گروه فرهنگ و هنر دفاعپرس ـ رسول حسنی؛ حادثه تاریخساز دفاع مقدس نهتنها در منطقه که در جهان معاصر از اهمیت بالایی برخوردار است، جدای از بحث تاریخی آن، این حادثه در حوزه فرهنگ و هنر نیز اثرات شگرفی باقی گذاشته که بهوجود آمدن ابرژانری به نام سینمای دفاع مقدس از نمونه آن است.
دو نوع نگاه کلی در حوزه سینمای دفاع مقدس وجود دارد که هرکدام در مقام خود حائز اهمیت است. اول نگاه واقعه محور است که «حمله به اچ 3»، «کانیمانگا»، «تنگه ابوقریب» و ... از نمونه آن است و دوم نگاه شخصیت محور است که میتوان به فیلم «چ»، «ایستاده در غبار»، «سیمرغ» و «منصور» اشاره کرد.
فیلم سینمایی «منصور» به کارگردانی «سیاووش سرمدی» و تهیه کنندگی «جلیل شعبانی» که در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و این روزها بر پرده سینماهای کشور در حال اکران است، در ذیل نگاه دوم به دفاع مقدس میگنجد.
این فیلم بر اساس زندگی شهید «منصور ستاری» ـ فرمانده پدافند نیروی هوایی طی سالهای 1365 تا 1373 ـ ساخته شده و به سالهای انتهایی جنگ تحمیلی و محدودیتها و محرومیتهای ایران در آن سالها پرداخته شده است. این سوژه بهتنهایی دستمایهای قوی برای یک فیلم سینمایی کافی است بخصوص که با شخصیتی بزرگ چون «منصور ستاری» مواجه هستیم. تا این جای کار سازندگان «منصور» قدمی بزرگ برداشتهاند. «محسن قصابیان» بازیگر نقش شهید ستاری توانسته تا حدودی از آنچه در قالب فیلمنامه ترسیم شده برآید و گریم خوب «شهرام خلج» نیز در اثرگذاری نقش بر مخاطب نیز قابل تامل است.
نکته مهمی که باید به آن اشاره کرد این است که وقتی قرار است یک قهرمانی ملی را به تصویر بکشیم که مورد احترام اکثریت جامعه است باید بدانیم با کاری صعب و سختی مواجه هستیم که امکان تکرار آن وجود ندارد و نمیتوان با آزمون و خطا پیشرفت.
بعد از ساخته شدن فیلمهایی بر اساس شخصیتهای ملی و مذهبی کارگردانان آن این جمله کلیشهای را بیان میکنند که «که من دیدگاه شخصیام را در مورد شخصیت به تصویر کشیدهام.» درحالیکه در مورد شخصیتهای ملی مذهبی نمیتوان با نگاه شخصی پیش رفت، بزرگانی چون «منصور ستاری» یک قهرمان ملی و متعلق به نسلهای امروز و آینده ایران اسلامی است که باید با همین نگاه نیز به تصویر درآید. متاسفانه نگاه یکبعدی به قهرمانان کشور سبب شده است تا بر نگاه مخاطب اثر بگذارد و برای شناخت آنها تلاشی نکند.
مشکل دیگر بعد از ساخته شدن این دست آثار بهوجود میآید این است که دیگر هیچ فیلمسازی حاضر نیست به سمت سوژه مورد نظر برود و برای همیشه پرونده آن سوژه بسته شود. اینکه انتظار داشته باشیم کارگردان دیگری تصمیم به ساخت فیلمی بر اساس زندگی شهید ستاری بگیرد انتظاری است که به سرانجام نخواهد رسید. فرصتهایی که برای ساخت مفاخر انقلاب اسلامی بهوجود میآید نباید بهسادگی از دست برود و به فرصتهای از دست رفته و سوخته بدل شود و حسرت کار ناتمام بر دل بماند.
ساخت آثاری از جنس «منصور» نیاز به صبر و حوصله و دقت نظری است که از توان دستگاه فرهنگی خارج است. برای فیلمهایی مثل «منصور» باید سالها وقت گذاشت تا به نتیجه مطلوب رسید و در صورت تحقق این امر تنها بر فیلم ساخته شده توقف نکرد. فیلمهایی مانند «منصور»، «چ» و «ایستاده در غبار» نیازمند پیوست فرهنگی هستند. ساخت بازیهای رایانهای، کمیک استریپ، اسباببازی، برد گیم، سریال تلویزیونی، انیمیشن و ... باید در پی یکدیگر ساخته و تولید شوند تا به درونی کردن قهرمانی چون شهید ستاری در ذهن نسلهای متعدد کمک کند. حرکت در این مسیر نیز نوعی از ارتقای توان بازدارندگی است که در مواردی حتی از پیشرفتهای نظامی نیز مؤثرتر خواهد بود.
انتهای پیام/ 161