصیت، او را در میان مردم، محبوب کرده بود. صمیمیت و مهربانی خاصی بین او و خواهر و برادرانش موج می‌زد.

پارتی بازی‌های یک شهید برای خدمت به سالمندان/ خجالت زده پیرمردی هستم که نان شبش را به جبهه داد

روی حفظ حجاب تاکید خاصی داشت. با شروع نهضت امام پا‌به‌پای مردم، با تمام توان در تظاهرات، راهپیمایی‌ها و شعارنویسی بر روی دیوار‌ها حضوری فعال داشت. برای آگاه کردن مردم شهر اعلامیه‌های امام خمینی (ره) را در بین آنان پخش می‌کرد. امام را همانند پدرش عزیز و بزرگوار می‌دانست.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی با شعله‌ور شدن آتش نبرد حق علیه باطل آرامش از روح و جانش رخت بربست، به‌طوری که دیگر تاب ماندن نداشت. پس از گذراندن دوره آموزشی، به خدمت لشکر ۱۴ امام حسین (ع) در آمد و با سِمَت تک تیرانداز آماده دفاع از خاک وطن شد. سرانجام در عین الخوش در تاریخ ۲۹ اسفند سال ۱۳۶۰ و عملیات فتح المبین بر اثر اصابت ترکش به پشت با آغوشی باز به سوی معبود معشوق پر گشود.

مرضیه محمدی خواهر شهید درباره برادرش چنین می‌گوید: همیشه نسبت به حجاب به من و خواهرانم و به برادرم در خصوص کلاس‌های قرآنی که با هم دایر کرده بودند بسیار سفارش می‌کرد و پیوسته می‌گفت، بزرگترین ایمان‌ها در این جلسات پیدا می‌شود.

سبزگل محمدی مادر شهید نیز می‌گوید: همزمان با تحصیل در نانوایی کار می‌کرد. لذت کار زمانی برایش مضاعف می‌شد که به پیرزن یا پیرمردی زودتر نان می‌داد تا در صف معطل نمانند و بارشان را تا خانه برایش حمل می‌کرد.

پارتی بازی‌های یک شهید برای خدمت به سالمندان/ خجالت زده پیرمردی هستم که نان شبش را به جبهه داد

این شهید در بخشی از وصیتنامه خود نوشته است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

یا اَیُهَا الَذینَ آمَنوا اِن تَنصُرُالله یَنصُرُکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم‌ای اهل ایمان اگر شما خدا را یاری کنید خدا در همه جا یاری می‌کند؛ و بر حوادث ثابت قدم گرداند وصیت نامه این جانب اسماعیل محمدی

با سلام و درود به رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و سلام و درود بر فقیه عالیقدر و امت شهید پرور ایران و با امید پیروزی مستضعفان جهان، برادران و خواهران در دنیا دو صف وجود دارد صف حق و صف باطل صف حق همان راه انبیا و راه امام خمینی و راه شهیدان است وصف باطل همان راه صدام و صدامیان فرعونیان است. برادران من با آگاهی کامل به این جنگ آمدم تا آیندگان بدانند که بر دین اماممان حضرت حسین (ع) پا برجاییم و هرگز شکست را قبول نخواهیم کرد و تن به ذلت نخواهیم داد من به این جنگ آمده‌ام تا آمریکا بداند که کسانی هستند تا در مقابل او بایستند من به این جنگ آمده‌ام تا نشان بدهم که هر انسان باید برای محقق شدن عقیده‌اش بجنگد تا در مقابل او بایستد من به این جنگ آمده‌ام تا وفاداری خود را به انقلاب و راه شهیدان و رهبر نشان دهم من از برادران و خواهران ایران خیلی خجالت می‌کشم مخصوصاً آن پیرمرد و پیرزن که نان شب خود را برای رزمندگان اسلامی می‌فرستند و بهترین چیز‌ها را می‌خرند و برای جبهه می‌فرستند و خودشان حتی در یک سال هیچ میوه‌ای نمی‌خورند من نمی‌دانم به چه زبانی از آن‌ها تشکر کنم امیدوارم خدا اجر آن‌ها را بدهد که قران می‌فرماید ان الله لایضیع اجر المحسنین که خدا هرگز نیکوکاران را ضایع نخواهد گذاشت.»

انتهای پیام/ ۱۴۱

نظر شما
پربیننده ها