ترفند شهید «قامت بیات» برای شناسایی ستون پنجم دشمن

شهید بیات از جمله سرداران شهید دوران دفاع مقدس است که با ذکاوت و نبوغ خاصی که در اداره امور نظامی داشت، نقش بسزایی در مدیریت جنگ ایفا کرد.
کد خبر: ۴۸۶۱۷۳
تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۴۰۰ - ۰۹:۴۶ - 08November 2021

گفت‌وگوی شنیده نشده شهید بیات با شهید زین‌الدین/ فرمانده‌ای که فرمانده «قلوب» بود+ صوتبه گزارش گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید «قامت بیات» در سال ۱۳۴۰ در یکی از روستا‌های توابع شهرستان زنجان پا به عرصه وجود نهاد. در سنین کودکی در مکتب‌خانه محل تولدش به فراگیری قرآن کریم و مسائل مذهبی و اخلاقی پرداخت. شهید قامت از بدو تولد فردی باهوشی بود و آنچنان از هوشیاری و دقت به تحصیل علوم قرآنی پرداخت که در هفت سالگی قرآن را به خوبی یاد گرفت و به پایان رساند.

شهید بیات در دوران اوج‌گیری انقلاب اسلامی نقش بسیار فعالی در مبارزه با رژیم ستم‌شاهی در شهر زنجان را به عهده داشته و رهبری درگیری را در جنگ و گریز با نیرو‌های شهربانی و نیرو‌های گارد در محله‌های شهر به عهده داشت و یکی از طراحان حمله به مراکز فساد بود و در درگیری با نیرو‌های رژیم از چنان شجاعتی برخوردار بود که موجب وحشت رژیم بود.

شهید بیات از جمله افرادی بود که در محله مهدیه زنجان نقش بسزایی در درگیری با رژیم را داشت و بلافاصله پس از پیروزی انقلاب به همکاری با نهاد‌های جوشیده از بطن مردم پرداخت و به منظور حفظ و حراست از میهن اسلامی و مقابله با دشمنان داخلی و خارجی وارد نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در زنجان شد.

شهید قامت پس از گذراندن دوره آموزشی فرماندهی در پادگان سعدآباد تهران به آموزش برادران سپاهی و بسیجی پرداخت و پس از آغاز تجاوز رژیم بعث با همرزمانش به میادین نبرد شتافت و بار‌ها و بار‌ها در جبهه‌های مختلف حضور داشت و با مسئولیت‌های فرماندهی گروهان و گردان و با شایستگی که از خود نشان داده بود فرماندهی تیپ الهادی به ایشان واگذار شد و توانست این تیپ را تشکیل و سازماندهی کند.

به راستی که او به معنای واقعی قامت بود و با قامتی راستا در مقابل متجاوزین ایستادگی کرد شهید بیات پس از شرکت در عملیات‌های مختلف و وارد کردن ضربات کاری بر پیکر دشمن بعثی بالاخره به آرزوی دیرینه‌اش رسید و در عملیات والفجر مقدماتی در منطقه رقابیه به سوی معبودش شتافت.

شهید «قامت بیات» از نگاه مادرش

«مهپاره بیات» مادر شهید «قامت بیات» گفت: پسرم خیلی پاک بود، تحصیلات دبیرستان را به پایان رساند و موفق به اخذ دیپلم شد، یک روز دیدم که دوستانش را به خانه دعوت کرده است. وقتی از او پرسیدم پسرم این‌ها چه کسانی هستند چرا از بچه‌های همسایه برای خود دوست انتخاب نکردی؟

شهید قامت در جواب گفت: زیرا این‌ها از بچه‌های قرآن‌خوان نیستند.

شهید قامت همواره به من می‌گفت اگر به خواست خدا راه کربلا را باز کردیم جهت زیارت، خودم شما را به کربلا می‌برم ولی اگر شهادت نصیبم شد مادر ناراحت نباش زیرا شهادت در راه خدا انسان را از قفس جسم آزاد و به سوی آرزوهایش پرواز می‌دهد، من هم از قفس تن خودم آزاد شده و به سوی معبود و معشوقم پرواز می‌کنم.

