گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ محمد دیندار؛ انتظار هر اتفاق ناگواری را داشتیم، جز خبر فوت یک فیلمساز قدیمی و متعهد که از پایههای سینمای جنگ محسوب شده و میشود.
هرکدام از بزرگان و دوستان سینمایی، تئاتری، هنری و ادبیاتی که توسط قاتل زنجیرهای کرونا کشته شده یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند، دل مان را به درد آورد و سینه سوخته مان را خراش داد.
نمیدانم چرا درگذشت زنده یاد رحیم رحیمیپور، این همه آزارم داد و نفسم را بند آورد؟ شاید به این دلیل بود که در این چند دهه مظلوم واقع و در حقش جفا شده بود.
تاریخ سینمای دفاع مقدس و بچههای این دوران، هرگز نتوانسته و نمیتوانند نام زنده یاد رحیم رحیمیپور را از ذهن دل و خاطرشان پاک کنند، زیرا از تلاشگران و فیلمسازان بی ادعا و مخلصی بود که با کمترین امکانات توانست سهم مهمی در پایه گذاری سینمای جنگ در ایران داشته باشد.
چگونه میشود نام رحیم پور و دیگرانی مانند او را فراموش کرد که در بدترین و سختترین دوران سرزمین ایران با ساخت فیلم داستانی و مستند یاد شهیدان و رزمندگان این مملکت شیرخیز را زنده نگه داشتند.
پس از به حاشیه فرستادن امثال رحیمی پور، بسیاری وارد عرصه سینمای دفاع مقدس شدند و دهها فیلم با پول بیت المال و با ریخت و پاشهای آنچنانی ساختند، اما نه تنها نتوانستند باعث رونق این نوع از سینما شوند، بلکه آن را از نفس انداختند و مخاطبان را نیز فراری دادند.
زمانی که رحیمی پورها با کمترین امکانات فیلم میساختند و روی پرده میفرستادند، سالنهای سینما لبریز از تماشاگر بود و آنان برای دلاوری قهرمانان وطن از روی صندلی برخاسته و به افتخار شان کف بر کف کوبیده و سوت میکشیدند.
امروز کدام فیلم دفاع مقدسی را سراغ دارید که مخاطبان برای دیدن آنها به سالنهای سینما بروند؟ کف و سوت پیشکش!
اگر فیلمسازانی مانند زنده یادان ملاقلی پور و رحیم پور و دیگران فیلمهای دفاع مقدسی تماشاگرپسند میساختند، به خاطر نیت پاک شان و شناخت سلیقه مخاطبان بود.
آیا امروز فیلمی، حتی آثار کمدی روی پرده میرود که به اندازه فیلمهای جنگی دهه ۶۰ مخاطبان را به سالنهای تاریک کشانده و بر صندلیها میخکوب کند؟
چرا نباید رحیم رحیمی پور که حق آب و گل در سینمای دفاع مقدس داشت، حدود ۳۰ سال هیچ فیلمی نسازد؟ از وی درخواست کرده بودند که امتناع کرد؟ میشود باور کرد که به این کارگردان مخلص پیشنهاد ساخت فیلم داده باشند، اما او قبول نکرده برای بچههای جنگ و مخاطبان فیلم بسازد؟! با شناختی که از این زنده یاد و دیگر فیلمسازان قدیمی حوزه دفاع مقدس داریم، هرگز باور نکرده و نخواهیم کرد.
این چه سینمایی است که نه موقعیت ساخت فیلم برای امثال بهرام بیضایی و ناصر تقوایی فراهم میشود و نه برای امثال رحیم رحیمی پور؟! وقتی چنین اتفاقی افتاده و میافتد، بی شک ایرادی در کار وجود دارد.
حدود ۳۰ سال کسی یادی از زنده یاد رحیم رحیمی پور نکرد، حالا که خود را تسلیم مرگ کرده، همه از او و هنرش میگویند و یکریز پیامهای تسلیت میفرستند، جل الخالق! مسوولان محترم سینمای کشور، گناه امثال رحیم پور، چه بود و چه هست و چه خواهد بود؟!
آیا از این بزرگان دعوت به فیلمسازی کردید که دست رد به سینه شما زده باشند؟ اگر به لیست فیلمسازان چند سال اخیر نگاهی کوتاه انداخته شود، فقط چند نام مدام تکرار شده اند که از بودجههای کلان برای ساخت فیلمهای دفاع مقدسی استفاده کرده اند! تازه برخی از آنان نیز نهایت استفاده را از این موقعیت برده و پس از محکم کردن پای خود در عرصه فیلمسازی، قدم در راههای دیگر نهادند، یعنی هدر رفتن سرمایهای که برای رشد آنان از کیسه بیت المال پرداخت شده!
بهتر نبود بخش کوچکی از این بودجههای عظیم به امثال رحیمی پورها اختصاص داده میشد تا دوباره فعال شوند؟ مطمئنا فیلمسازانی که در دهه ۶۰ با کمترین بودجه و امکانات، آن فیلمهای پرمخاطب را ساختند، با بودجهها و امکانات امروز بیشتر و بهتر میتوانستند فیلم بسازند.
متولیان امور سینمای کشور و نهادهای مرتبط که مدام نشست خبری برگزار و مصاحبه میکنید و میگویید در سینمای ایران یا حوزه دفاع مقدس به هرکسی فرصت میدهیم تا فیلم بسازد، اکنون به این سوال که چرا فرصت فیلمسازی به امثال بیضاییها و رحیمی پورها ندادید، چه پاسخی داده یا میتوانید بدهید.
مدیریت سینمای ایران، چه دولتی و چه بخش خصوصی و نهادهای متولی ساخت فیلم، بیش از سه دهه است که ایراد و مشکل و ضعف عمده دارد و هر سال بدتر نیز میشود.
سینمایی که بزرگان آن نمیتوانند در آن خلق آثار کنند، یعنی به شدت بیمار است و باید این بیماری را که بسیار بدتر از امثال کروناست درمان کرد و جلوی پیشرفت روزافزون آن را گرفت، اما پزشکانی حاذق میخواهد، نه سفارش شده.
انتهای پیام/ 121