به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، انتشارات مرز و بوم در صفحه اینستاگرامی خود روایت عزت قیصری از واقعه خونین بیمارستان پاوه در سال ۵۸ به دست گروهکهای ضد انقلاب را منتشر کرده است که در ادامه میخوانید.
«وقتی شهر پاوه آزاد شد، از خانه پاسداران خارج و به همراه مردم راهی شهر شدیم. حتی یک خانه سالم هم نمیشد پیدا کرد. همهاش ترکش خورده و ویران شده بود. به طرف بیمارستان حرکت کردیم. وارد بیمارستان که شدیم، آنقدر آسیب دیده بود که به یک ویرانه بیشتر شباهت داشت. با صحنهای روبهرو شدم که کوهی از غم را روی سرم فرو ریخت. نیروهایی که در بیمارستان در حال مبارزه بودند، پس از اتمام مهمات، توسط دشمن قتل عام شده بودند. جنازههای تکه و پاره رزمندگان در حیاط بیمارستان کنار هم افتاده بودند؛ وجب به وجب خاک دورشان با خون رنگی شده بود.
داخل بخشها _ که به قتلگاه معروف شده بود _ رفتم! خون زیادی روی زمین و دیوارها پاشیده بود. ۲۵ پاسدار بومی و غیربومی در بیمارستان بستری بودند که منافقین کوردل حتی به این زخمیها امان نداده بودند و بیرحمانه این پاسداران را شکنجه و با فجیعترین وضع به شهادت رسانده بودند. دهان همه آنها را از آهک پر کرده بودند. یکی از بهترین پاسداران محلی اهل پاوه، به نام عبدالغنی باباخاص را بیشتر از همه شکنجه داده بودند و دهانش را پر از آهک کرده بودند و با سر نیزه چنان گردنش را زده بودند که تقریبا سرش از تنش جدا شده بود.
جنازهها روی زمین افتاده و خونشان با هم قاطی شده بود. دیگر آنجا شیعه و سنی تفاوتی نداشت. همه با هم شهید شده بودند و خونشان با یکدیگر آمیخته بود. این، یعنی شیعه و سنی با هم برادرند و چه کسی میتواند خون این دو را از هم جدا کند؟ همه را به رگبار بسته بودند. همین باعث شده بود پوست و گوشت و استخوان آنها در اطراف پخش شده بود و دل و رودههای خونی، بیرون ریخته بود. بدن بعضی از آنان مانند گوشت چرخ کرده بود و بعضی از جمجمهها ترکیده و از شکاف جمجمهها مغزهایشان بیرون ریخته بود.
مردم در حالیکه شیون میکردند به بیمارستان آمدند. صدای جیغ زدن و فریادشان از بیمارستان هم فراتر رفت. قرار شد ۹ نفر از شهدای غیربومی را که قابل شناسایی نبودند، در حیاط بیمارستان دفن کنیم. همان روز آمار شهدای غیربومی را نوشتم و هر چه به مغزم فشار آوردم، تاریخ آن روز را به یاد نیاوردم. از اصغر وصالی پرسیدم: امروز چه تاریخی است؟ او تاریخ را روی برگهای برایم نوشت. پای امضاء نوشتم: «۵۸/٠۵/۲۷»
انتهای پیام/ 141