قبل از شهادت چهره وی چنان نورانی شده بود که مشخص بود نور شهادت و نور الهی بر او تابیده و به آرزوی دیرینه خود که همان لقاء به ملکوت الهی است، خواهد رسید.

خاطره شهید حاج «رحیم تاران» همرزم شهید «قامت بیات»

به یاد دارم که در ارتفاعات کله قندی منطقه سومار، بعثی‌ها درون نیرو‌های خودی نفوذ کرده بودند وقتی که با هم به آنجا رفتیم سریع تشخیص داده بودند که نیرو‌های اطلاعات عملیات دشمن وارد نیرو‌های خودی شده‌اند و از هر طرف دارند می‌کوبند. ایشان بلافاصله به بچه‌ها دستور داد که هرکس به سنگر خودش برگردد؛ وقتی که این کار انجام شد، نیرو‌های اطلاعات عملیات دشمن شناسائی شدند و این خیلی تدبیر می‌خواهد که در شب که دید آنچنانی وجود ندارد بتوان به آسانی موقعیت را تشخیص داد. ایشان از اطلاعات و فنون نظامی به حد کافی مطلع بود و تجربه داشت که سریعا متوجه نفوذ دشمن در داخل نیرو‌های خودی شد.

خواب پدر درباره شهادت فرزند

پدر وی قبل از شهادت قامت در خواب دیده بودند که یک نفر با سیمای نورانی آمده و پتو را از سر او کشیده و گفته بود فردا قامت را به میهمانی خواهیم برد. پدر قامت در جواب گفته بود اشکالی ندارد او را ببرید همین که از خواب بیدار شده بود به یک نفر سفارش کرده بود که بروید و به قامت بگوئید هر چه زودتر خودش را به من برساند و آن روز‌ها شدت عملیات والفجر مقدماتی زیاد بود. شهید قامت بیات با شنیدن درخواست پدر خود را سریعا با موتور به پدر رسانده و چند لحظه‌ای همدیگر را ملاقات می‌کنند و در این حین پدر خواب خودش را برای پسرش بازگو می‌کند ولی شهید قامت بیات تنها سکوت کرده و لبخند شادی بر لب می‌نشاند و سپس بعد از خداحافظی دوباره به خط برمی‌گردد و این آخرین دیدار پدر و پسر بود و سرانجام دلاور و سردار زنجانی به فیض شهادت نائل می‌شود.

ویژگی‌های اخلاقی شهید

از ویژگی‌های اخلاقی شهید به چند نمونه اشاره می‌شود تا ارزش والای اخلاقی شهید بیشتر شناخته شود. تواضع و فروتنی از خصوصیات بارز شهید محسوب می‌شد احترام بخصوصی به همرزمان و همسنگران خود داشت و عقیده و نظر سایرین را ارج می‌نهاد. در میدان جنگ آرامش و اطمینان خاصی داشت که نمایانگر ارتباط محکم قلبی شهید با خداوند تبارک و تعالی بود که مصداق آیه شریفه «الا بذکر الله تطمئن القلوب» است.

نسبت به زیر دستان لطف و محبت فوق‌العاده‌ای داشت که این امر موجب علاقه نیرو‌های تحت امر خود به ویژه رزمندگان بسیجی به شهید بود. راز و نیاز‌های مخفیانه‌اش با خداوند قادر و متعال که نشانگر عظمت روحی و معنوی شهید بود و بیانگر ایمان و اخلاص شهید است.

احترام فوق‌العاده به والدین و خویشاوندان

«پاکدامنی»؛ از همان اوان کودکی در محیط پاک و مذهبی خانواده با تربیت خاصی پرورش یافته بود.

«شجاعت و شهامت و عدم بیم و هراس از دشمن»؛ چنانچه شجاعت شهید موجب روحیه گرفتن دیگر رزمندگان در مقابل نیرو‌های متجاوز عراق در جبهه‌ها می‌شد به طوری که این امر در درگیری‌های اوایل جنگ در جبهه دارخوئین کاملا مشهود بود.

توکل به پروردگار یکتا

«اطاعت از ولایت فقیه»؛ شهید بیات این امر را سر لوحه تمام مراحل و شئون زندگانی خود قرار داده بود اما شاید یکی از بزرگ‌ترین و برجسته‌ترین ویژگی پسنده اخلاقی شهید قامت بیات همچون سایر شهدای گرانقدر اسلام تقوا و پرهیزکاری ایشان است که این تقوا و پرهیزگاری در گفتار و اعمال این شهید کاملا مشهود بود و شهید بیات مصداق آیه «ان اکرمکم عند الله اتقاکم» بود.

مناجات شهید

«پروردگارا در دنیا و آخرت به ما نیکی ببخشای و از آتش دوزخ نگاهمان دار.

خداوندا، در این مبارزه پایداری را بر ما فرو ریز و گام‌هایمان را استوار ساز و بر گروه کافران پیروزمان گردان.

خداوندا، بار سنگینی را که توان بر داشتن آن‌را نداریم بر ما مگردان و بر ما ببخشای و ما را بیامرز و بر ما رحمت آور تو سرپرست مائی ما را بر گروه کافران پیروز گردان.

پروردگارا، به آنچه فرو فرستادی ایمان آوردیم و پیامبر را پیروی کردیم پس نام ما را در گروه شاهدان بنگار.

خداوندا، ما را دستخوش ستمکارن مگردان و به رحمت خویش از شر کافران برهان.»

گفت‌وگوی شهید مهدی زین‌الدین با شهید بیات

در صوتی که از سردار شهید بیات برای اولین بار توسط مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس منتشر شده است، شهید بیات در جلسه‌ای که با حضور سردار شهید مهدی زین‌الدین به‌ منظور طراحی و آماده‌سازی عملیات محرم برگزار شده است به عملکرد این گردان طی عملیات محرم اشاره می‌کند.

در این صوت می‌شنویم:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم. گردان امام رضا (ع) با سه گروهان از امامزاده از داخل کانال حرکت می‌کند و با گرای ۲۳۰ همراه گردان روح‌الله به راه می‌افتد و حدود هزار و ۸۰۰ متر تا دو کیلومتر از دشت می‌آیند که در سر راهشان سنگر‌های قدیمی دشمن هست، یک کانال هم با این بیل مکانیکی حفر کرده‌اند، از این‌ها رد می‌شود و می‌آید، وقتی مسیر دشت تمام می‌شود و ارتفاعات سنگی شروع می‌شود، گردان روح‌الله جدا می‌شود و به‌ طرف راست می‌رود ولی گردان امام رضا (ع) در همان محل یک تنگه می‌باشد، آن را ادامه می‌دهد و از آن تنگه که یک شیار بزرگی هست بالا می‌رود، حدود ۲۰۰ یا ۳۰۰ متر که رفت، دوباره یک شیار به‌طرف سمت چپ وجود دارد، که این دو گروهان با گرای ۲۱۰ می‌پیچند یک گروهان هم گرای ۲۳۰ را ادامه می‌دهد و بالا می‌رود.

این گروهان، خودش مستقل می‌رود و پشت میدان مین قرار می‌گیرد، البته قبلاً این معبر‌ها مشخص شده و تعدادی از آن‌ها باز شده است، این گروهان برای خودش معبر باز کرده و عمل می‌کند، سپس ازاینجا وارد خط دشمن شده و همه را منهدم می‌کند و دیگر به‌طرف بالا و به‌طرف گردان روح‌الله نمی‌رود، یک دسته‌اش را برای معبر می‌گذارد که در بالای معبرشان، به‌طرف بالا پدافند می‌کنند تا احتمالاً اگر دشمن خواست به‌طرف نیرو‌های ما بیاید جلویش را سدّ کنند، این‌ها تا موقعی در اینجا می‌ایستند که گردان روح‌الله به آن‌ها برسد و دست‌به‌دست هم بدهند که بعد شروع می‌کنند و جلو می‌روند. بقیه نیروهایش هم به سمت چپ می‌روند که اگر حدود ۶۰۰ - ۷۰۰ متر پایین بیایند، به معبر بعدی برخورد می‌کنند، در اینجا هم دو گروهانی که آمده بودند، حتماً معبر را شکسته‌اند و به‌طرف سمت راست می‌روند و گروهان اولی و گروهان‌های دوم و سوم در این جا الحاق حاصل می‌کنند و به‌طرف سمت چپ پیشروی می‌کنند تا به گردان امام حسن (ع) برسند. به اینجا که رسیدند، به پیشروی خودشان به‌طرف جلو ادامه می‌دهند و انهدام نیرو می‌کنند، یعنی یک گروهان به‌صورت احتیاط می‌ماند و دو گروهان انهدام می‌کنند و تا آنجایی که می‌توانند پیشروی می‌کنند و جلو می‌روند، یعنی حدود دو کیلومتر از جاده یا از همان خط اول دشمن جلوتر می‌روند. در صبح عملیات ان‌شاءالله در جا‌های مناسب که ارتفاعات هست و می‌شود پدافند خوبی کرد، نیرو‌ها را جلو می‌فرستیم و بعد پدافند می‌کنیم.»

«پیش‌بینی‌هایی هم برای پاتک دشمن شده، جاده‌هایی هم به منطقه عملیاتی ما منتهی می‌شود. حالا برادر‌ها باید چند مین ضدنفر یا ضدتانک جلو ببرند و در جاده‌ها بکارند و به عقب برگردند. همچنین باید نیروی احتیاط در اینجا، در دستمان باشد تا اگر یکی از گروهان‌ها در یک جا گیر کرد و یا دشمن خواست مقاومت کند، به خوبی بتوانیم سریع نیرو‌ها را برسانیم.

شهدا و زخمی‌ها هم از همین جاده‌ای که باز می‌شود تخلیه می‌شوند، خود گردان هم که حرکت می‌کند، نفری یک موشک آرپی‌جی برمی‌دارند و تا روی ارتفاعات می‌آیند، در اینجا یک جایی را مشخص می‌کنیم که همه باید آرپی جی‌ها را زمین بگذارند و با دست خالی بروند، چون قبلاً هم تجربه شده، بچه‌هایی که گلوله آرپی جی جلو می‌برند. زمانی که تیراندازی می‌شود، گلوله‌ها را روی زمین و روی دره و تپه‌ها می‌اندازند و از بین می‌رود و دیگر نمی‌شود آن‌ها را جمع کرد، لذا در یک محلی باید گلوله‌ها را جمع کنیم و این محل، تقریباً محل تدارکاتی مهمات می‌شود، سپس خودمان جلو می‌رویم و تا زمانی که مهمات نرسانده‌اند از این‌ها استفاده می‌کنیم.

شهید زین‌الدین: آیا فرمانده گروهان‌های شما مسیر‌ها را شناسایی کرده‌اند؟

شهید بیات: بله، فرمانده گردان‌های ما خودشان ۲۴ ساعت زیر خط دشمن خوابیده و کاملاً آنجا را شناسایی کرده‌اند. از بچه‌های اطلاعات عملیات گردان هم دو سه نفر رفته‌اند.»

یادآور می‌شویم که گردان امام رضا (ع) متشکل از رزمندگان قزوین و به فرماندهی قامت بیات، نخستین بار در عملیات محرم به سازمان رزم تیپ ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) پیوست. شهی بیات در عملیات محرم از ناحیه پا و چشم مجروح می‌شود. وی در عملیات والفجر مقدماتی در ۱۸ بهمن ۱۳۶۱، هنگام اجرای عملیات شناسایی به همراه تنی چند تن از فرماندهان، بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.

درباره عملیات

عملیات محرم از عملیات‌های محدود محسوب می‌شود و در دهم آبان سال ۱۳۶۱ در منطقه عمومی موسیان روی ارتفاعات جبال حمرین با رمز «یا زینب (س)» با فرماندهی قرارگاه عملیاتی کربلا آغاز شد. این عملیات به‌منظور فرو بردن عراق در حالت انفعالی محض و ورود به خاک عراق، برای تهدید منطقه عماره عراق و آزادسازی ارتفاعات مرزی حمرین انجام شد و سرانجام در روز ۲۵ آبان سال ۱۳۶۱ به پایان رسید.

رزمندگان دلاور ایرانی با پیروزی در عملیات محرم پس از گذشت یک سال و نیم از آغاز جنگ، توانستند برای اولین بار وارد خاک عراق شده و پاسگاه‌ها و شهرک‌های عراقی تصرف کنند. این پیروزی سبب شد وضعیت سیاسی ایران در مجامع بین‌المللی برای گرفتن امتیاز از کشور عراق بهبود یابد.

انتهای پیام/ 118

نظر شما
پربیننده ها